تربیت
Tarbiat.Org

امام و مقام تعلیم به ملائکه
اصغر طاهرزاده

هدایت افکار عمومی

فرهنگ غربی مایل است ما هم مثل سعودی‌ها و مثل خیلی کشورهای دنیا، از یک طرف فرهنگ غربی را بپذیریم و از طرف دیگر در کنار آن فرهنگ نمازمان را هم بخوانیم. فرهنگ غربی از این که شما ظاهر اسلام را رعایت کنید نگران نیست، نگرانی آن از این است که شما به شرایطی غیر از وضع موجود دل بسته باشید و عزمتان، عزم عبور از این فکر و فرهنگ به سوی آن نور باشد و بخواهید با آن طمأنینه‌ای که اهل البیت(ع) نشان دادند زندگی خود را به آن سمت سوق دهید. حتی ممکن است برای شما دام‌های حساب شده‌ای پهن کنند که مستقیماً با فرهنگ غربی درگیر شوید. کاری که با بن‌لادن و القاعده انجام می‌دهند، تا از این طریق فرهنگ غربی بتواند شخصیت اسلام را خشن و غیر منطقی جلوه دهد و به آینده‌ی خود امیدوار شود. ما هرگز فریب چنین دامی را نمی‌خوریم چون معتقدیم باید شرایط خاصی فراهم شود تا مردم از فرهنگ‌های غیر قدسی روی برگردانند و در آن حال است که افق روشن می‌شود و ظلمات فرو می‌ریزد. اگر پنجاه سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گفته می‌شد امکان دارد با حضور مردمی بیدار و معتقد به حاکمیت امام معصوم و به رهبری فقیهی هوشیار، رژیم شاهنشاهی را سرنگون کرد، هیچ‌کس باور نمی‌کرد. همه می‌گفتند شاه قدرت و اسلحه و ارتش دارد. حتی در همان سال‌های آخر که فعالیت‌های مردم برای سرنگونی رژیم شاه تشدید شده بود دو نوع فکر مطرح بود، یک طرز فکر سخت معتقد به مبارزه‌ی مسلحانه بود و یک طرز فکر مثل حضرت امام خمینی(رض) و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» معتقد به حرکت‌های مردمی بودند و این که با تغییر روح مردم و جهت‌دادن به افکار عمومی می‌شود مناسبات را تغییر داد. طرز فکر دوم بود که انقلاب را پیروز کرد و امثال چریک‌های فدایی و مجاهدین خلق هیچ اثری و نقشی در پیروزی انقلاب نداشتند. روش هدایت افکار عمومی روش دقیقی است که شما در سیره‌ی ائمه(ع) ملاحظه می‌کنید که در عین دشمنی با حاکمانِ کفر، بدون درگیری مسلحانه، آن‌ها را از نظر فرهنگی خلع سلاح می‌کردند و امکان ادامه‌ی کار را از آن‌ها می‌گرفتند تا اگر شرایط فراهم شد و جامعه آماده‌ی اجرای حکم خدا در امور خود گشت، حاکمیت را به‌دست گیرند.(142)
روش صحیح و کارآمد روشی است که اهداف الهی را با روح ملت‌ها جلو ببریم و مانع نقشه‌های دشمن شویم، کاری که روحانیون در زمان رضاخان انجام دادند. از خود بپرسید چرا رضاخان همه‌ی مخالفان خود را رها کرده بود و فقط با روحانیون درگیر بود؟ رضاخان فکر می‌کرد با اسلحه و زور و ارتش هر کاری که می‌خواهد با قلدری می‌تواند انجام دهد و فقط روحانیون مانع‌اند و تصور می‌کرد روحانیت یک گروه و قشرند و متوجه نبود حرف روحانیت یعنی افکار عمومی و به همین جهت هم نتوانست در مقابل روحانیون کاری بکند و به خوبی احساس کرده بود آینده‌ی او تیره و تار است و لذا هرچه می‌کرد کار بدتر می‌شد. وقتی همسر و دختران رضاخان در عید نوروز به حرم حضرت معصومه رفتند و در انظار عمومی چادرهایشان را عوض کردند و رعایت نامحرمان را ننمودند، مرحوم بافقی فقط گفت این کار حرام است. مردم پیرو آن، شروع به اعتراض کردند، رضاخان که به دنبال بهانه بود برای تقابل با روحانیون، از تهران حرکت کرد و با چکمه‌هایش داخل حرم آمد و آیت‌الله بافقی را کتک زد و به شهر ری تبعید کرد. از این به بعد مردم با ازدحام زیاد به زیارت حضرت عبدالعظیم می‌رفتند تا نشان دهند کار رضاخان را قبول ندارند و شعر ساختند که:
چه خوش بود که برآید به یک کرشمه دو کار


زیارت شه عبدالعظیم و دیدن یار

چون روح ملت، رضاخان را نپذیرفت انگلستان مجبور شد برای حفظ ظاهر، او را به جزیره‌ی موریس تبعید کند و عملاً آنچه مردم می‌خواستند عمل شد.