عرض بنده در این مقایسه برای روشنشدن نقش نجاتدهندگیِ توجه به وضع موعود است كه چگونه شخص را تا آرمانیترین نحوه زندگی جلو میبرد. اینکه شما ملاحظه میكنید فلان شخص، مسائل اخلاقی را رعایت نمیکند و یا حرام و حلال خدا را به چیزی نمیگیرد، ریشه و اساسی دارد، اوّل در نظر خود نحوهای از زندگی را پذیرفته است كه دین در آن زندگی جای اساسی ندارد و لذا تحتتأثیر وضع موجودِ ظلمات مدرنیته قرار میگیرد. اگر کسی وضع موجود را درست نشناسد و نفهمد چگونه فرهنگ مدرنیته هر فرهنگی، غیر از فرهنگ خود را نفی میكند، اگر در زبان هم بگوید اهل انتظار است، انتظارش انتظار لغوی است، چون لازمه انتظارِ هر چیزی، معرفت نسبت به آن چیز است و وقتی منتظَر، یعنی آن چیزی كه مورد انتظار است، بسیار عظیم میباشد، معرفت نسبت به آن نیز باید بسیار دقیق باشد. هرکس به میزان معرفتش نسبت به منتظَر از خطرات وضع موجود رهیده است و انتظار دقیق و شدید با معرفت دقیق به وضع موعود باید همراه باشد، با انتظارهای ضعیف نمیتوان از گردنههای ظلمانی و غلیظ آخرالزمان به راحتی عبور كرد و لذا نمیتوان به اهداف بلند دست یافت. گاهی نمازهای ما فقط به این درد میخورد که جهنم نرویم. امّا چنین نیست كه بتواند افقهای آینده را برای ما روشن کند و تحلیلهایمان را از زندگی زنده کند، در حالیكه نماز، همین حالا زنده است و باید با ما حرف بزند و همین حالا افقهای جلوی ما را روشن کند و ما را از مهالك ظلمانی كه در جلوی ما هست، نجات دهد. حال اگر فقط در حدّ کمی از آن اعمال عبادی خود انتظار داشته باشیم و آنها را انجام دهیم که جهنم نرویم، از برکات زیادی خود را محروم کردهایم. در مسئله توجه به وضع موعود هم موضوع به همین شكل است. انتظارِ ظهور مهدی(عج) را داشتن، یك نوع همسو شدن با آن حضرت است، آن حضرت منتظر مردماند كه كاری كنند تا حكومت جهانی آن حضرت ممكن شود و مردم نجات امروز و فردای خود و فرزندانشان را در همین بهوجودآوردن زمینة فرج فراهم كنند، همانطور كه خود حضرت در آخر جواب نامه اسحاقبنیعقوب فرمودند: «وَ اكْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ»(176) جهت تعجیل در فرج من زیاد دعا كنید كه فرج شما در همین است، چون جهت جان انسان از تسلیم به وضع موجود، به توجه به وضع موعود میافتد و نظر به چنین آرمانِ مبارك و منطقی و واقعی، همین امروز ما را و جوانان ما را نجات میدهد.
پدیده تحتتأثیر قرار گرفتن جوانان ما نسبت به فرهنگ غرب در حالی است كه ابتدا بسیاری از آن جوانان وارد انقلاب اسلامی شدند ولی نتوانستند از دریچه انقلاب اسلامی وضع موعود را بشناسند و در راستای آن هدف بزرگ، زندگی و تحرك خود را تنظیم كنند و لذا وضع موجود جهان را پذیرفتند و به این مشكلات افتادند.
گاهی مشاهده میكنید که بعضی از افرادی كه اجمالاً اسلام را پذیرفتهاند، به جای توجه به وضع موعود، دل در وضع موجود سپردهاند، و چگونه برای حفظ وضع موجود از اساسیترین ابعاد اسلام روی میگردانند. به عنوان مثال؛ آقای رجبطیباردوغان، نخستوزیر ترکیه شخصاً فرد مذهبی است و اجازه نداد همسرش در جشن ملی كشورش بدون حجاب بیاید و لذا همسرش بر خلاف عرف همه دیپلماتهای تركیه در جشن ملی تركیه حاضر نشد، و نام حزبش هم حزب «توسعه و عدالت اسلامی» است، ولی آمد و در تلویزیون گفت: «مردم محترم ترکیه! برای اینکه اروپا ما را به عنوان یك كشور اروپایی بپذیرد، باید مجلس تركیه حرمت زنا را لغو كند، و شما اجازه بدهید تا مجازات زنا از قوانین لغو شود!!» چرا بر خلاف اعتقاد خود و بر خلاف اعتقاد اكثریت مردم تركیه دست به چنین كاری میزند؟ چون وضع موجود را مدّنظر خود دارد و به چیز بالاتری در حیات نظام عالم نمینگرد. اگر این حرف را شخص آقای بُلند اِجویت میزد، با مرام او هماهنگی داشت، چون او ادعای ملّیت دارد و نه اسلامیت، ولی رئیس حزب عدالت و توسعه اسلامی ترکیه فردی است كه هشتاد درصد مذهبیهای ترکیه با امیدواری به احیاء اسلام به او رأی دادند. علت اصلی این سقوط، غفلت از وضع موعود و اصالتدادن به وضع موجود است.
پس ملاحظه فرمودید که توجه به وضع موعودی كه نظام اَحسن الهی ظرفیت تحقق آن را دارد، همین حالا بسیار نجاتدهنده است و نمیگذارد ما از اهداف مورد قبول خود عدول کنیم. نمونهاش را شما در کشور خودتان و در بسیاری از جوانانتان میبینید كه چگونه با توجه به فرهنگ مهدویت در این ظلمات آخرالزمان نورانیت خود را حفظ كردهاند. چند سال پیش كه مسئولین آموزش و پرورش سراسر کشور خدمت مقام معظم رهبری«حفظهاللهتعالی» رسیدند، ایشان آن روز فرمودند: با بهكارگیری فرهنگ مهدویت در نظام آموزشی، خطرها و تهدیدهایی كه نسل جوان ما را تهدید میكند، از بین ببرید. رهبر انقلاب اسلامی تئوری و راهكار را میدهد، مردم اگر خواستند و متوجه نتایج آن شدند، باید خودشان عمل کنند و در راستای آن برنامهریزی كنند. در مسائل تربیتی با زور و شمشیر نمیشود چیزی را به روح انسانها تحمیل كرد. ایشان چقدر خوب مسئولان نظام آموزشی، تربیتی كشور را متوجه این نكته مهم در جهان امروز نمودند، و مشخص است که اگر پیشنهاد ایشان در راستای توجه به فرهنگ مهدویت و وضع موعود، به عنوان یک تئوریِ دقیقِ تربیتی در جهان معاصر درست تدوین بشود، خیلی کارساز خواهد بود، البته به همان اندازه كه موضوع دقیق و ظریف و مهم است، امكان سوءاستفاده از آن نیز هست. یكی از دوستان میفرمودند: شما كه در مورد ولایتفقیه معتقدید خداوند حكیم در زمان غیبت ولیعصر(عج) فقیه اَشْجَع وَ اَتْقَی وَ اَعْلَم را برای برآوردن نیازهای دینی جامعه میپروراند، آیا این به آن معنا است که آن فقیه معصوم است؟ عرض كردم: نه! معصوم نیست، ولی به لطف خدا سخنان حكیمانهای میگوید که معلوم است این سخنها را صرفاً به جهت باسوادبودن نمیتوان گفت. بلكه خبر از ظهور مدد خداوند است به ملتی كه به وضع موعود نظر دارند.