تربیت
Tarbiat.Org

بر درگاه دوست(شرح فرازهایی از دعاهای افتتاح، ابوحمزه و مکارم الاخلاق)
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

حكمت تأخیر در استجابت دعا

وجود كمبود در زندگى نباید موجب سوء ظنّ بنده نسبت به خدا شود، چرا كه او صلاح بنده اش را بهتر مى‌داند. انسان نباید انتظار داشته باشد كه هر چه زودتر خواسته اش عملى شود و دعایش مستجاب گردد. چه بسا مصلحت انسان در این باشد كه خواستهاى او اندكى دیرتر اجابت شود، حتى در مواردى مصلحت انسان شاید در این باشد كه دعاى او در دنیا مستجاب نشود، بلكه ذخیره اى براى دنیاى دیگرش باشد. پس هیچ چیز نباید باعث شود كه ما نسبت به خدا سوء ظن پیدا كنیم.
«و لَعَلَّ الذّى اَبْطَاَعَنَّی هُوَ خَیرٌ لی لِعِلْمِكَ بِعَاقَبِةِ اْلاُمُورِ»
چه بسا تأخیر در استجابت دعا برایم بهتر بوده است، چون تو از عاقبت امور آگاهى.
شاید اینكه اجابت خواسته هاى مرا به تأخیر انداختى به مصلحت من بوده و براى من بهتر باشد، چرا كه تنها تو عاقبت كارها را مى‌دانى و از مصالح و مفاسد آن خبر دارى، من از روى جهل و نادانى خویش تعجیل مى‌كنم.
متأسفانه ما به حكمت الهى توجه نداریم و در واقع به صفات الهى ایمان كافى نداریم، باور نداریم كه خداوند «رئوف» و «رحیم» است. تصور مى‌كنیم از روى بخل ـ نعوذ بالله ـ خواسته هاى ما را برآورده
( صفحه 120)
نمى كند. ولى جمله فوق اشاره دارد كه هر كس در خانه خدا برود و از خدا نیازى طلب كند، خداوند به لطف خود مصلحت واقعى او را در نظر مى‌گیرد و به سخن و زبان بنده توجه نمى‌كند. و این خود لطف بزرگ دیگرى است كه خداوند با توجه به كمال و سعادت و مصلحت انسان، خواسته هاى او را اجابت مى‌كند. در هر صورت كمال و سعادت آدمى در دعا و توجه به خداست. خداوند نیز بر اساس حكمت خود عمل مى‌كند.
( صفحه 121)
(3)
یَا رَبِّ اِنّكَ تَدْعُونی فَاُوَلّی عَنْكَ و تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَیكَ وَ تَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلاَ اَقْبَلُ مِنْكَ كَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَیْكَ فَلَمْ یَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لی و الاْحِسَانِ اِلَىَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ فَارْحَمْ عَبْدَكَ الْجَاهِلَ وَ جُدْ عَلَیْهِ بِفَضِلِ اِحْسَانِكَ اِنَّكَ جَوَادٌ كَریمٌ.
پروردگار من، تو مرا دعوت مى‌كنى ولى من از تو روى بر مى‌گردانم، تو همیشه محبّت مرا جلب مى‌كنى؛ اما من با تو رفتارى خصمانه دارم و تو اظهار مودّت مى‌كنى؛ ولى من قبول نمى‌كنم، گویا من بر تو منّتى دارم؛ اما هیچ یك از بى اعتناییها و پستى هاى من موجب نشد كه مرا از رحمت بى پایان و احسان و كرم خود محروم سازى. پس براین بنده نادان خود ترحّم نما و با فضل و احسانت بر او كرم كن كه تو بسیار با جود و كرامتى.