تربیت
Tarbiat.Org

بصیرت و انتظار فرج
اصغر طاهرزاده

عالم بی‌اُنسی

در مقام انتظار باید به هر دو وجهِ این مقام توجّه داشت و روى آن تأمّل و تدبّر کرد. یكى ایمان به ولایت الهی از طریق امام عصر(عج) و آثار آن ایمان و دیگری شناخت ظلمات آخرالزّمان یعنی شناخت ریشه‌ی اصلی انحرافی که منجر به عدم حاکمیت امام معصوم شده است. همین امروز اگر كسى در مقام اُنس با امام زمانش نباشد، در بى‏اُنسى با حقایق به‌سر مى‏برد، چون در حال حاضر و در شرایط هبوط هیچ چیزِ دیگری برای انسان ارزشِ مأنوس‌‌شدن با خود را ندارد. اُنس با انسانِ کامل به‌کلّی انسان را از کوته‌بینی آزاد می‌کند و با دیگر اُنس‏ها قابل مقایسه نیست، به‌خصوص که اُنس با امام - که قلب عالم هستی است- اُنسی شهودى و حضورى است، اُنسى است كه تمام وجود انسان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. امام خودشان در شور تامِّ بندگى‏اند و انسان‌ها را به شور و شیدایى با خدا مى‏كشانند. زیرا ما همه در ذات خود بنده‌ی خداییم و فقط شور بندگى برای ما شور حقیقى خواهد بود. وقتی فهمیدیم امام بنده‌ی محض خداوند ‌است می‌فهمیم شور امام شور محض بندگى است و هر‌کس به اندازه‏اى كه از امام، یعنى از عین بندگى فاصله دارد، به همان اندازه از خودِ حقیقىِ‏ خود فاصله دارد و به همان اندازه ناخود است و اُنس با چنین خودی، اُنس با بیگانه ی به ظاهر آشناست و هرگز شورآفرین و راضی‌کننده نیست.
رسیدن به شور بندگى و اُنس شهودى و حضورى با امام یك ‌راه دارد، فقط كافى است بتوانیم به امام نظر كنیم تا آماده‌ی تجلّیات نوری حضرت شویم. امید و اطمینان و یقین به این‌كه اگر ما ارادتمندانه به امام نظر كنیم امام به ما نظر می‌کنند، چاره‌ی کار است. حضرت صادق(ع) در رابطه با برکات یقین می‌فرمایند: «الْیَقِینُ یُوصِلُ الْعَبْدَ إِلَى كُلِّ حَالٍ سَنِیٍّ وَ مَقَامٍ عَجِیبٍ كَذَلِكَ أَخْبَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَنْ عِظَمِ شَأْنِ الْیَقِینِ حِینَ ذُكِرَ عِنْدَهُ أَنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ كَانَ یَمْشِی عَلَى الْمَاءِ فَقَالَ لَوْ زَادَ یَقِینُهُ لَمَشَى فِی الْهَوَاءِ یَدُلُّ بِهَذَا أَنَّ الْأَنْبِیَاءَ مَعَ جَلَالَةِ مَحَلِّهِمْ مِنَ اللَّهِ كَانَتْ تَتَفَاضَلُ عَلَى حَقِیقَةِ الْیَقِینِ لَا غَیْرُ وَ لَا نِهَایَةَ بِزِیَادَةِ الْیَقِینِ عَلَى الْأَبَدِ وَ الْمُؤْمِنُونَ أَیْضاً مُتَفَاوِتُونَ فِی قُوَّةِ الْیَقِینِ وَ ضَعْفِهِ فَمَنْ قَوِیَ مِنْهُمْ یَقِینُهُ فَعَلَامَتُهُ التَّبَرِّی مِنَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ إِلَّا بِاللَّهِ وَ الِاسْتِقَامَةُ عَلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ عِبَادَتُهُ ظَاهِراً وَ بَاطِناً قَدِ اسْتَوَتْ عِنْدَهُ حَالَةُ الْعَدَمِ وَ الْوُجُودِ وَ الزِّیَادَةِ وَ النُّقْصَانِ وَ الْمَدْحِ وَ الذَّمِّ وَ الْعِزِّ وَ الذُّلِّ لِأَنَّهُ یَرَى كُلَّهَا مِنْ عَیْنٍ وَاحِدَةٍ وَ مَنْ ضَعُفَ یَقِینُهُ تَعَلَّقَ بِالْأَسْبَابِ وَ رَخَّصَ لِنَفْسِهِ بِذَلِكَ وَ اتَّبَعَ الْعَادَاتِ وَ أَقَاوِیلَ النَّاسِ بِغَیْرِ حَقِیقَةٍ وَ سَعَى فِی أُمُورِ الدُّنْیَا وَ جَمْعِهَا وَ إِمْسَاكِهَا»(98)‏ یقین گوهر گران‌بهائى است كه انسان را به‌ مراتب بلند و مقامات رفیع و شگفت‌آور می‌رساند و این گفتار رسول‌خدا(ص) است كه از عظمت و ارزش یقین خبر داد هنگامى كه نام عیسى‌بن‌مریم(ع) برده شد و گفته شد كه آن حضرت بر روى آب راه می رفت. فرمودند: اگر یقین عیسى‌بن‌مریم بیشتر بود می‌توانست در هوا حركت كند. از این بیانِ رسول‌خدا(ع) استفاده مى‏شود كه ملاك و میزان برترى انبیاء بر یكدیگر تفاوت مراتب و درجات یقین آن‌ها است و مراتب ازدیاد یقین حد و نهایتى ندارد و مراتب مؤمنان هم با ضعف و شدّت یقین متفاوتند و علامت و نشانه‌ی قوّت یقین در مؤمن این است كه از هر قدرت و نیروئى به‌جز قدرت خدا منقطع باشد و در اجرای امر و فرمان خدا محكم و استوار بوده و در همه‌حال در نهان و آشكار در درون و برون متوجّه‌ی خدا و عبادت او باشد و حالات گوناگون، بود و نبود، زیادى و كمى ثروت، مدح و نكوهش، عزت و ذلت در نظرش یكسان باشد. چون مؤمن تمام این‌ها را با یك چشم می‌بیند. ولى آن‌كس كه یقین او ضعیف باشد دلش متوجّه‌ی اسباب و عوامل ظاهرى است و خود را در برابر آن‌ها كوچك می‌كند و دنبال عادت‌ها و مقیّد به آن‌ها است و تحت تأثیر مدح و ثنا و نكوهش بى‏پایه و اساس مردم قرار می‌گیرد و جدیّت و كوشش خود را در كارهاى دنیا و به‌دست آوردن و اندوختن آن صرف می‌كند.
پس اگر فقط و فقط با تمام اطمینانِ یقینی به امام نظر کنیم از تجلیات نوری حضرت بهره‌مند می‌شویم و این شروع انتظار است. درست است که زحمت و خون‌دل خوردن دارد ولى راه روشن است و رسیدن ممكن. تا برسیم به‌جایى كه با اطمینانِ تمام و معرفت روشن و انگیزه‏اى صحیح به آن مقام مقدّس نظر کنیم و دیگر هیچ، و این یعنی یافتنِ همه‌چیز.
روایات ائمه(ع) به ما کمک می‌کنند که بفهمیم جهت جان خود را به‌کدام سو بیندازیم ولی برای واردشدن به عالم انتظار باید هر‌کس خودش همّت کند. ابتدا باید فهمید مقام واسطه‌ی فیض، یک حقیقت محض و یک شعور بی‌کرانه‌ای است که دارای تجلیات نوری است و برخی به ‌آن نزدیک و برخی از آن دورند. معیار قرب به انوار آن حضرت، شرکت در انتظار آگاهانه نسبت به حاکمیت امام معصوم در عالم است و این‌که در این انتظار باید جان خود را بدون هیچ ابزار و واسطه‌ای به‌میان آورد و با نوری مرتبط شد که تعریف‌پذیر نیست ولی این نور، پدیدآورنده‌ی هر شور و شعورِ صحیحی است که انسان بدان نیاز دارد.