تربیت
Tarbiat.Org

جایگاه و معنی واسطه فیض
اصغر طاهرزاده

غایب؛ امّا فعّال

شما در قرآن می‌خوانید که در زمان حضرت موسی(ع)؛ ولیِّ غایبی به‌نام حضرت خضر(ع) در صحنه بود، که در قرآن با عنوان عبد صالح از او نام برده شده است. خدا به حضرت موسی(ع) می‌گوید که یک ولیِّ غایبی هست و چیزهایی به او تعلیم داده‌ایم که به تو نگفته‌ایم، «وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً»(143) و از طرف خود به او علم خاصی تعلیم داده‌ایم. حضرت موسی(ع) هم آمدند و به او گفتند: آیا حاضری كه من از تو پیروی كنم تا آنچه از علم آموخته‌ای، به من بیاموزی؟ «قالَ لَهُ مُوسی هَلْ اَتَّبِعُكَ عَلی اَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً».(144) پس ملاحظه می‌كنید كه گاهی ولیِّ غیبی، غیر از نبی ظاهری است و می‌شود كه وَلیِّ غیبی از جهت داشتن علمی خاص بالاتر از نبی ظاهری باشد. چرا که خداوند فرمود برو از او چیز یاد بگیر. عرضم این‌جاست: از شواهد بر می‌آید که حضرت موسی(ع) شاید یک روز هم با این ولیّ غیبی نبوده است. ولی ببینید که در این یک روز این ولیّ غیبی چه کارهایی کرده است! یک کشتی را از دست پادشاه ظالم، نجات داده است، بچه‌ای که برای خانواده‌اش خطر داشته، کشته است، آن دیوار را ساخته است... . پس اولیاء غیبی که رئیس و قطب و اصل همة آنها امام زمان(عج) هستند، طوری در عالم هستند که عدم حضور ظاهری آن‌ها مساوی عدم فعالیت آن‌ها نیست. ببینید ایشان یک‌روزه چه کارهایی می‌کرده است بدون آن‌كه به‌عنوان یك مسئول حیّ و ظاهر در نظام اجتماعی جامعه نقش داشته باشد و عوامل و ادارات در اختیارش باشد. بعد هم حضرت خضر(ع) فرمودند: همه این‌ها را به‌دستور خدا کردم.
درست است كه وقتی به وجود غیبی امام‌زمان(عج) نظر می‌کنیم، یقیناً حضرت دارند دنیا را می‌گردانند ، هیچ شکی هم نیست، و بركت و اعتقاد و توجه به امام‌زمانِ غایب هم فوق‌العاده زیاد است و موجب می‌شود راه گم نشود. اما آخرش باید بدانیم که در حال حاضر در یک خسارت بزرگی به‌سر می‌بریم که حضرت بقیة‌الله(عج) این امام عزیز، ظاهر نیستند. برای همین در دعای ندبه به عنوان یک دعای زنده و دارای شعور فوق‌العاده، شیعه می‌گوید ما یک چیز بالاتر از این وضعی كه در آن هستیم می‌خواهیم. می‌خواهیم بتوانیم با اماممان ارتباط قوی داشته باشیم. در یكی از فرازهای آن دعا داریم: «عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی‌الْخَلْقَ وَ لا تُری» یعنی برای ما بسیار سنگین و ناگوار است كه مردم را ببینیم و شما را كه امام ما و امام مردم هستید، نبینیم.
با ظهور آن حضرت زمانِ فانی به زمان باقی تبدیل می‌شود و انسان‌ها صاحبِ «وقت» می‌شوند و از ظلمات زمانِ فانی كه همة قرار را از انسان‌ها گرفته است، آزاد می‌گردند.
«بنـابرایـن افـرادی که در زمـان غیبـت زندگی می‌کنند از اکثـر فضائل محرومند و برای رهایی از این محرومیت و برای رهایی از مرگِ به صورت جاهلی، باید مقدمات ظهور را فراهم کنیم. چون علت غیبت؛ مردمند و نه امام».
به همین جهت عرض شد كه حضرت برای شیخ مفید می‌نویسند:
اگرشیعیان ما، که خداوند به طاعت خودش، موفقشان کند قلب‌هایشان در وفای توجه به ما و توجه به عهد با ما همدل بود، آن برکت ملاقات ما، از آن‌ها به تأخیر نمی‌افتاد و سعادت دیدار، همراه با معرفت ما به سوی آن‌ها می‌شتافت، پس ما را از آن‌ها پوشیده نمی‌دارد، مگر همان چیزهایی كه از آن‌ها به ما می‌رسد كه ما آن كارها را دوست نداریم و چنین اعمالی را از شیعیانمان نمی‌پسندیم.(145)
پس ایجاد شرایط ظهور امام‌زمان(عج) خیلی هم سخت نیست. مگر نباید قلب ما نسبت به عهد با امام یک‌دست و یگانه شود؟ اصلاً این جلسات برای همین است. اگر این عقیده خوب جا بیفتد، لقای وجود مقدس امام زمان(عج) محقق می‌شود. خود وجود مقدس امام(ع) برکاتی دارند که تا خودشان نیایند، آن برکات محقق نمی‌شود.
