تربیت
Tarbiat.Org

زن، آن‌گونه که باید باشد (زن - خانواده - بحران)
اصغر طاهرزاده

معنای بودن

اگر انسان‌ توانست بودنِ خود را معنا ببخشد، در واقع به حالت «بقاء» كه ضد «فنا» است، دست می‌یابد و در حالت «وطن‌داشتن» قرارخواهد گرفت.
حالت «بقاء» یعنی حالتی كه انسان از دو نیستی یعنی از «گذشته» و «آینده»، آزاد شده باشد و در این حالت به جای وطن كردن در ناكجاآباد، در «بودن» قرار گرفته است و معنای بودنِ خود را احساس می‌كند و همواره به دنبال بودنِ گمشدة خود نمی‌گردد.(150)
آن‌كس كه بودن ندارد، اندیشه ندارد، چون به معدوم یعنی به گذشته و آینده نمی‌توان اندیشید، پس آن‌كس كه به گذشته و آینده مشغول است، ادای اندیشیدن در می‌آورد. به طوری كه مولوی گفت:
عمر من شد فِدْیة فردای من

وای از این فردای ناپیدای من

كسی كه گرفتار آینده شد، چون آینده پیش آمد و «حال» شد، به آن «حال» نظر ندارد، بلكه باز به آینده‌ای كه نیامده می‌نگرد و همواره در آیندة ناپیدا سیر می‌كند و در هیچستان زندگی می‌کند.
اندیشیدن با درْ خانه‌بودن، عملی است و اگر انسان به بودن و اندیشیدن توجه داشت به مسكن و سكنی كه محل بودن و اندیشیدن است سخت حساس خواهد بود. راستی در كدام سرای، «بودن» و «اندیشیدن» شكل می‌گیرد؟