مىتوان با توجه به یك اصل عقلائى، ولایت فقیه را تبیین كرد و آن اینست كه اگر امرى براى عقلا مطلوب بود، ولى به دلایلى تحقّق آن مشكل یا ناممكن گشت، به طور كلى دست از آن برنمىدارند، بلكه مرتبه نازلتر آن را انجام مىدهند و به تعبیر دیگر از اهمّ دست مىكشند و به مهمّ مىپردازند. آنها در امور مهم نیز این درجهبندى را رعایت مىكنند. اساساً درجهبندى اهمیت امور به همین منظور است كه اگر به دلیل شرایطى امر درجه اول ناممكن یا مشكل شد، امر درجه دوم را جایگزین و بَدَل آن قرار دهند. این اصل عقلایى را «تنزّل تدریجى» مىنامیم. كه آن را اسلام نیز پذیرفته است. در فقه موارد فراوانى داریم كه در آنها این اصل اجرا شده است. براى توضیح این مطلب به دو مثال اكتفا مىكنیم.
1. فرض كنید كسى قصد خواندن نماز را دارد. ایدهآل آن است كه نماز به حالت ایستاده خوانده شود، ولى اگر شخصى به علت بیمارى قادر به خواندن نماز ایستاده نیست، آیا باید نماز را رها كند؟ همه فقها مىگویند: هر مقدار از نماز را مىتواند، ایستاده بخواند و هرگاه نتوانست نشسته بخواند. در مرتبه بعدى اگر شخصى نماز را نمىتواند ایستاده بخواند، دستور فقهى این است كه نشسته بخواند و اگر نشسته هم نمىتواند، خوابیده بخواند.
2. اگر كسى چیزى را براى جهت خاصّى وقف كرد، مثلا منافع باغى را وقف شمع حرم امام معصوم(علیه السلام) كرد، اكنون كه شمعى وجود ندارد، منافع آن باغ را چه كنند؟ آیا مىتوان گفت چون مورد مصرف اولى منتفى است، این مال موقوفه را رها كنیم؟! یقیناً چنیننیست. باید در نزدیكترین مورد روشنایى مصرف كنیم، مثلا منافع آن باغ را هزینه برق نمائیم، زیرا برق نزدیكترین امر به شمع است. این را «تنزل تدریجى» مىنامیم كه اصطلاحاً رعایت «الاهمّ فالاهمّ» نیز نامیده مىشود.