بسماللهالرحمنالرحیم
سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) را که مقامی است از مقامات ثابت عالم در این عصر، تسلیت و تعذیت عرض کنم، شخصیتی که برای امروز ما ظهور نمود تا از حقیقت اسلام با ما سخن بگوید، و اسلام را در شرایط امروزیاش به جهان عرضه کند، امیدوارم بتوانم نقش او را در تغییر سرنوشتی که برای جهان اسلام پیشنهاد کرد، برای نسل جوان روشن کنم، تا متوجه باشند از چه فرهنگ و ارزشهایی باید پاسداری كنند، و نگذارند كه عهد خمینی(ره) در روزمرگیها فراموش گردد، که در آن صورت راز ماندگاری جهان اسلام فراموش شده است.
صحبتی را كه خدمت عزیزان دارم، با این فرض است كه میخواهم موضوعی را در یك خانوادهی دینی و انقلابی در میان بگذارم، و لذا در این محفل صحبت از اثبات حقانیّت حضرت امام خمینی(ره) نیست، حتی در این جلسه نمیخواهم نسبت به وظایف جزیی که موجب تقویت انقلاب و آفات جزیی كه راه امام را تهدید میكند، سخن به میان آورم، چون فكر میكنم عزیزان بهخوبی پذیرفتهاند كه انقلاب اسلامی به معنی حقیقیاش، معنی حیات و زندگی صحیح در قرون معاصر است. با تحلیل تاریخ معاصر، و نیز تحلیل مبانی انسانی، میتوان به این نتیجه رسید كه انقلاب اسلامی وسیله و بستر حیات واقعی آنهایی است كه میخواهند در این قرن، زندگی الهی داشته باشند. البته امیدوارم مسئله را خارج از تمجید و تعریف و احساسات، به نحوی علمی و استدلالی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
اگر به این مسئله التفات داشته باشید كه مردم جهانِ امروز بعد از دورهی رنسانس، به سرعت معنی انسانبودن خود را گم كردند و زندگی مدل غربی، انسان را از بُعد متعالی خود بازداشت و مدلی را ارائه داد که موجب غفلت از ابعاد متعالی انسان شد، خواهید پذیرفت كه چرا میگوییم انقلاب اسلامی بستری برای زندگی واقعی بشر این دوران است.
ابتدا باید روشن شود حضرت امام خمینی(ره) نسبت به جایگاه زندگی اجتماعی انسانها چه دیدگاهی داشتند؟ وقتی روشن شد این دیدگاه یک دیدگاه اساسی و حقیقی است و غفلت از آن دیدگاه، غفلت از امکان زندگی صحیح است، در آن صورت جایگاه انقلاب اسلامی در تاریخ جدید بهخوبی روشن میشود.