ما دلایلی را که نشان بدهد آینده از آن اسلامی است که به قرائت امام خمینی(ره) به صحنه آمده است ارائه خواهیم داد، در عین اینکه هرگز چشمهایمان را نسبت به مشکلاتی که در جامعه هست نبستهایم و از آن همه فعالیتی که برای فاسدکردن نسل جوان بهکار گرفته میشود غافل نیستیم، آن هم نسلی که قرار است انقلاب اسلامی را حفظ کند. با توجه به همهی اینها میخواهیم بگوییم آینده از آن اسلامی است که حضرت امام خمینی(ره) تبیین فرمود و به صحنه آورد و با حرکتهایی که در آینده در متن انقلاب اسلامی نهفته است از مشکلات فوق نیز عبور میکنیم.
امروز بهخوبی آثار به تنگآمدن جهان را از فرهنگ مدرنیته و به تبع آن از لیبرال دموکراسی میتوان احساس کرد، در حدّی که متفکران غربی چیز قابل جایگزینی نیافتهاند و زمینهی پشتکردن به مدرنیته در شعارهای «پَسا مدرن» به خوبی قابل احساس است. این که غرب در ابتدای قرن بیستم به نحو گستردهای از مارکسیسم استقبال کرد به جهت همین بود که متوجه شد فرهنگ مدرنیته جوابگوی نیازهای بشر نیست، تصور جوانان در اوایل قرن بیستم این بود که مارکسیسم مقابل فرهنگ مدرنیته است و لذا نهتنها جوانان و تحصیلکردههای کشورهای غربی به استقبال احزابی رفتند که مارکسیسم را تبلیغ میکرد، روشنفکران روسیه و چین و امریکای جنوبی و خاور دور همه و همه امیدوارانه جهت عبور از نظامهای سیاسی کشورهایشان که غربزده بود، به مارکسیسم روی آوردند، در حدّی که مارکس بنیانگذار مکتب مارکسیسم قبل از آن که روسیه اولین کشور مارکسیسم دنیا شود، پیشبینی کرده بود با توجه به استقبالی که مردم انگلستان از مارکسیم کردهاند، کشور انگلستان اولین کشوری باشد که با نظام مارکسیسم اداره شود.
جوابندادن مارکسیسم به آرمانهایی که بشر میخواست از طریق مارکسیسم از تنگناهای مدرنیته آزاد شود موجب شد که باز جهان در انتظار چیزی بماند که نه لیبرال دموکراسی است و نه مارکسیسم، آنها گوهری را میطلبند که در عین سر و ساماندادن به زندگی زمینی، زندگی آنها را از عالم قدس و معنویت منقطع ننماید و چنین چیزی نه در یهودیت و مسیحیت موجود، و نه در مکتبهایی مثل بودا قابل پیگیری است، زیرا در هیچکدام از مکتبهای موجود دو جنبهی سیاسی و الهی در کنار هم قرار ندارد و آن نوع معنویتی هم که مدرنیسم میپذیرد، یک نوع معنویت ساختگی و وارونهای است که بیشتر برای تخلیهی روانی است و نه سیر انسان از عالم کثرت به عالم وحدت.