اگر این قدم اوّل را كه عرض كردم با ما نیایید، ما نمیتوانیم قدم دوم را برداریم؛ و قدم دوم این است که متوجّه شویم روحِ رازبینی، شرطِ تشیّع است.
شما در زیارت ائمه كه در روزهای هفته به تماشای عظمت آنها مینشینید، مثلاً در روز سهشنبه عرض میكنید:
«اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلادَ رَسُولِاللهِ اَنَا عارِفٌ بِحَقِّكُم، مَسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُم، مُعادٍ لِاَعْدائِكُم، مُوالٍ لِاَوْلِیائِكُم، بِأَبی اَنْتُمْ وَ اُمّی صَلَواتُاللهِ عَلَیْكُم، اَلّلهُمَّ اِنّی اَتَوالی آخِرَهُمْ كَما تَوالَیْتُ اَوَّلَهُمْ وَ اَبْرَءُ مِنْ كُلِّ وَلیجَةٍ دُونَهُمْ...»؛ یعنی سلام بر شما ای فرزندان رسول خدا! من متوجّة حقّانیت شما هستم، و به شأن و مقام شما آگاهی دارم، و با دشمنان شما دشمنم و با دوستان شما دوستم، پدر و مادرم فدای شما باد! سلام و صلوات خدا بر شما! بعد نظر میكنید به خداوند و عرض میكنید: خدایا! من با تمام وجود تمام این خانواده را دوست دارم - از اوّل تا آخر- و از هر دلبر و محبوبی غیر از این خانواده، دل كندهام. منظور من این جمله آخر است كه میگویی از هر «وَلیجَة» و از هر محبوبی دلكندهام و راه ارتباط با فاطمهزهرا و معصومین(ع) این است كه جهت دل را به سوی آنها بیندازیم و در این حالت ابعاد رازگونه آنها برای ما ظاهر میشود. این اصل حرف بنده بود در بارة اینكه چگونه فاطمهزهرا(س) را باید دید و با چنین دیدی سخنان و حركات آن حضرت را مدّنظر قرار داد، وگرنه ما هم مثل خیلیها كه بهواقع آن حضرت را ندیدند، او را نخواهیم دید.