ابتدا به نكتهای كه مطرح میکنم عنایت بفرمایید تا شرح آن را خدمتتان عرضه كنم.
«همچنانكه فرهنگ ظلمتِ آخرالزمانی، انسانها را به افرادی تبدیل میكند كه به هیچ اتفاق و حیات جدیدی نمیاندیشند و انسان در آن شرایط به پوچی و بیثمری میرسد، فرهنگ انتظار - از طریق اسلام نسخ نشده-(173) انسانها را از هوش شیطانی به حركتی معنوی و انقلابساز تبدیل مینماید، تا همه حجابها را بدراند، و با نظر به وضعِ آرمانی موعود -كه بزرگترین هدیة خداست- از حجاب وضع موجود كه پیشنهاد شیطان است، خود و جامعه خود را خارج میكند.»
اگرفرهنگ موجود كه بر جهان غلبه دارد، ظلمت است، آن جریانی که بتواند با تمام این ظلمت بجنگد، چیزی جز تمام نور، یعنی حضرت بقیةاللهاعظم(عج) نمیباشد.
همچنان که فرهنگ ظلماتِ آخرالزمانی انسانها را به رباطهایی انساننما تبدیل میکند که به هیچ اتفاق و حیات جدیدی نمیاندیشند و در نتیجه انسان را به پوچترین موجود تبدیل میكند، فرهنگ «بقیةالله» انسانها را به افقهای بلندِ حیات دعوت مینماید.
ابتدا آدم باید عمیقاً فرهنگ مدرنیته را بشناسد و متوجه شود چگونه تمام ساحات انسانی در این نظام از بین میرود، تا بفهمد که چه چیزی توان رفع این ظلمات را دارد، چون با هر فرهنگی نمیتوان ظلمات مدرنیته را دفع كرد و از نظر تاریخی نیز به راحتی نمیتوان به این نكته مهم رسید كه به واقع «با هر فرهنگی نمیتوان ظلمات مدرنیته را دفع كرد». اگر کسی واقعاً به یك خودآگاهی و دلآگاهی نسبت به پوچیِ مطلقی که انسان مدرنیته گرفتار شده، نرسیده است، او نمیتواند فرهنگ مقابله با آن را بشناسد و لذا نه منتظر حضرت بقیةاللهاعظم(عج) میتواند باشد، و نه به واقع میتواند با مدرنیته مقابله كند، بلكه عملاً چه مخالف مدرنیته باشد و چه نباشد، كارش بسط مدرنیته است و همان افقهای مدرنیته نقطة آرمانی اوست و نهایتاً پیشنهادهایی در راستای بهتركردن مدرنیته دارد.
اگر به لطف خدا و با یك خودآگاهی دقیقِ تاریخی رسیدی که نظام موجود جهانی، نظامی است که انسان را به پوچی مطلق میکشاند، و اگر رسیدی كه در شرایط آخرالزمان ظلمت و نور هر دو مطلقند و اگر رسیدی که این ظلمت همان ظلمت کامل است، میرسی به اینكه برای مقابله با آن، باید نظر به كدام افق دوخت. آری؛ در آن صورت، فرهنگ انتظار از طریق اسلامِ نسخنایافته میتواند دفع این حجاب را به عهده گیرد. اسلامِ نسخنایافته عرض كردم، چرا كه اوّلاً؛ به غیر از اسلام برای مقابله با مدرنیته، به هیچ مکتبی نمیشود امید داشت و فرهنگ انتظار از طریق اسلام فقط محقق میشود، چون بقیه ادیان نسخ شدهاند، ثانیاً؛ از طریق اسلامی كه نسخنایافته باشد میتوان به این مهم دست یافت، و آن اسلامی است كه ما آن را اسلامِ امام خمینی(ره) میدانیم. چنین اسلامی انسانها را از هوش شیطانی به هوش معنویِ انقلابساز تبدیل میکند.
مگر میشود انسان؛ نظام اَحسن را و ظرفیتهای بالقوّه آن را در نظر داشته باشد و شور انقلاب و مبارزه علیه ظلم و ظلمت در او نباشد. پس به این دلیل است كه امروزه؛ اسلامِ نسخنایافته، انسانها را به تحرک انقلابی بر اساس فرهنگ بقیةاللّهی دعوت میکند و این تحركِ جهتدار إنشاءالله ادامه دارد تا با ظهور حضرت صاحبالامر(عج) همة حجابهای ظلمات آخرالزمان از بین برود.