تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه و معنی واسطه فیض
اصغر طاهرزاده

امام زمان(عج)، عین انسانیت

از خدا با تمام وجود تقاضامندم که کمک‌ کند تا دربارة ملاقات‌هایی كه با سرّی‌ترین سرّ عالَم وجود - یعنی وجود مقدّس حضرت بقیّةالله(عج)- صورت گرفته است، مختصری طرحِ موضوع کنیم و روشن شود كه به این ملاقات‌ها چقدر باید بها بدهیم و از كجا به آن‌ها مطمئن شویم و به طور كلّی چگونه به صحت و سقم آن‌ها پی ببریم.
در مورد امام زمان(ع) سه محوری كه عموماً باید مورد بحث قرار ‌گیرد، عبارت‌است از اوّلاً؛ «هَل هُوَ؟» آیا موضوع مورد بحث، وجود خارجی دارد؟ آیا وجود مقدّس امام، واقعاً هست؟ دوم این که «ما هُوَ؟» چگونه هست و نحوة وجود مقدس حضرت(ع) در عالم به چه نحوه‌ای است؟ سوم این که «لِمَ هُوَ؟» او برای چیست؟ آیا می‌شود جهان بدون حجت خدا محقق شود و ادامة وجود دهد؟
در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت»، در بحث «نحوة حضور حضرت حجّت(ع) در هستی» این سه موضوع مورد بحث‌ قرار گرفته است. با این که در اثبات وجود امام زمان(ع) روایات كافی در بین شیعه و سنی وجود دارد و به واقع روایت در جای خودش خیلی ارزش دارد، در آن كتاب بحث را به روایت متکی ‌نکرده‌ایم تا کسی نگوید: «ما هنوز در مقدماتِ بحث مشکل داریم، چرا شما موضوع را به روایات مستند کرده‌اید؟!». در آن بحث روشن شده که وقتی «انسانیت» یک وجود تشکیکی یعنی دارای شدت و ضعف است و هر چیزی که تشکیکی است یک حدّ تامّ دارد و حد ّتامّ انسانیت لامحاله باید «انسان کامل» یعنی امام زمان(ع) باشد». به عنوان مثال «علم» شدت و ضعف دارد و به اصطلاح فیلسوفان، تشکیکی است؛ یعنی یک نفر ممکن است به حقیقتی عالِم باشد و دیگری به همان حقیقت، عالِم‌تر باشد و از آن جایی‌که «علم» شدت و ضعف دارد، پس باید یک «عینُ‌العلم» وجود داشته باشد كه او علیمِ مطلق یعنی حضرت «الله» است. مثل این که هر «تَر»ی به «عین تری» ختم‌ می‌شود و به اصطلاح فیلسوفان: «کُلُّ ما بِالعَرَضِ، لابُدَّ أنْ یَنْتَهی إلَی ما بِالذّات»؛ یعنی، هر چیزی كه عَرَضی است- مثل تریِ پارچه- به چیزی كه ذاتی است، مثل آب یا عین تری ختم می‌شود، ولی هیچ‌وقت دربارة این ستون نمی‌گوییم: «ستونی هم هست كه از این ستون، ستون‌تر است!». چون ذات و واقعیتی به نام ستون بودن در خارج نداریم، بلکه اعتبار ما است. شما می‌توانید بگویید: «این شخص از آن شخص عالِم‌تر است.» امّا نمی‌توانید بگویید: «این ستون، از آن ستون «ستون‌تر» است!»، چون علم یک حقیقت و ذاتی است كه در خارج واقعیت دارد و در عین داشتن یک حدّ تام كه همان علیم مطلق است در انسان‌های مختلف جلوه‌هایی از آن وجود دارد. امّا ستون یک حقیقت یا یک ذاتِ «وجود»ی نیست، بلکه به‌اصطلاح فیلسوفان، «ماهیت» است. انسانیت هم مثل علم، به دلیل این که شدت و ضعف برمی‌دارد، ذاتی است «وجود»ی، مثل «علم» است كه حقیقت خارجی دارد و لذا شدت و ضعف برمی‌دارد و به همین جهت هم ما می‌توانیم بگوییم: «این شخص از آن شخص انسان‌تر است».
حال با توجّه به این مقدمه كه انسانیت تشکیکی است و شدت و ضعف برمی‌دارد، روشن می‌شود باید یک «عین‌الانسان» كه درجه شدید انسانیت است، در عالم باشد و همة انسان‌ها كه در انسانیت دارای شدّت و ضعف‌ هستند، از نظر انسانیت به آن عین انسانیت ختم ‌می‌شوند. إن‌شاء‌الله بحثش را به صورت مفصّل در آن کتاب دنبال فرمایید. همان‌طور كه عرض شد، اوّل باید به «هل هُو» پرداخته شود كه آیا انسان كامل در این عالم هست؟ و این اوّلین چیزی است که در مورد امام زمان(عج) از نظر «استدلال» باید در نظر داشته ‌باشیم.
گاهی دل‌ انسان یک هوشیاری نسبت به وجود مقدّس امام‌زمان(عج) دارد، آن خودش چیز خوبی است. امّا ما باید پشتوانة عقلیِ اعتقاداتمان را هم داشته ‌باشیم تا از این طریق هم اعتقاداتمان صحیح باشد و هم راهی باشد برای تقویت همان شناخت قلبی. در عین این که با مجهزشدن به استدلال‌های عقلی در مورد وجود مقدس حضرت صاحب‌الأمر(عج) جواب منکران وجود حضرت را هم می‌دهیم.
همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید در مورد اثبات وجود انسان کامل در هستی، بحثْ خیلی سریع به نتیجه می‌رسد؛ بدین‌صورت که همة انسان‌ها یک چیزی به نام انسانیت را کم و زیاد دارند، مثلاً در نظر بگیرید كه همة آب‌هایی كه در ظروف مختلف در جلو شما هستند، یک کمی شیرینی دارند، یکی بیشتر، یکی کمتر. پس نتیجه ‌می‌گیریم؛ چیزی که «شیرینی محض» است به نام شكر، در همة آب‌‌های شیرین یک نحوه حضور دارد، كه به ‌اصطلاح به آن شیرینی كامل یعنی شكر، «صورت تامّه» شیرینی می‌گویند.