تربیت
Tarbiat.Org

امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و خودآگاهی تاریخی
اصغر طاهرزاده

دل آگاهی

علاوه بر خودآگاهی، شاخصه‌ی اصلی حضرت امام خمینی(ره) را باید در «دل‌آگاهی» ایشان جستجو كرد. شما با عقل خود فهمیدید كه در شرایط امروزی باید دین را احیاء كرد و موانع آن را هم شناختید و عقب نشینی هم نكردید. ولی چنانچه ماوراء این خودآگاهی، به دل آگاهی نرسید میوه و ثمره‌ی واقعی را به‌دست نیاورده‏اید. «دل‌آگاهی» به این معنی است که انگیزه‌ی همه‌ی كارها در فضای شعوری معنوی انجام گیرد و نه در حرص سیاسی. آن چیزی كه به‌واقع مؤمنین را شكست‏ناپذیر می‌کند و در نشاط قرار می‏دهد شناورکردن شعور عقلی در دریای قلب است. در این صورت است که به ساحل آرامِ «دل‌آگاهی» دست می‌یابند و آنچه را عقل تشخیص داد، دل تصدیق می‌کند و از بهره‌های اشراقی عالم معنا بهره‌مندشان می‌کند.
علاوه بر آن‌ در دل‌آگاهی، انسانْ مست و شیفته‌ی وظیفه می‌شود و دیگر مشكلات گوناگون او را از پای در نمی‌آورد بلكه برعکس، او را صیقل می‌دهد و قلب او آماده می‌گردد تا از هدایت‌های الهی برخوردار شود و به نتایجی دست یابد که در ابتدا تصور آن را نمی‌نمود.
علت آن که بعضی‌ها در مسیر انقلاب احساس خستگی می‌کردند ولی امام«‏قدس‌سره» با آن كهولت سن اصلاً خستگی به خود راه نمی‏دادند به جهت ورود به شور وظیفه و دل آگاهی ایشان بود.
در راستای دفاع از انقلاب اگر پس از آگاهی و خودآگاهی، وارد محفل دل آگاهی نشویم در مسائل اجتماعی تحت تأثیر تبلیغات دشمن غربی، یا منفعلانه ‏عمل می‏كنیم و آن نتیجه‌ی الهی را که باید بگیریم نمی‏گیریم، یا زود خسته و فرسوده می‏شویم و تا انتها در راه نمی‌مانیم و در نتیجه از آن سعه‌ی صدر و آرامشی كه شرط بقای مؤمن است محروم می‌شویم. آنچه به واقع موجب می‏شود تا با خطراتی که پیش می‌آید درست برخورد كنیم و به‌خوبی در دفع آن‌ها بكوشیم این است كه ماوراء خودآگاهی از طریق نگاه توحیدی ناب، با دل‌آگاهی و شور ایمانی با مسئله برخورد نماییم.
بسیار پیش‌آمده كه نقطه‏های خطر را شناخته‌اید، ولی به جای آن‌كه با روحیه‌ی همه جانبه‏نگری و حفظ تعادل شخصیت، درصدد دفع آن برآیید، با برخورد مقطعی خودتان را خسته کرده‌اید و باز مشکل به صورتی دیگر سر جای خود باقی مانده است. وقتی شما را به عنوان نیروهای طرفدار انقلاب مسخره می‏كنند، و شما هم عصبانی می‏شوید و از خود عکس‌العمل‌های سطحی و غیر حکیمانه نشان می‌دهید، جوّ را علیه خود تحریک خواهید کرد، برخوردهای منفعلانه از خود بروز می‌دهید، و در نهایت می‏بُرید و منزوی می‏شوید و فكر هم نمی‏كنید ریشه‌ی همه این مشكلات خودتان بوده‏اید. زیرا نفهمیدید علاوه بر خودآگاهی، به دل‌آگاهی و قوت قلبِ ایمانی هم نیاز است تا آرامشی چون كوه برای شما به ارمغان بیاورد. لذا امام علی‏(ع) در همین رابطه به فرزند خود می‌فرمایند: «تَزُولُ الْجِبالُ لا تَزُل»؛(14) كوه ها بجنبند تو تکان نخور. این نوع استحكام و وقار ریشه در دل‌آگاهی و غرق‌شدن در وظیفه‌ی الهی دارد.
