قال الصّادق (علیه السلام): اِحْفَظْ آدابَ الدُّعا وَ انْظُرْ مَنْ تَدْعُو وَ كَیْفَ تَدْعُو» ؛(36)
چگونه دعا كنیم؟ آیا دعا كردن آداب و شرایطى دارد؟ آیا به زمان و مكان خاصّى نیازمند است؟
( صفحه 58)
آنچه از روایات اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و از خود قرآن بدست مىآید این است كه براى رفتن به درگاه خدا هیچ زمان و مكان خاصّى وجود ندارد. درِ رحمت الهى همیشه به روى سائلان باز است و هرگاه انسان روى دل به سوى خدا كند، خداوند پاسخ مىدهد.
البته در این كه بعضى زمانها، مانند شب قدر یا شب جمعه یا بعضى مكانها، مانند مسجد الحرام، مشهد حسینى و مشاهد سایر ائمّه هدى(علیهم السلام) از ویژگى خاصّى برخوردار است، شكّى وجود ندارد؛ اما قرآن و روایات آداب دیگرى نیز براى دعا ذكر كردهاند كه مهمترین آنها توجه به عظمت خداوند هنگام دعا و قبل از آن است.
در آیه اى خداوند مىفرماید:
«اُدْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» ؛(37)
خداى خود را به تضرّع و زارى و به آهستگى بخوانید.
در این آیه، به دعا امر شده است؛ اما مىفرماید كه به صورت تضرّع و آهستگى باشد. از این آیه دو نكته استفاده مىشود: آهسته دعا كردن و حالت تضرّع داشتن؛
1ـ خداوند به بندگانش نزدیك است، دعاى بندگانش را مىشنود، لذا نیازى به داد و فریاد نیست. مؤمنین نهى شده بودند كه در حضور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) صدایشان را بلند كنند. پس چگونه است اگر طرف مكالمه خدا باشد؟ كسى كه خود را در حضور خدا احساس مىكند، شرم دارد كه در حضور او صدایش را بلند نماید.
( صفحه 59)
2ـ «تضرّع» در قرآن كریم بارها ذكر شده و وجود آن نشان دهنده این است كه ـ برخلاف آنچه برخى تصوّر مىكنند ـ دعا صرف تلقین به نفس نیست. بلكه در دعا مسأله دیگرى نیز وجود دارد، وگرنه شاید تلقین به صورتهاى دیگرى بهتر از «تضرّع» ممكن بود.
در دو آیه از قرآن كریم، مفهوم مشابهى راجع به تضرّع آمده است؛ در یك آیه مىفرماید:
«وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا اِلى اُمَم مِنْ قَبْلِكَ فَاَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ» ؛(38)
و ما به سوى امم پیش از تو پیامبرانى فرستادیم، سپس آنها را به بلا و مصیبت گرفتار ساختیم تا شاید به درگاه خدا زارى كنند.
و در آیه دیگرى مىفرماید:
«وَ ما اَرْسَلْنا فی قَرْیَة مِنْ نَبِىٍّ اِلاّ اَخَذْنا اَهْلَها بِالْبَأساءِ وَالضَّرّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ» ؛(39)
ما هیچ پیامبرى به هیچ شهر و دیارى نفرستادیم مگر آنكه اهل آن را به بلا و مصیبت گرفتار ساختیم تا به درگاه خدا زارى كنند.
آنچه در این دو آیه بر آن تأكید شده دعوت ضمنى مردم به «تضرّع» به درگاه خداست.
چرا تضرّع؟ تضرّع ما چه سودى دارد؟ چرا خداوند بر این موضوع تأكید مىفرماید؟ درباره این موضوع بسیار بحث شده است كه این مقال
( صفحه 60)
مجال بررسى مفصّل آن را ندارد. فقط بطور خلاصه به آن اشاره مىشود:
ساختار روحى بشر به گونه اى است كه اگر به درگاه خدا تضرّع نداشته باشد، به آفات مبتلا مىگردد. تضرّع انسان را از انانیت و سركشى باز مىدارد و موضع او را در برابر خداى متعال براى خود انسان بهتر روشن مىكند؛ چون تضرّع از باختن شخصیت حاصل مىشود. وقتى انسان گریه و زارى مىكند كه خود را ببازد و به نوعى، احساس شكست كند؛ لذا این حالت براى عبادت و اظهار عبودیت در پیشگاه الهى بهترین حالت است.
در حدیث قدسى نقل شده است كه خداوند به عیسى(علیه السلام) فرمود:
«یا عیسى لا تَدْعُنى اِلاّ مُتَضَرِّعاً»(40)
و در حدیث دیگرى فرمود:
«یا عیسى ذَلِّلْ قَلْبَكَ.»(41)
تحصیل حالت تضرّع و كسب توفیق بر چنین حالتى نیز به خواست خداست. این گونه نیست كه هر وقت بخواهیم، بتوانیم گریه كنیم یا موفّق به تضرّع گردیم.
