مزة انسانیت را چشیدن خیلی کار میخواهد. اگر فهمیدیم انسانیت یعنی چه، تمام جانمان توجّه به انسان كامل میشود. ما در زیارت «آل یاسین» به تمام ابعاد وجودی امامزمان(عج) سلاممیکنیم؛ به نشستن و برخاستن آن حضرت سلام میکنیم و میگوییم: «اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُوم، اَلَّسلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُد...»؛ چون تمام حركات و سكنات انسان كامل عین تعادل و حقّانیت است. انسانیت یک حقیقتی است که وقتی در انسان محقّق شود، آدم به جایی میرسد که بودنش «قرب به حق» میشود!! حالا برای این که ما به چنین مرحلهای برسیم، فقط این راه هست و آن عبارت است از ارتباط با «عینالانسان»، هركس به اندازهای كه توانست از تجلّی آن حقیقت مبارك، در جان خود بهره بگیرد، در شور و نشاطِ زندگی قرار گرفته است. گفت:
چوبرشكستصبا زلف عنبر افشانش
بههرشكستهكهپیوستتازهشدجانش
كجاستهمنَفَسی تاكه شرحغصهدهم
كهدلچههاكشد از روزگار هجرانـش
در بحث علّت وجود حضرت(ع) باید بیشتر تأمّل كرد، و متوجّه بود كه مطلوب حقیقی ما «انسان کامل» است! در آن فرازِ دعای «ندبه» که شما میگویید: «فَلْیَبْكِ الْباكُون»، باید اهل گریه اشك بریزند، باید آنهایی كه میتوانند شیون بزنند، شیون كنند، تا آنجا كه میگویید: «اَینَ الحَسَنُ اَینَ الحُسَین»؛ یعنی شما میگویید: من شیونمیزنم برای این که در صحنة زندگی و فرهنگ جامعهام «ارتباط» با انسان كامل حاكم نیست؛ حضور مقدّس حضرت(ع) در عالم ظاهر نیست. چراكه شیونزدن، کار منطقیِ انسانی است که میخواهد با حقیقت عالم یعنی امام زمان(ع)، ارتباط پیدا کند. حقیقت امروز تاریخ شما «امام زمان(ع)» است، به همین جهت در دعای ندبه به این مضمون میگویید:
هوای كوی تو از دل نمیرود، آری
غریب را دل سرگشته با وطن باشد