ممکن است بحث در مورد فرهنگ انتظار ظاهراً یک بحث سیاسی، اجتماعی قلمداد شود ولی به جهت ریشهی الهی اش به لطف الهی طوری جلو میرود که با خدایی روبهرو میشوید كه در صدر اسلام ظهور کرد و اباذرها و مقدادها را ساخت و إنشاءالله خدای مهدی(عج) در جان شما به همان شکل ظهور خواهد کرد، با چشمدوختن به او ظهورش رخ مینمایاند. البته اگر از فرهنگ انتظار در آمدید و وضع موجود جهان را پذیرفتید آنچه برایتان میماند خدای لیبرال دموکراسی است، یعنی خدای نهضت آزادی، خدایی بدون نور هدایت و ربوبیت. خدای پیغمبران، خدایی است که همهی ابعاد زندگی انسانها را مدیریت میکند و کمال انسان را قرب به خداوند میداند ولی خدای لیبرال دموکراسی جهان را خلق کرده و امور را به دست عقلِ خودبنیاد بشر داده تا جهان را به روش لیبرالیسم مدیریت کند و مسلّم چنین خدایی، خدای مهدی(عج) نیست. خدای مهدی شور و عشق و نور و حماسه و عدالت است و نه خدای خالق و بس. خدای پیامبران، هادی و رب عالمیان است و به انسان درس پاکبازی و ایثار میدهد در آن حدّی که مرگ در راه خدا را جهت حاکمیت دین به هیچ میگیرد و میگوید:
«مگر بیش از این است كه ما ظاهراً از جهانخواران شكست میخوریم و نابود میشویم؟»(42)
آری خدای خمینی(رض) همان خدای مهدی(عج) است.
عنایت داشته باشید این سخنان را حضرت روحالله(رض) در روزهای اول انقلاب نگفتند تا بگوئیم برای تثبیت انقلاب لازم است چنین روحیهای در میان باشد، این سخنان را دو ماه قبل از رحلتشان در حالی نوشتهاند که انقلاب کاملاً تثبیت شده بود، پس معلوم است نظر را به جایگاهی بالاتر از تثبیت انقلاب انداختهاند و راه و رسم رسیدن به مقصد نهایی را گوشزد مینمایند و میفرماید:
«مگر بیش از این است كه ما را در دنیا به خشونت و تحجّر معرفی میكنند؟»
به جهت غفلت از این نکتهی حماسی بود که مقام معظم رهبری«حفظهالله» فرمودند:
«بعضی از مدیریتها در بخشی از برهههای این سی سال زاویههایی با مبانی انقلاب داشتند»(43).