تربیت
Tarbiat.Org

انسان؛ از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی
اصغر طاهرزاده

انسان در منظر دین

ذاتی بودنِ نیاز انسان به خدا به این معنی نیست كه انسان فقیر است، بلكه به این معناست که انسان عین فقر است، همچنان‌كه غنی‌بودن خداوند هم بدان معنی نیست كه خداوند ذاتی است كه صفت او غنا باشد، بلكه او عین غنا است. به همین‌جهت قرآن می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»(107) ای انسان‌ها! شما فقیران محتاج به خداوند هستید و خداوند غنی و ستوده است.
چنانچه ملاحظه می‌فرمائید انسان در اسلام حقیقی دارد که با تمام وجود عین نیاز به حق است و كمالِ وجودی او فقط در رابطه با خداوند تأمین می‌شود و در راستای توجه به كمال وجودی انسان است كه موضوع سبكباری انسان جهت پرواز به سوی خداوند مطرح است تا بفهمد هرچه غیر خداوند است برای انسان دست و پاگیر است و لذا خداوند می‌فرماید: «وَ ما لَكُمْ اِذا قیلَ انْفِروا فِی سَبیلِ الله اَثّاقَلْتُم اِلی الْاَرْضِ اَرَضیتُم بِالْحَیوة الدُّنْیا مِنَ الاخِرَة»(108) چه می‌شود كه چون به شما گفته شود در راه خدا گام بردارید، گرانبار به سوی زمین دل بسته‌اید، آیا به زندگی دنیا شادمانید؟ تعلقات زمین شما را به سوی خود كشیده و مانع پرواز شده است. در راستای همین نوع نگرش به انسان است كه حضرت‌علی(ع) در خطبه‌ی 21 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا» سبكبار شوید تا برسید. برای چنین انسانی آسمان خراش‌های مرتفع نشانه‌ی ترقی نیست، بلكه صعود جان او به آسمان معنویت برای او کمال محسوب می‌شود. آن‌هایی که به چنین بصیرتی برسند:
چون رهند از دست خود دستی زنند

چون جهند از نقص خود رقصی کنند