وقتی روشن شد ولایت به عنوان جنبهی باطنی نبوت با علی(ع) ظهور یافت و با ظهور حضرت مهدی(عج) در نهایتِ خود به کمال میرسد معلوم میگردد چرا امام صادق(ع) عاشق امام زمان(عج) هستند و میفرمایند: «لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّام حَیاتی»(20) اگر مهدی را درک کنم تمام عمر در خدمت او قرار میگیرم. امام صادق(ع)، جنبهی نهایی ولایت خود را در امام زمان(عج) میدیدند. گریه میكنندكه آیا میشود چشم من به جمال فرزندم مهدی، روشن بشود!(21) امام حسین(ع) نقل میفرمایند: «مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف مهدی(عج) پرسید. حضرت وقتی صفات او را ذکر کرد با حالتی سرشار از عشق و شیدایی آهی کشید و از شدت اشتیاقی که به ایشان داشت؛ «أوْمَأ بِیدِهِ إلی صَدْرِهِ شوقاً إلی رُؤْیتِهِ» به سینهی خود اشاره فرمود و گفت: وه كه چه مشتاق دیدارش هستم».(22) این روایت خبر از آن دارد که ائمه(ع) حقیقتی دارند که به عنوان باطنِ نبوت باید به طور كامل ظهور كند و هنوز زمینهی ظهور كامل آن حقیقت فراهم نشده است و لذا خود ائمه(ع) هم منتظر ظهور و مشتاق آن حقیقت باطنی هستند كه در امام زمان(عج) محقق میشود.
حضرت مهدی(عج) طوری حقایق را مینمایانند که هیچچیز در حجاب نمیماند و لذا در روایت داریم حضرت در هیچ امری کوتاه نمیآیند. در جواب نامهی اسحاقبن یعقوب كه توسط محمدبن عثمانعَمری به آن حضرت رسید، نوشتند: «وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ»(23) إِنَّهُ لَمْ یَكُنْ أَحَدٌ مِنْ آبَائِی إِلَّا وَقَعَتْ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ وَ إِنِّی أَخْرُجُ حِینَ أَخْرُجُ وَ لَا بَیْعَةَ لِأَحَدٍ مِنَ الطَّوَاغِیتِ فِی عُنُقِی وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِی فِی غَیْبَتِی فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَیَّبَهَا عَنِ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ وَ إِنِّی لَأَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ فَأَغْلِقُوا أَبْوَابَ السُّؤَالِ عَمَّا لَا یَعْنِیكُمْ وَ لَا تَتَكَلَّفُوا عَلَى مَا قَدْ كُفِیتُمْ وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُم».(24) و اما علت آنکه غیبت واقع شده بر اساس همان فرمایش پروردگار است که فرمود: «ای مؤمنان! چیزی را نپرسید که اگر برای شما روشن شود ناراحت میشوید». و حال قضیه از این قرار است که هیچ یک از پدران من نبودند مگر آنکه بیعتی از طاغوتِ زمانشان بر گردنشان بود و من در شرایطی خروج میکنم که بیعت هیچ طاغوتی بر عهدهام نیست، پس شما با دعایی که جهت فرج میکنید آن شرایط را فراهم نمایید که فرجِ شما به آن دعاها و آن شرایط است.
ابیسعید عقیصا میگوید: چون حسنبنعلی«علیهماالسلام» با معاویه مصالحه کرد، مردم به نزد او آمدند و برخی از آنها امام را به واسطهی بیعتش مورد سرزنش قرار دادند. پس حضرت فرمودند: «وای بر شما! میدانید چه کردم؟ به خدا سوگند! این عمل برای شیعیانم از آنچه آفتاب بر آن بتابد و غروب کند بهتر است، آیا نمیدانید من امام مفترضالطاعه بر شما هستم و به فرموده رسول خدا(ص) یکی از دو سروران بهشتم؟ گفتند: آری ... فرمود: «أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِی یُصَلِّی رُوحُ اللَّهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ(ع) خَلْفَهُ ...» آیا میدانید که هیچیک از ما ائمه نیست جز آنکه بیعت طاغوتِ زمانش بر گردن او است مگر قائمی که روحالله، عیسیبنمریم پشت سر او نماز میخواند؟ خداوند ولادت او را مخفی سازد و شخص او نهان شود تا آنگاه که خروج کند، پس بیعت احدی بر گردن او نباشد، او نهمین از فرزندان حسین است و فرزند سرورکنیزان. خداوند عمر او را در دوران غیبتش طولانی گرداند...».(25) به این معنی است که عرض شد حضرت مهدی(عج) طوری حقایق را مینمایانند که هیچ حجابی در مقابل او مانع جلوهی حقیقت نیست، و بر این اساس تأکید میکنیم ظهور تامّ ولایت مربوط به آخرین قسمت از باطن نبوت است.