البته اظهار ذلّت، خاكسارى، تضرّع و زارى ما براى خدا سودى ندارد و انسان ضعیف تر از آن است كه بتواند با اعمال خود اثرى در خدا ایجاد كند. خداوند با خلاّقیت و فیّاضیت خود و از سر لطف به ما حالاتى عطا مىفرماید و در اثر آن، ایمان، هدایت و معرفت ما را زیاد مىگرداند؛ به ما
( صفحه 61)
توفیق مىدهد كه به گناهان خود آگاهى پیدا كنیم و بدانها اعتراف كنیم. این از الطاف خداست.
آنچه بین ما و او حایل است انانیّت، غرور و خودپسندى ماست. اگر انسان این پرده ها را بدرد، در مقابل خدا، خود را ذلیل، زبون و بیچاره ببیند. آنگاه است كه مشمول رحمت واسعه الهى قرار مىگیرد.
رحمت الهى همچون آبشارى دائماً در حال ریزش است. ما با اعتراف به گناهان و با حالت تضرّع و زارى مىتوانیم خود را مشمول رحمت واسعه الهى سازیم و با شكستن خودیّت خود، آن حالت را بدست آوریم و ظرفیتى پیدا كنیم كه بیشتر از آن بهره ببریم وگرنه كار ما رحمت ایجاد نمىكند.
همچنان كه گفته شد، حقیقت دعا همان اظهار ذلّت و بندگى در مقابل خداوند است و هر قدر این احساس ذلّت بالاتر باشد، انسان در نزد خدا مقرّبتر است. البته نه اینكه، العیاذ بالله، خدا مانند دیكتاتورى خودخواه و مغرور باشد و بخواهد همه در مقابل او سر تعظیم فرود آوردند و از این حالت بندگان لذّت ببرد، بلكه همان گونه كه در جاى خود نیز گفته شد، خداوند هیچ نیازى به هیچ كس ندارد و حتى اگر هیچ موجودى را نمىآفرید احساس وحشت و تنهایى نمىكرد، همچنان كه پیش از آفرینش آنان چنان بود. او در ذات خود واجد تمام كمالات به نحو بى نهایت است و اظهار ذلّت دیگران هیچ احساسى براى او به وجود نمىآورد و كمالى براى او ایجاد نمىكند كه قبلا فاقد آن بوده باشد.
البته از عبادت ما راضى و خرسند است؛ چون موجب كمال ما مىشود و بالاترین كمال انسان این است كه نقص خود را در مقابل خدا
( صفحه 62)
بشناسد و ارتباط خود را با خدا، كه همان عین فقر و تعلّق است، درك كند. در سایه این معرفت و شناخت به همه چیز مىرسد. این رمز پیوند انسان با خداست و به این وسیله است كه به لقاءالله مىرسد. تا انسان فقر و نیاز خود را درك ننماید و در مقابل خدا بدان اعتراف نكند با خدا ارتباط پیدا نمىكند؛ چون وجود او عین ارتباط و عین فقر است. این مطلب در جاى خود اثبات شده است.
از دیگر شرایط و آداب دعا داشتن حالت خوف و رجاست. دعا در واقع توجه انسان به خدا و تقویت رابطه بندگى است. در این رابطه، یك طرف خداوند متعال است و طرف دیگر بنده گنه كار. وقتى انسان به گناه خود توجّه مىكند حالت شرمندگى در او ایجاد مىشود و وقتى به رحمت الهى توجّه مىنماید امیدوار مىگردد. انسان باید از یك طرف از عذاب الهى نگران و ترسناك باشد و از طرف دیگر متوجّه باشد كه اگر خدا تمام گناهان او را بیامرزد چیزى از او كاسته نمىشود. این همان حالت خوف و رجاست كه باید همیشه در انسان وجود داشته باشد. این نكته بخصوص در دعاى «ابوحمزه ثمالى» مورد عنایت واقع شده است.
آداب دیگرى نیز براى دعا گفته شده، از جمله در روایتى كه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده فرمود:
دعا را با حمد و ثناى خدا آغاز كنید سپس نعمتهاى الهى را برشمارید، پس از آن گناهان خود را یادآور شوید و بدانها اعتراف كنید و از خدا طلب عفو و بخشش نمایید و بر محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) و آلش درود فرستید...(42)
( صفحه 63)
با وضو بودن، رعایت نظافت و طهارت ظاهر و باطن، پاكى قلب از كینه نسبت به مؤمنین، صدقه دادن قبل از دعا، گذشت از خطاى دیگران، مقدم داشتن دیگران در دعا، صلوات فرستادن بر محمد و آل او(علیهم السلام) در آغاز و انتهاى دعا و... از جمله آدابى است كه در روایات اسلامى بدانها اشاره شده است و همه اینها موجب تقویت رابطه انسان با خدا و حضور قلب در هنگام دعا مىشود. نكته اصلى این است كه بدانیم خداوند بر همه چیز قادر است و ما هر چه داریم از اوست.