شناختن مسئله در شناختن همه‌ی جوانب آن است، و این موقعی واقع می‌شود که متوجه موقعیت آن مسئله در نظام هستی باشیم، و بنده فكر می‏كنم ریشه‌ی اصلی موفقیت امام(ره) بعد از خودآگاهی خاصی که داشتند، آن دل‌آگاهی ایشان بود. کسانی در فعالیت‏های اجتماعی بیشترین كمك را می‏كنند كه به دل‌آگاهی رسیده باشند و در عین فعالیت‌های اجتماعی، خود را در نور وظیفه‌ی الهی و شوق دینی حفظ نمایند، در این صورت با چشم الهی به همه‌چیز می‌نگرند و هرچیز را آن‌طور که در نظام هستی هست، می‌بینند.
این خسارت بزرگی است كه شخصِ مؤمن به صحنه بیاید و بخواهد خود و جامعه‏اش را احیا كند و به خودآگاهی تاریخی هم رسیده باشد ولی چون دل‌آگاهی و شعف ایمانی ندارد، زود خسته و فرسوده شود و نتایجی را كه می‏تواند به خودش و به جامعه‏اش برساند نیمه‌كاره رها كند.
می‏خواستم خدمت شما عزیزان كه با سوز دینی و تعهد به انقلاب جریان‏ها را زیر نظر دارید عرض كنم؛ نباید تعهد شما نسبت به انقلاب همراه با فشار روحی باشد و به عبارت دیگر نباید علاقه به انقلاب برای شما حرص و جوش به‌همراه آورد، در حالی كه این نوع فشارها تعادل روحانی و حتی تدبیر و برنامه‏ریزی را از شما می‏گیرد، و دیگر عنصر مفیدی برای انقلاب اسلامی نخواهید بود. برای حفظ انقلاب و سربازی آن، بیش از همه حوصله‌ی سلمان فارسی«‏قدس‌سره» نیاز است. حضرت سلمان«‏قدس‌سره» در پایدار‌نگهداشتن نهضت اهل‌البیت(ع) بسیار مؤثر بود و به‌واقع یك مبارز تمام عیار بود، اما همراه با خودآگاهی و دل‌آگاهی، و لذا نگذاشت در مقابل آن حركت تند و افراطی كه از سقیفه شروع شد طرفداران علی(ع) عکس‌العمل تند از خود نشان دهند، و همین امر موجب شود تا سقیفه صورت حق به جانب به خود بگیرد، كه البته دقت در كار سلمان فرصت دیگری را می‏طلبد. آنچه بنده می‌خواهم بر آن تأکید کنم این است كه اگر یك جریان غیر دینی در جامعه‌ی ما مطرح شد و ما توانستیم با خودآگاهی و دل‏آگاهی به عنوان یك عبادت با آن مقابله كنیم، اولاً: در آن حالت جا نمی‌خوریم تا یك بُعدی با آن برخورد كنیم، ثانیاً: شتابزده عمل نمی‏كنیم تا یا خسته شویم و یا به جریان مقابل برگ برنده‌ای بدهیم، بلكه با حوصله و به‌عنوان یك وظیفه‌ی دینی و همراه با یك شعف معنوی به هر نحوی كه صلاح است با آن مقابله می‌‌نماییم و آنقدر مقابله را به صورتی حكیمانه ادامه می‌دهیم كه ریشه‌ی آن كار و یا آن فكر غیر دینی آشکار شود و از بین برود، و حتماً اگر درست عمل كنیم بدون هیچ تردیدی موفق خواهیم شد، چون ذات باطل ناپایدار است. به ما وعده داده‌اند؛ «إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا»(15) باطل از اول و قبل از پیدایش ناپایدار و رفتنی است.