تربیت
Tarbiat.Org

امام و مقام تعلیم به ملائکه
اصغر طاهرزاده

جایگاه عرشی ائمه(ع)

بعد از آن‌که جناب زیدبن شحّام متوجه مقام قدسی امامان شد، از حضرت صادق(ع) تعداد امامان را سؤال کرد و حضرت فرمودند: «نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ» ما دوازده نفر هستیم. که این پاسخ می‌رساند اوصیای رسول خدا(ص) از قبل معلوم بوده و همان‌طور که عرض شد شیعه و سنی از تعداد آن آگاه بوده‌اند.(29) عمده وصفی است که حضرت صادق(ع) در مورد جایگاه آن دوازده نفر فرمودند که: «هَكَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ فِی مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا»؛ ما از ابتدای خلقت، اطراف عرش پروردگار( قرار داشتیم. در این فراز معارف عمیقی نهفته است و تأکید بنده بر روی این روایت به جهت همین قسمت است. چون می‌فرمایند: از ابتدای خلقتِ خود حول عرش پروردگارمان قرار داشتیم. اگر معنی جایگاه عرش روشن شود عظمت موضوع روشن می‌گردد. می‌دانید که چون ذات الهی جلوه کند، صورت آن جلوه، عرش است که مقام تجلی ذات است به ظهور اسماء الهی. ذات فقط اوست، «هُوَ» تجلی می‌کند، می‌شود «الله». همین‌که پای تجلی به میان آمد بحث «اسم» مطرح می‌شود و لذا می‌گویی «بسم الله» یعنی «الله» را به عنوان اسم مطرح می‌کنید و خداوند از ما انتظار دارد لااقل ما او را در مقام اسم «الله» بشناسیم و بسم الله الرّحمن الرّحیم را دانسته بگوییم. و اگر می‌خواهیم کاری را شروع کنیم، به اسم «الله» شروع کنیم، به اسمی شروع کنیم ‌که آن اسم «الله» است و غیر ذات است.
پس اولاً: باید متوجه بود یک مقام، مقام «هُوَ» است که چون جلوه کند نور «الله» ظهور می‌نماید و شرایط اُنس انسان با مقام جامعیت کمالات در منظرش قرار می‌گیرد و می‌تواند با نظر به «اسم الله» راه رجوع به عالی‌ترین درجه‌ی ممکن را بیابد، به شرطی‌که بداند «الله» یعنی چه و چرا باید به اسم الله رجوع کند. اگر قلب جایگاه اسم الله را نشناسد نمی‌تواند «بسم الله» بگوید و چون در طول عمر خود بسم الله نگفته تمام عمر او بی‌برکت و ابتر می‌شود.(30) بسم الله الرّحمن الرّحیم به این معنی است که ما باید اسمی به نام «الله» را بشناسیم و وقتی می‌خواهیم کاری را انجام دهیم نور اسم «الله» را در میان بیاوریم تا به کمک آن نور کارمان محقق شود و آن کار ظهور هر اسمی که باشد، به نور اسم جامع الله، واقع گردد. مگر می‌شود بدون اسم الله راه برویم؟ راه رفتن یعنی تجلّیِ نور اسمِ قائم در ذیل نور اسم جامع الله، اگر «الله» را از آن جهت که قائم است در میان نیاورید چطور می‌توانید حقیقتاً راه بروید و نتیجه بگیرید؟ اولین شرط راه رفتن قیام است، اگر تنها او قائم است شما می‌توانید به اسم الله راه بروید، چون فقط الله در همه‌ی هستی در صحنه است. وقتی می‌خواهیم غذا بخوریم اگر او که مُطعِم است در میان نباشد ما در وَهمیات خود غذا خورده‌ایم و نه در واقعیات. رجوع به مُطعِم موجب می‌شود تا حقیقتاً از طعام بهره بگیریم و رجوع به مطعمِ واقعی در ذیل اسم الله ممکن است و بی اسم الله، کار ابتر و بی‌نتیجه است. از آن جهت فرمود: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(31) نور آسمان و زمین، «الله» است، پس آسمان و زمینِ بی‌ الله، آسمان و زمین بی‌برکت و ابتر است.
در روایت مورد بحث، حضرت صادق(ع) به زید بن الشّحام فرمودند: عده‌ی ما دوازده نفر است اطراف عرش پروردگارمان از ابتدای خلقتمان. چون وقتی اسم «الله» جلوه کند، عرش ظهور می‌یابد و لذا اهل البیت(ع) حول عالی‌ترین جلوات اسم الله قرار دارند و هم رتبه با مقام عرش می‌باشند. و این قسمت از روایت روشن می‌کند محور وجود آن ذوات مقدس «الله» است و ایشان مستقیماً از نور «الله» بهره‌مند می‌شوند و بر سایر مخلوقات تجلی می‌کنند. آیا ممکن است چنین سلسله‌ای که از ذات شروع می‌شود و به عرش و انسان‌های کامل ادامه می‌یابد در عالم نباشد؟ و بدون انسان‌های عرشی، بشریت از انوار عرشِ خداوند بهره‌مند گردد؟ حال اگر در تمام دنیا جستجو کنیم و بخواهیم یک انسان عرشی پیدا کنیم که در مقام جامعیت اسماء الهی باشد آیا کسی غیر از امیرالمومنین(ع) را پیدا می‌کنیم؟ پس ملاحظه می‌فرمائید اگر جایگاه قدسی انسان کامل را درست شناختیم، مسلماً در یافتن مصداق آن به مشکل نمی‌افتیم و به راحتی متوجه اهل البیت(ع) می‌شویم.
حضرت صادق(ع) در راستای یگانه‌بودن حقیقت نوری اهل‌البیت(ع) در آخرین فراز از سخن خود می‌فرمایند: «أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ» اول ما محمد است، وسط ما محمد است و آخر ما محمد می‌باشد. امیدوارم از این نکته‌ی بسیار مهم به راحتی عبور نفرمائید و مسئله را به عنوان یک مسئله‌ی اعتباری قلمداد نفرمایید. زیرا مقام اهل‌البیت(ع) طوری است که فقط از حقایق سخن می‌گویند و از حقایق پرده‌برداری می‌کنند. وقتی می‌فرمایند: اول و وسط و آخر ما دوازده انسان، محمد(ص) است، از قاعده‌ی توحیدی خاصی خبر می‌دهند که در عالم ملکوت جریان دارد، قاعده‌ای که روشن می‌کند هر اندازه موجودی در درجه‌ی وجودی برتری قرار داشته باشد، بیشتر کثرت آن در وحدتش مستغرق است و هر اندازه آن حقیقت غیبی نزول کند و جنبه‌ی ظهوری‌اش بر جنبه‌ی غیبی‌اش بیشتر شود، کثرت آن بیشتر ظاهر می‌شود، به طوری که این دوازده نور قدسی در عالم شهادت دوازده نفرند و هر کدام ظهور خاصی دارند ولی در موطن غیبیِ خود، نه تنها همه یک حقیقت واحدند بلکه آن حقیقت واحد در نوری به نام نور محمدی آنچنان مستغرق ‌است که در واقع می‌توان گفت: اول و وسط و آخر آن‌ها محمد(ص) است. دوازده نفری که به هرکدام نظر کنید در همان حال به باطن‌شان که حقیقت محمدی(ص) است، متصل‌اند. (دقت بفرمائید)
خداوندا! از طریق نظر به ذوات مقدس ائمه(ع) راه بسیار نورانی و عظیم القدری را بر روی بندگانت گشودی، مرحمتی کن که این راه به بهترین شکل گشوده بماند.
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»