تربیت
Tarbiat.Org

بصیرت و انتظار فرج
اصغر طاهرزاده

امام زمان(عج) جنبه‌ی متعالی هر انسان

جان ولىُّ اللّه‌الأعظم(عج) همانند آتش گل‌انداخته، ‏سراسر وجودشان را از نور حقّ گرم کرده و لذا اگر ذغال سردِ وجود ما به آن وجود مقدس نزدیك شود، از انسانی سرد و تاریك، انسانى گرم و امیدوار پدید می‌آورند.
تمام ابعاد وجودی امام نمایاننده و مُظهِر حقّ است و به‌همین جهت در زیارت آل‌یاسین عرضه می‌دارید: «السَّلاَمُ عَلَیْكَ حِینَ تَقُومُ السَّلاَمُ عَلَیْكَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلاَمُ عَلَیْكَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ‏. السَّلاَمُ عَلَیْكَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ السَّلاَمُ عَلَیْكَ حِینَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُد» سلام ما بر تو هنگامی كه می‌ایستی و می‌نشینی، سلام ما بر تو هنگامی که به‌نماز و قنوت می‌پردازى. سلام ما بر تو هنگامى كه ركوع و سجود به‌جاى می‌آورى. شما حتّی به نشستن امام سلام مى‏دهید زیرا نشستن حضرت هم عین بندگی است. با توجّه به این‌که هدف از خلقت ما بندگی خدا است‌ پس مقصد اعلاى ما آن چیزى است كه امام در شخصیت خود به نمایش آورده‌اند. تمام ناامیدى‌ها و احساس بی‌معنا بودن‌هایی‌كه در ما هست به‌جهت نزدیکی به نقص هایی است که در امامِ ما نیست ولی در ما هست. وقتی معلوم شد مقصد جان انسان، امام است، معلوم می‌شود گرماى وجود انسان و امید او وقتى رخ می‌نمایاند و طلوع می‌کند كه به امام نزدیك شود وگرنه سرد و مأیوس خواهد ماند. باید به‌خوبی روشن شود برای نجات از سردی و یأس، یك‌راه بیشتر نیست و آن نزدیك‌شدن به امام است، تا همه‌ی خلأهایی كه نسبت به بندگی خدا داریم و ریشه‌ی یأس و ظلمات ما هستند، آرام‏آرام مرتفع شوند و ما از ناخودِ خود به خودِ اصیل خود برگردیم و دیگر خودمان براى خودمان مسئله نباشیم. چقدر نزدیکی به خودِ اصیل که با بندگی خدا حاصل می‌شود گرم و با طراوات است و چقدر امام در این رابطه براى جان ما حقیقى و آشناست، او غایتِ رغبت ما است، او همان خودِ پُر رونقِ به ثمر رسیده‌ی جان ما است، اصلاً او خودِ خود ماست. مگر نه این‌‌که حقیقت ما بندگی خدا است، و مگر نه این‌که امام انسانی است که در مقامِ عین بندگی است؟ پس او همه‌ی حقیقت ما است، حال بگو مگر مى‏شود كسى با خودش یعنی با امامش غریبه باشد، و امام زمانش را نشناسد، مگر ما سنگ هستیم، مگر ما یخ سرد می‌باشیم، مگر ما دل نداریم كه به دلدار خود كه اصلِ رونق‌گرفته‌ی خود ما است، نظر نداشته باشیم؟
وجود مبارک ولىُّ‌اللّه‌الأعظم(عج) در عالم به‌عنوان خاتم ولایت، پیامى است تا بشر بداند با عالم غیب چگونه باید مأنوس باشد و چگونه در آن آرامشِ پایدارِ ارتباط با خدا می‌توان در نشاط بندگی به‌سر برد و در غربت زمین سرگردان نماند.
همه‌ی ‌آن‌چه برای غلبه‌ی جنبه‌ی الهی بر جنبه‌ی‌ زمینی نیاز هست در مقام امام و راه و رسم او هست و ما باید با نزدیكى به او بفهمیم چگونه در غیب و با غیب مى‏توان زندگى كرد تا در سردى و غربت زمین، سیاه و افسرده نشویم. حیات و یگانگی شخصیت و با خود بودن، همه و همه مقام غیبِ وجود انسان است و امام صورت فعلیت‌یافته‌ی چنین احوالاتى است و لذا با نزدیکی به امام در آرامشِ پایدارِ ارتباط با خدا، خود را مى‏یابى، و در ذیل نور امامی که در چنین حالی مستقر است احساس می‌کنی تنها و غریبه نیستی، با امامی هستی که روح پیشرو توست، همان تویىِ توست كه جلو رفته. به‌همین جهت کافی است ما بتوانیم نظرها را از الگوهای دروغین برگردانیم و با معرفت به مقام امام به او نظر کنیم، همین‌كه واقعاً به او نظر كنید او در نظر شما حاضر است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) به رمیله فرمودند: «یَا رُمَیْلَةُ لَیْسَ یَغِیبُ عَنَّا مُؤْمِنٌ وَ لَا مُؤْمِنَةٌ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا إِلَّا وَ هُوَ مَعَنَا وَ نَحْنُ مَعَه‏»(73) ای رمیله! هیچ مؤمنى در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این كه او با ماست و ما با اوییم‏.