امام خمینی(ره) مسلمان مقیّدِ عارفی است كه بنا دارد دین را بر تمام زوایای جامعه حاكم كند. میفرمایند: ما جمهوری اسلامی لفظی نخواستیم، ما خواستیم که حکومت «الله» در مملکتمان و إنشاءالله در سایر ممالک هم اجراء شود»(34) آنچه باید بر آن تأکید داشت عالَمی بود که ایشان در آن بهسر میبردند. کسی میتواند نعمت انقلاب اسلامی را درست درك كند که توانسته باشد عالَم ایشان و افق دید ایشان را به عالم و آدم بشناسد و با ایشان هم افق شود، وقتی عالَم امام خمینی(ره) را بشناسیم، میفهمیم كه ایشان ما را به چه چیزی دعوت كردهاند.
امام خمینی(ره) در عالَم دینی اصیلی بهسر میبرند که یكی از لوازم آن برائت از كفّار است، و لذا جنگ با آمریكا را یكی از لوازم دینداری خود میدانند، منتها نه مثل کسانی که با انگیزههای سیاسی با آمریكا مقابله میکنند، بلكه امام(ره) در مقابله با آمریکا دینداری خود را ادامه میدهند. حالا لازمهی این دینداری هرچه میخواهد باشد، میپذیرند، چه ایشان را تبعید و زندان كنند، و چه از تبعید رها شود و حكومت دینی بر پا كند. چنانچه کسی در عالم حضرت امام(ره) وارد شد، بر عهد با او باقی خواهد ماند، که آن باقیماندن بر همان عهدی است كه در مقابل خداوند در عهد اَلَسْت بست و عرضه داشت: «بَلَی شَهِدْنا» آری! شاهد ربوبیت تو هستم.
حقیقت انسانی هر كس در عهد اَلَسْت، بر دینداری تأکید کرد، در این دوران که ظلمات همه جا را گرفته اگر كسی خواست به حقیقت انسانی خود برگردد باید بر عهد امام خمینی(ره) پایدار بماند تا در واقع از ناخود و خودِ مجازی، به خود حقیقی خود دست یابد. در این راستا باید متوجه باشید که حادثههای جزئی را وسیلهی ارزیابی انقلاب اسلامی قرار ندهید، بلكه پیام اصلی امام خمینی(ره) را در این دوران درست بشناسید و بر اساس عهدی الهی که در جان خود با خدا بستهاید بر عهد با امام خمینی(ره) باقی بمانید تا همهچیز برایتان معنای اصلی خود را پیدا كند.
دشمن بیش از همه به جهل و كفر ما طمع دارد، زیرا در فضای کفر و جهل است که احساس میکنیم با دشمن اسلام در یک گفتمان هستیم و عملاً در مقابله با انقلاب اسلامی زبان دشمن خواهیم شد. راه نجات ملت و پایداری انقلاب، توجه جانها به سوی عهد الهی است که هرکس در جان خود دارد، تا از آن طریق جایگاه پیام اصلی حضرت روحالله(ره) فهمیده شود و متوجه باشیم هر گفتمان دیگری اگر برای تحلیل جایگاه انقلاب به میان آید، حقیقت انقلاب اسلامی را در حجاب میبرد و زمینهی تأثیر تبلیغات دشمنان اسلام فراهم میگردد. وقتی بر عهد الهی انسانها تأکید شد و همه به روشنی متوجه شدند پیام امام خمینی(ره) از همان سنخ است، اگر بعضی از مردم را چند روزی موج بیدینی به دنبال خود ببرد، چون بنیاد وجودشان دینی است و انقلاب اسلامی نیز بر آن تأکید دارد، دوباره به دین باز میگردند و وفاداری به انقلاب و امام(ره) را ادامه میدهند. مشخص است وقتی انسان وارد عالم دین، به همان معنی که در غدیر مطرح شد، بشود، به دین و انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) وفادار میماند و میفهمد عهد گمشدهی او در زندگی زمینی، در این دوران، همان عهد با امام خمینی(ره) است و با ماندن برعهد امام خمینی(ره) یكنوع بهخودآمدن برای انسان حاصل میشود.
