یکی از بنبستهایی که فرهنگ غربی در آن گرفتارشده و به خودی خود عامل پایداری و آیندهداری انقلاب اسلامی شده است، نارضایتی مردم در کل جهان از تبلیغات تکراری جهان غرب نسبت به ایران و انقلاب اسلامی است، تا آنجا که به قول معروف تبلیغات آنها به ضد تبلیغات تبدیل شده است. نمونهی دلزدگی مردم جهان از تبلیغات ضد انقلاب اسلامی را در کشور خودمان نیز مشاهده مینمائید به طوری که استقبال مردم از روزنامههای زنجیرهای که همهی همت خود را در جهت نادیدهگرفتن عظمتهای انقلاب خرج میکنند، بسیار کم شده است در حدّی که آن روزنامهها نگران تیراژ پائین و عدم استقبال مردم از آنها هستند. مؤلف کتاب «انسان در بحران» میگوید: «گفتهاند و بیدلیل هم نگفتهاند که امروز همهی اصول تجدد در وضعیت بحرانی قرار گرفته، انسان غربی مشغول جمع کردن خیمه و خرگاه خود است و باید انسان مدرن به جای دیگری پناه ببرد» این نویسنده میگوید خود مدرنیته دارد خیمه و خرگاه خود را از سایر کشورها جمع میکند و میرود، و این نوع عقبنشینی در عین اینکه به دلخواه سران کشورهای غربی نیست ولی آنها به جهت شرایط پیش آمده نمیتوانند از آن شانه خالی کنند، هزینهای که در صورت حضور در سایر کشورها بخواهند پرداخت کنند برایشان غیر قابل تحمل شده.
وقتی شرایط فرهنگ غربی در آمریکا طوری است که انسانهای برخوردار از حکمت و اندیشه جایی در رأس حکومت ندارند و بیشتر سیاسیونی در صحنهاند که ادای حکیمان را در میآورند، باید منتظر سقوط هرچه زودتر آن فرهنگ بود و پدیدهی حاکمان غیر حکیم نه در آمریکا که در اروپا نیز به نحو چشمگیری قابل مشاهده است. طبیعی است که بیحکمتی حاکمان غربی مانع فهم جایگاه حقیقی و تاریخی انقلاب اسلامی خواهد شد، و در نتیجه در مقابله با انقلاب اسلامی، از یک طرف ناتوانی آن فرهنگ و از طرف دیگر توانایی فرهنگ اسلامی ظهور مییابد، و در مقابله با انقلاب اسلامی بیش از پیش پر و بال خود را در معرض خردشدن قرار میدهند.