موقعی جامعه به سراغ حضرت بقیتالله(عج) میرود که عالَم بقیتالله را بشناسند و این در صورتی است که بفهمند با خدابودن به چه معنا است، در غیر این صورت اگر جامعهای به دنبال بقیت اللّهیشدن نباشد و از آن عالم تصور درستی نداشته باشد ممکن است قرآن بخواند و عبادات مربوطه را انجام دهد ولی منتظر امام زمان(عج) نباشد، آن حضرت صادق(ع)است که آرزوی دیدار مهدی(ع)را دارند تا با عالَم بقیت الهی مرتبط شوند و عرضه میدارند: «لَوْ اَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ اَیّامِ حَیاتی»(29) اگر او را درک کنم تمام عمر خدمتگزارش میگردم. از آن طرف هم وقتی امامزمان(ع)و عالم بقیت اللّهی را میشناسیم كه قرآن و نمازمان، قرآن و نماز بقیت اللّهی شود و نظر به حضور در بقای الهی داشته باشیم و بدانیم هر قرآن خواندنی قرآنخواندن بقیت اللّهی نیست. قرآن خواندنی قرآن خواندن بقیت اللهی است كه نظر به بقای الهی داشته باشد و تلاش کند آزاد از هرگونه زمانزدگی، به بقای الهی باقی باشد و نه به بقای ماهیات و کثرات.
عطار نیشابوری در تذکرة الاولیاء نقل میکند که:
«رابعهی عدویه» چهار درهم به یکی داد که مرا گلیمی بخر. آن مرد برفت و باز گردید. گفت: یا سیده! چه رنگ بخرم؟ رابعه گفت: چون رنگ به میان آمد به من بده. آن پول بِسِتَد و در دجله انداخت. یعنی هنوز گلیم نیامده تفرقه پدید آمد.(30)
«رابعه» میخواست روی گلیم بنشیند و بدون نظر به رنگ و جنس آن در بقاء الهی باقی باشد ولی با سؤالی که طرف از رنگ آن نمود ناخودآگاه نشستن بر روی گلیم را برای رابعه به چیز دیگری تبدیل کرد و در نتیجه او با نشستن بر روی آن گلیم به جای باقیبودن به بقای الهی، نظرش به رنگ و جنس گلیمی که خریده بود مشغول میشد و باقی به رنگ گلیم میگشت و چون «رابعه» باقیبودن به بقای الهی را میشناسد هرگونه حجابی را که چنین حضوری را از او میگیرد دفع میکند.
در عین آنکه ظرائف زیادی میخواهد تا به عالَم بقیت اللّهی وارد شویم ولی ملاحظه کنید چه برکاتی در بر دارد و إنشاءالله آن عالم به كمك حضرت بقیت الله الاعظم(عج) عملی خواهد شد زیرا حالت بقیتاللّهیداشتن صاحبی دارد كه هم اكنون حیّ و حاضر است و میتوان از آن حضرت كمك گرفت تا اولاً: در احوالات فردی از عالم بقیت الله بهرهمند گردیم و منور به بقای الهی باشیم و ثانیاً: تلاش كنیم تا با تبیین درست آن عالَم، طلب و تمنّای جامعه نیز چنین عالَمی گردد که منجر به ظهور حضرت در افق جامعه شود.
عالمان واقعی آنهایی هستند که متوجه وجود حضرت و برکات وجودی او میباشند و مردم را به سوی او دعوت میکنند. حضرت هادی(ع)میفرمایند اگر عالمانی نبودند که به حضرت قائم(ع)دعوت میکردند احدی نمیماند مگر آن که از دین خود برمیگشت(31). این روایت نشان میدهد تا عالم بقیت اللّهی توسط عالمان دین شناخته نشود خطر غلبهی کفر بر دین، جوامع مسلمان را تهدید میکند و با شناخت آن عالَم است که میتوان ظلمات آخرالزمان را شناخت و از آن رها گشت.
در آخرالزمان، اگر كسی با ملاکهای صحیح، ظلمات را نشناسد ممکن است قرآن هم بخواند ولی ناخواسته از بقیت الله فاصله گرفته و در جبههی مقابل حضرت قرار گیرد. حضرت شعیب(ع)فرمودند: چیزی در جان شما هست به نام «باقی بودن به بقایِ حق» و این برای شما از هر چیزی بهتر است و حضرت از این طریق ذهنها را متوجه «عالم بقیت اللهی» کردند تا انسانها بتوانند با انصراف از حرص دنیا به آن حالت روی بیاورند و حالِ باقی به بقای الهی را در خود پیدا كنند. خوشا به حال کسانی كه سراسر زندگی را در راستای اُنس با خدا و تحقق حالت بقیت اللّهی ادامه میدهند. اینها در مشرب شعیبی به حضرت بقیت الله اعظم(عج) میرسند.
هر انسانی هرطور خواست میتواند زندگی كند، ولی زندگی واقعی برای كسی است كه نظر به حضرت بقیت الله و عالم بقیت اللّهی دارد و آن عالم را اصل گرفته است و بر آن اساس زندگی را ادامه میدهد. چنین انسانهایی میدانند باید تمام آرزوهایشان حضرت بقیت الله الأعظم(عج) باشد و تمام عبادات را با نظر به آن حضرت انجام دهند. معنی اینکه بزرگان دین توصیه میکنند عبادات و زیارات خود را به نیابت امام زمان(ع)انجام بدهید به همین معنی است که افق ما مقام بقیت الله الأعظم(ع)باشد و به بقای بقیت الله الأعظم عمل انجام شود تا آن حقیقیت بزرگ در كارهایمان به صورت آرمان درآید. چون ساحت اقدس بقیت الله تمنای هر انسانی است که نظر به کمال حقیقی دارد، زیرا همچنان که عرض شد هر انسانی در عمق جان خود نوری از عالم بقیت الله دارد كه پرتو نور حضرت بقیّت اللّهالأعظم(عج) است و غفلت از آن نور غفلت از جنبهی متعالی خودش است.