دوستان نیز متوجه باشند تجلیل واقعی از امام خمینی(ره) با تبیین جایگاه تاریخی و معرفتی حرکت ایشان و باقیماندن بر عهدی که با ایشان بستهایم عملی میشود، وگرنه تحت تأثیر فرهنگ غربی و ارزشهای آن، با تجلیلهای اسطورهای به واقع ایشان را به موزهها میسپاریم، و در عین افتخار به او، نه تنها به تمدن اسلامی نمیاندیشیم که انقلاب اسلامی را به غرب رجوع میدهیم. بر اساس و ملاكها و ارزشهای غربی امام خمینی(ره) را تجلیلکردن، بدون توجه به مقاصدی که ایشان دنبال مینمودند، بهواقع محرومکردن مردم ایران است از عهدی که با امام خمینی(ره) بستهاند. همانطور كه تمدن غربی در عین احترام به پیامبران الهی آنها را به اسطوره تبدیل کرد، تا در عین مقدسشمردن آنها، وانمود شود دورهی آنها گذشته است.
امام خمینی(ره) میفرمایند: «مجرد اسلامی بودن رژیم مقصد نیست، مقصد این است که در حکومت اسلامی، اسلام حکومت کند».(35) تجلیل از امام به معنی پایدار نگه داشتن نظام اسلامی است و تأکید بر نفوذ اسلام بر همهی مناسبات جامعه، از این طریق بر عهد امام پایدار خواهیم ماند و خود را از روزمرّگیهای فرهنگ غربی نجات دادهایم.
امام خمینی(ره) مذكِّری بود تا ما بر عهد الهی خود، در تمام حوزههای زندگی پایدار بمانیم. پس میتوان گفت پایداری بر عهد امام به آن معنی است که از خود و وظایف خود در هستی غافل نشویم و بر عکس، اگر از عهد امام خمینی(ره) خارج شویم حتماً گرفتار روزمرّگی و پوچی خواهیم شد.
تجلیل از امام خمینی(ره) به این معنی است که ای امام!
دیر آمدی ای نگار سرمست
زودت ندهیم دامن از دست
یعنی مرور زمان موجب نشده است تا ما یارمان را عوض کنیم و از عهد ذاتی خود فاصله بگیریم، در این راستا با او زندگی میکنیم و با او میمیریم، و معنی حیات طیبه در این دوران، چیزی جز این نیست، در حالی که اگر از عهد امام خارج شویم به صورتهای مختلف از آن حیات طیّبه خارج میشویم که نمونههای آن را در زندگی ورشکستههای سیاسی مشاهده میکنید. آدمهایی که زمانهی خود را درست نشناسند و راه برون رفت از ظلمات دوران را ندانند نمیتوانند بر بنیادهای اصیل خود پایدار بمانند و با پیشآمدن هر حادثهای تحت تأثیر آن قرار میگیرند و لذا نباید از رابطهای که میتواند از بهترین رابطهها باشد با بهترین انسانها، خود را محروم کنیم، دلی كه از دلبر روحانی خود روی برگرداند دل نیست، طویله است. یاد امام، به خودی خود ارتباط روحی و بهرمندی روحی به همراه دارد، گفت:
دید مجنون را یكی صحرا نورد
در میان بادیه بنشسته فرد
صفحهای از ریگ و انگشتش قلم
با صلای دل همی میزد رقم
گفت كای مجنون شیدا چیست این
مینویسی نامه، بهر كیست این
گفت مشق نام لیلی میكنم
خاطر خود را تسلّی میدهم
چون میسّر نیست بر من كام او
عشق بازی میكنم با نام او
یعنی در هر صورت لازم است یاد محبوب روحانی خود را در صحنهی دل نگه داریم تا جهتگیری خود را به سوی نور حفظ کنیم و مثل بعضی از سیاسیون امام را تجلیل نکنیم ولی قبلهی خود را غرب قرار دهیم و تنها چیزی که مدّ نظرمان نیست حکومت اسلامی باشد.