برای مثال در زمان شاه همة ما نماز می‌خواندیم و دینداری می‌کردیم؛ ولی آیا این دینداری كه مردم زیر سایة نظام اسلامی انجام می‌دهند، با دینداری قبل از انقلاب یکی است؟ مسلّم نه! چرا كه وقتی شرایط از همه جهات برای دینداری آماده شد، همة ابعاد روحانی انسان به فعلیت در می‌آید و دینداری در آن حالت دارای جامعیت است، هم نماز می‌خواندیم و هم به شاه فاسق و خانوادة فاسدش دل‌بسته بودیم و هم آمریکا را قبلة خود قرار داده بودیم، ولی نظام اسلامی جهتِ دل‌ها را عوض کرد. حالا شما ظهور امام زمان(عج) را با انقلاب اسلامی مقایسه کنید ببینید در شرایط ظهور امام معصوم(ع) كه امید همة انبیاء و اولیاء است، چه می‌شود.
ما نمی‌دانیم که آمدن امام‌زمان(عج) یعنی چه. اگر کسی بگوید من در زمان شاه نماز می‌خواندم، الآن هم نماز می‌خوانم، معلوم است که معنی نماز و عبادت و زندگی دینی را هرگز نفهمیده است. اصلاً تصورش هم برای انسان محال است که حتی یک روز بدون این انقلاب بتوان به عنوان یك مسلمان نفس کشید و به فكر تغییر حاكمیت طاغوت نبود و باز هم خود را مسلمان دانست، حتی تصورش هم محال است، چه رسد به زندگی کردنش. حالا این انقلاب را با انقلاب مقدس امام‌زمان(عج) مقایسه کنید ببینید در آن انقلاب جهانی چه بركاتی حاصل می‌شود. آری شرایطی به‌وجود می‌آید كه انسان‌ها دارای «وقت» می‌شوند و دیگر از ظلماتِ زمان فانی به بركات زمان باقی سیر می‌كنند، چون حضرت بقیة‌الله یعنی صاحب عصر و زمان مدیریت همة مناسبات انسان‌ها را به عهده خواهد گرفت.
البته لازم است روی این موضوع بسیار مطالعه شود تا حرف‌های بنده احساسی تلقی نشود. وقتی مقدمات استدلالی آن طی شود شور و احساساتِ بعد از معرفت، بسیار با بركت خواهد بود.
حاصل قضیه این‌که از صدر اسلام یک بیماری بزرگی به‌وجود آمد که باید مواظب بود این بیماری به جان ما نیفتد. وجود مقدس پیامبر اسلام(ص) در حال رحلت بودند، حضرت می‌دانستند که باید رمز نجات امت را به یک نحوی به امت بفهمانند. در حال احتضار، حضرت فرمودند که یک قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید.(146) خلیفة دوم گفت این مرد هذیان می‌گوید و «حَسْبُنا کِتابُ الله»(147) یعنی؛ کتاب خدا ما را کفایت می‌کند. وقتی پیامبرخدا(ص) با این حرف او روبه‌رو شدند از این كار منصرف گشتند.(148) چون وقتی هنوز آن حضرت زنده‌اند متهم می‌شوند كه هذیان می‌گویند، بعد هم خواهند گفت: این مطلب را در حال هذیان گفته است. و با پیامبری كه خدا در موردش فرمود: «ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی»(149) او هیچ سخنی را از سر میل خود نمی‌گوید و سخن او، سخن خدا است، چنین برخورد شد.
نتیجه این حرف چه شد؟ جز این شد که ملت‌های مسلمان از آن نوری که باید از طریق حاكمیت امام معصوم بگیرند محروم شدند؟
پس اولاً: حیات حقیقی ما در رابطه با وجود مقدس امام زمان(عج) محقق می‌شود. حالا در زمان غیبت باید هر چه بیشتر بتوانیم با اماممان ارتباط برقرار کنیم، و مواظب باشیم آن ارتباط را از دست ندهیم. ثانیاً: یک ارتباط نابی فوق این ارتباط‌های عادی هست که باید آن را به لطف خدا با ظهور حضرت به‌دست آوریم. این‌که در آخردعای ندبه می‌گویید: «مَتی تَرانا وَ نَراک» چه موقع ما شما را ببینیم و شما نظر مبارك خودتان را به ما بیندازید. یعنی من می‌خواهم از طریق ارتباط با شما چیزهایی به‌دست آورم که لازمه‌اش ظهور مقدس شما در جامعه است.
در این باره حرف زیاد است. گاهی از بس حرف زیاد است، آدم با خودش می‌گوید که خوب است حرف نزنیم. همین قدر بدانید که اعتقاد به مهدویت خیلی بركت دارد. ظهور امام(عج) بزرگترین هدیة خدا به همة بشریت است و این بزرگترین هدیة خدا تحققش حتمی است، و آن فرج عظیم الهی است. من خودم در ایامی که مطالعاتم را روی این موضوع متمرکز می‌کنم ، انگار که وارد بهشت می‌شوم، واقعاً وضعم خیلی بهتر است تا آن موقعی که بحث‌های دیگر را مطالعه می‌كنم. مطالعه بر روی موضوع مبارك مهدویّت، شبیه تفكر و تدبّر بر روی موضوع عاشورا است که در آن مدت انگار که در حال و هوای دیگری هستیم.
مهدویت خیلی بالاتر از این حرف‌هاست. روی این کتاب‌های استدلالی و روایی وقت بگذارید. شما روحتان را در این موضوع وارد کنید، خودِ قلب و عقلتان مسئله را کشف می‌کند. شما خودتان را وارد کنید، متوجه خواهید شد که عجب دریای بیکرانی است، و به راستی جهان بدون ظهور حجّتِ خدا گویا اصلاً معنی بودن خود را گُم كرده است.