بسم الله الرّحمن الرّحیم
وجود مقدس حضرت ثامن الائمه حضرت رضا(ع) در حدیث مشهورشان جایگاه امامت را تبیین فرمودند تا علاوه بر اینکه آثار کار کسانی که بهجای امام نشستهاند و بشر را از نتایج عالیهی زندگی زمینی محروم کردند، روشن شود، بشریت نیز بتواند به افقی که باید در مدیریت جهان به آن نظر کند آگاه گردد. این نکته بسیار مهم است که انسانها بدانند بهترین شرایطی که جهت اجرای مناسبات فردی و اجتماعی در زندگی ممکن است چه خصوصیاتی دارد. فرق یک انسان خداشناس و یک انسان مشرک در نظر به عالمِ وجود این است که انسان مشرک برعکسِ انسان موحد، نمیداند عالَمِ وجود انتها و قلهای دارد به نام وجود مطلق و همین امر موجب میشود تا روح او پراکندهنگر باشد و نه وحدتنگر و در نتیجه گرفتار معبودهای پراکنده میشود و دائم به چیزهایی رجوع میکند که محدود و منقطعاند. اگر انسان نتواند توحید را پیدا کند و متوجه حقیقت یگانهی عالم گردد در وجودات پراکنده سرگردان میماند و به واقع این شرک، روح و روان انسان را تماماً بحرانی میکند. عین این مسئله در مورد مدیریت جهان مطرح است که انسانها به چه کسی نظر کنند تا گرفتار انواع سلیقهها در مدیریت جهان نگردند و در کلاف انواع نظرها سرگردان نمانند. امام آن حقیقت یگانهای است که به عنوان قطب عالم امکان، ذهنها را در مسیر حقیقی هدایت میکند و مدیریت جهان را به دست میگیرد تا جامعهی بشری موفق به یگانگی در مقصد و مقصود شود.
تا قبل از رنسانس بالأخره غرب یک خدای نیم بندی داشت و در حدود 10 قرن با خدای کلیسا زندگی میکرد، مقایسهی آن 10 قرن با 5 قرن اخیر کمک میکند تا روشن شود بیخدایی چه اندازه بحرانزا است. با اینکه 10 قرنِ گذشتهی قبل از رنسانس چندان مطلوب نبود و کشیشها بیانصافیهایی را از خود نشان دادند، با اینهمه در 80 سال اخیر نهضتی در اروپا با عنوان «باز خوانی قرون وسطی» شکل گرفته است، چون به این نتیجه رسیدند که در قرون وسطی با آنهمه سختیها، نسبت به پانصد سال اخیر امکان زندگیکردن بهتر بود و شرایط امروز طوری شده است که دیگر کسی نمیتواند زندگی کند. امروز در فرهنگ غربی همه زندگی را گم کردهاند و به قول هایدگر: «سکنی گزیدن» و آرامشِ اصلی از دست رفته است. سکنیداشتن غیر از خانهداشتن است. مسکن و سکنی یعنی جاییکه در آن آرامش و سکینه هست. غرب در پانصد سالهی اخیر در راستای مقابله با ضعفهای کلیسا، خواست بدون ارتباط با عالم قدس زندگی کند به چنین بحرانی افتاد که فعلاً با آن درگیر است. امام معصوم وسیلهای است که در زیر سایهی او بشرِ زمینی به بهترین شکل با ارتباط با عالم قدس زندگی کند، بدون آنکه گرفتار ضعفهایی شود که کلیسا گرفتار آن بود. در زیر سایهی امام معصوم آدمیان با عالم هستی هماهنگ خواهند بود و همه چون امامشان در پیشگاه خدا قرار میگیرند و سعادت جاودانهی آنها تضمین میشود، زیرا متعادلترین انسان را برای راهنمایی خود انتخاب کردهاند. وقتی بنا است آدمیان به توحید ایمان داشته باشند و جهت قلبِ خود را متوجه حقیقت یگانهی هستی نمایند، باید نظرها را به سوی کسی معطوف کرد که موحّد محض است.