به نظر میرسد كه تنها از طریق خانوادهْ سكنای حقیقی درك میشود و انسان میتواند بدان دست یابد و خداوند خانواده را كه با پیوند دو زوج شكل میگیرد، بستر تحقق چنین سكنایی قرار داده است و در این رابطه فرمود: «...خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَیْها...»(154) از جنس و جان خودتان همسران شما را قرار دادیم تا نسبت به اودر آرامش باشید. پس طبق این آیه سكنیگزیدن، هدف تشكیل خانواده است و لذا هر جایی، جایْ و محلِ سُكنی نیست. گرچه ما میتوانیم در ماشینِ خود جای بگیریم، ولی ماشین نمیتواند محل سُكنی و پناهگاه ما باشد و با در ماشین بودن، احساس در خانهبودن را نداریم، مگر اینكه اصلاً سكنی را نشناسیم.
گفتیم؛ پناهیافتن و سكنیگزیدن، هدف تشكیل خانواده است. پس اول باید هدف از تشكیل خانواده مشخص باشد تا براساس آن، خانواده را بسازیم و هرگز نباید خانواده تشكیلدادن از سكنیگزیدن و پناهگرفتن جدا باشد و نسبت به عزمِ مراقبت از رشدی كه ثمرهی چنین سازماندادن به خانواده است، غافل شویم. وقتی ارزش خانواده را شناختیم، میفهمیم كه باید در مراقبت از آن سخت كوشا بود.
در انگیزة تشكیل خانواده، حالتی به نام سكنیگزیدن و پناهیافتن پنهان است كه باید سخت از آن مراقبت كرد. مثل اینكه از گیاه زنده مراقبت میكنیم تا حیات پنهانِ واقع در آن، از دست نرود، وگرنه منزلت والای سكنی گزیدن در خانواده رخ نمینمایاند و منكشف نمیشود و اعضای خانه نخواهند توانست با آن ارتباط پیدا كنند و در نتیجه از سرشت اصلی تشكیل خانواده فاصله میگیرند و از حوزة آزادی در یك آرامش درونی محروم میشوند و دیگر محافظت از سرشت انسانیِ خود كه همان فطرت الهی است و همجواری با خدای عالَم، از دست ما خارج میگردد و دیگر از تعلّق و توجّه جان ما به قدسیان كه خود عین سكینه و سكنیگزیدن در خود هستند، خبری نیست.
خدایا! چنین محرومیتی را هرگز برای ما مپسند.
نیست در عالم ز هجران سختتر
هرچه خواهی كن، ولیكن این مكن