«اَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ، اَیْنَ هادِمُ اَبْنِیَةِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ، اَیْنَ مُبیدُ اَهلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصیانِ، اَیْنَ حاصِدُ فُروعِ الْغَیّ وَ الشِّقاقِ»
کجاست آن کسی که شوکت تجاوزکاران را میشکند و بناهای شرک و نفاق را منهدم مینماید. کجاست نابودکنندة اهل فسق و سرکشی. کجاست آنکه شاخههای گناه و نفاق را درو و ریشهكن میکند؟
انسان منتظِر اگر هم در دوران حاكمیت شرک و نفاق و عصیان و تجاوز و انحراف قرار بگیرد، به وضع موجودش راضی نیست و چشم دلش را به دروازة نور دوخته است، لذا چنین آدمی با اینچنین دورنگری، در روزمرّگیها پوسیده نمیشود. آدمی که چشم دلش به امامزمانی دوخته شده است كه فرزند علی(ع) و جوانمرد اهلالبیت، و منتقم خون حسین(ع) و ریشهكن كَنندة پیكرة فرهنگ كفر و نفاق و نیرنگ است، دلزنده میماند، منتظر امامی است كه چون شهابِ ثاقب میآید(73) و آرزوی مانده در سینهها را مبدل به واقعیتی انكارناپذیر میكند،(74) و امروز تنها زندگی واقعی، همان چشم به امامزمان(عج) دوختن است ولی اگر توجه بشر به آن انسانِ قدسی نباشد، او ظهور هم که بکند، نقشآفرین نخواهد شد. همانطور که پیغمبر(ص) با آنهمه صفا و پاكی در بین عدهای بودند كه نتوانستند بهواقع آن حضرت را ببینند. اگر مهدی(عج) از افق جامعه حذف شود، عامل حركت آن جامعه حذف شده است و لذا خداوند این تنها نقطة مدد آسمانی را برای بشر ذخیره كرده است تا بشر بر او چشم بدوزد و ظهور او را از خداوند طلب نماید.
در راستای توجه به چنین افق حیاتبخش و تحرك آفرینی که شیعه میشناسد و دائم به آن نظر دارد، ادامه میدهی:
«اَیْنَ جامِعُ الْکَلِمَةِ عَلَی التَّقْوی، اَیْنَ بابُ اللهِ الَّذی مِنْهُ یُؤْتی»
کجاست آن وجود مقدسی که سنّت و فرهنگ تقوا را در جامعه فراهم میآورد، کجاست آن دریچة الهی که از طریق او، خدا با بندگانش ارتباط دارد.
امام(عج) به عنوان راه ارتباط با خدا بهسوی مردم آمده است. باید چشمها را از همه راه حلها برداشت و به سوی او دوخت.
وقتی ملتی فرهنگ مدرنیته را تقدیرِ مقدّرشدة انسان نشناسد، و بفهمد باید از آن گذر كند، بسیار مواظب است به راهی جز راهی كه از طرف خدا مقدّر شده، نظر نیندازد و جز به شخصی كه جامع كلمة تقوا است، به هیچ رهبر دیگری در این راه دل نسپارد و جایگاه عقد قلبی خود را جز حضرت مهدی(عج) كس دیگری قرار ندهد، وگرنه بحران زندگی بشر همچنان ادامه مییابد، و شیعه با توجه به چنین كلماتی تمنّای بسیار بلندی را در افق روح جامعه قرار میدهد و زندگی خود را به سوی آن افقِ بلند سوق میدهد و میداند خداوند مظاهری دارد که از طریق ارتباط با آن مظاهر، ارتباط با خدا عملی میشود که آن مظاهر را «وَجْهُ الله» میگویند. لذا در ادامه میگویی:
«اَیْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذی اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ اَلاوْلِیاءُ»
کجاست آن «وَجْهُ الّلهی» که اولیاء خدا به آن متوجه میشوند. تا با خدا ارتباط پیدا کنند.
اولیاء خدا با توجه به امامزمان(عج) وَجْهِ اِلهی را میطلبند و متوجهاند خداوند از طریق وجود مقدس آن حضرت با انسانهای فرهیخته، در معرفت و تقوی، گفتگو میكند. انسانهای كوچك، صاحب همّت و آرزوهای كوچكاند، با دنیایی حقیر و تمنّاهایی پست. اما انسانهای بزرگ؛ دارای تمنّایی بلند و همتی متعالی هستند و مسلّم بزرگترین تمنّا برای هركس خداوند است و توجه به وَجه حضرت الله، كه همان امام زمان(عج) میباشند، افق آیندة چنین انسانهایی را امام زمان(عج) پُركرده است.
یک مقام و شعور بالایی نیاز است که متوجه باشیم باید از حدّ خدای ذهنی خارج شویم و در قلب خود با خدای واقعی ارتباط پیدا کنیم، وقتی از نظر معرفتشناسی متوجه این مسئله شدیم، میفهمیم باید واسطهای در میدان ارتباط انسان با خدا باشد تا خداوند از طریق تجلّی تامّ و تمام در مقام آن واسطه، امكان ارتباط قلبی با خودش را فراهم كند. لذا میگویی: