شما میدانید یک گوسفند و یا هر حیوان دیگر، هر کدام ربّی دارند. مثلاً یک گوسفند اگر فقط غذاهایی را بخورد که انسان میخورد، انسان نمیشود. چون گوسفند در تدبیر ربّ خودش است و خدا ربّ العالمین است یعنی ربّ همه آن ربّهاست. اگر یک مورچه خیلی هم غذا بخورد، اندازه یک شتر نمیشود. چون در تدبیر ربّ خودش است، این ربّ از طریق نفس حیوان آن را تدبیر و مدد میکند. مثلاً دیدهاید که چگونه یك مورچه راه خودش را پیدا میکند، تمام این ربّهای جزیی، تشعشع ربّالعالمینی ذات احدیاند.(64) انسان از طریق چه کسی اگر مدد شود، آدم میشود؟ با مدد انسان کامل. وقتی كسی بیماری سرطان پیدا کرد عضوی از اعضاء بدن او از مرز طبیعیاش، یعنی از تدبیر نظام فیزیولوژیک خودش خارج میشود حالا روحی هم که از تشعشع امام زمانش خارج شود، سرطانی شده و از تعادل انسانی خارج شده است، یک باره میبینید در بعضی از عباداتش پیشرفته و در بعضی از کارهــا عقب افتـاده است.
من بارهـا به دوستـان این نكته را عرض كردهام كه فضای حوزه و روحانیتِ شیعه در مجموع، فضایی است که زیر نظر امام زمان(ع) است. اگر شما گروههای مختلف از عرفا، سالکان و فرقههای دیگر دنیا را بررسی کنید و به فضای حاکم بر آنها دقت کنید و با حوزههای علمیة ما مقایسه نمایید، میبینید که فضای روحانیت حوزوی ما در یک مقام انضباط انسانی قرار دارد. البته کسی که خودش را در ظاهرِ روحانی جا بزند و زیر فرمان امامزمان(ع) نرود مورد بحث ما نیست. شما به زندگی مرحوم شیخعبدالکریمحائری مؤسس حوزه علمیه قم و زندگی آیتاللهبروجردی و آیتاللهاراکی و امامخمینی«رحمةاللهعلیهم» و بزرگانی که در قید حیات هستند دقت کنید، ببینید در چه تعادلی قرار دارند. زندگی امامخمینی(ره) را نگاه کنید؛ آیا شما اینها را معجزه قرن نمیدانید که یک کسی در قله یک انقلاب سیاسی اینقدر با صفا است و اینقدر دلش در عرفان بیدار است. ولی نه آنطور که هوشیاری سیاسیاش را از دست بدهد. این نحوه زندگیِ متعادل را احاطة امام زمانی، برقلب این افراد میگویند. پس بهكمك نظر مبارك امام زمان(ع) آدمیّت در انسـان احیـا میشـود. شمـا به فرقـههای مدعی عرفان توجه کنید، میبینید که اینها شب و روز ریاضت میکشند ولی نمیفهمند که یک خبیثی مثل رئیس جمهور آمریکـا در این دنیــا هست و چــه ظلمهایی میکند. عــدهای هم آنچنان سیاسی میشوند که اصلاً اشک در چشمشــان میمیرد.
پس «طالب نظر امام زمان(ع) بودن، اولین قدمِ آدم شدن است».