بحث در رابطه با روایتی بود که نبی اکرم(ص) مقام خود را در منظر وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) قرار دادند تا آنجا که نظر آن حضرت را متوجه مقام معراجی خود نمودند و اینکه حضرت رب العالمین در مقام معراج به رسولش فرمود: بهشت را برای تو و برای کسانیکه از تو پیروی میکنند خلق کردم و آتش را برای کسانی که با تو مخالفت میکنند. با توجه به اینکه غایت هر چیز و فلسفهی خلقت هر مخلوقی به بهرهای است که در بر دارد، غایت خلقت بهشت سُکنیگزیدن حضرت محمد(ص) و پیروان ایشان درآن است. غایت ساختن مسجد این است که مؤمنین در آن نمازی خدا پسندانه بخوانند، حال اگر عدهای هم در مسجد استراحت کردند معنایش این نیست که غایت آن تغییر کند. مسجد را برای اقامهی نماز خداپسندانه میسازند و در ساختن مسجد جنبهی نهایی نماز را اراده میکنند، به این امید که نمازگزاران عالیترین نمازها را در آن اقامه نمایند. در عین این که در مسیر اقامهی عالیترین شکلِ نماز، اقامهی نمازهای متوسط هم مورد ارادهی واقف هست، اما همیشه در ایجاد هر چیز ابتدا جنبهی نهایی آن مطرح است. اگر هم میگویند آنهایی که نمازهای متوسط میخوانند حق دارند در اینجا نماز بخوانند، به اعتبار این است که نمازهای متوسط رویکردشان به عالیترین شکلِ نماز است. بر این اساس خداوند میفرمایند: غایت خلقتِ بهشت اختصاص آن به حضرت محمد(ص) و پیروان ایشان است. این از نکاتی است که در بسیاری از مسائلِ معرفتی راهگشا است. به طوری که میتوان نتیجه گرفت اگر مقصد عدهای تبعیت از نبی اکرم(ص) نباشد، کارشان به بهشت ختم نمیشود و مسیری به سوی مقام قربِ ناب الهی در مقابلشان نیست. و ارزش اعمال عبادیِ متوسط به آن است که رویکرد اصلی آنها به جنبهی نهایی آن اعمال باشد وگرنه هیچ ارزشی ندارند و چون بهشت برای حضرت محمد(ص) که نهاییترین شکل بندگی را دارند خلق شده، اگر عملی سمت و سوی محمدی(ص) ندارد، آن عمل، عامل خود را بهشتی نمیکند. همیشه اگر در کارِ متوسط به جنبهی غایی آن کار نظر نشود آن کار بیجهت و بیغایت است. موقعی نمازِ متوسط شما قبول است که به نماز نبی اکرم(ص) و با تبعیت از آن حضرت نماز بخوانید. در همین راستا تمام پیامبران از همه جهات به طرف آخرین پیامبر جهتگیری میکنند و در این راستا خداوند به آخرین پیامبر میفرماید: بهشت را برای تو و آنهایی که از تو پیروی میکنند آفریدم. دیگر معنی نمیدهد سؤال شود پس پیروان حضرت موسی و حضرت عیسی نسبتشان به بهشت چه میشود. یقیناً همهی پیامبران پیرو نبی اکرم(ص) بودند.
اینکه عرض کردم این بحث در تبیین بسیاری از مسائل معرفتی راه گشا است از این جهت است که در تجزیه و تحلیل همهی امور باید آن جهت نهایی مشخص شود تا جهتگیریهای متوسط از هویت خود خارج نشوند و معنی خود را با توجه به آن هدف نهایی بیابند. چیزی که از هدف نهایی خارج شد سرگردان میماند. خیلیها ممکن است از بعضی جهاتِ اخلاقی خوب باشند ولی اگر جهت نهاییِ شخصیت آنها معلوم نگردد آن صفات به خودی خود به کارشان نمیآید و آنها به جایی رهنمون نمیشوند تا نجات یابند. در جهات اخلاقیِ هدفدار است که انسان میفهمد کجا ایستاده و به کجا باید سیر کند وگرنه چنانچه خوبیهای خودمان مدّ نظرمان آمد گرفتار عُجب میشویم.