تربیت
Tarbiat.Org

عالم انسان دینی
اصغر طاهرزاده

عالَم دینی و مشخصات آن

بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به موضوعاتی که بحث شد ما باید بتوانیم نکات زیر را تجزیه و تحلیل کنیم؛
الف: مختصات عالَم دینی چیست و اگر وارد عالَم دینی نشویم چه مشکلی پیدا می‌کنیم؟
ب: چه نشانه‌هایی بیان‌گر حضور در عالَم دینی است؟ انسانی که در عالَم دینی تنفس می‌کند چه خصوصیاتی دارد؟
ج: موانع ورود به عالَم دینی چیست؟
د: چگونه چشم دلمان را به عالَم دینی بگشائیم؟
ه: نظام جمهوری اسلامی تا چه حدی در فراهم کردن شرایط عالَم دینی موفق بوده است؟ و: تحقق اجتماعی آن عالَم با توجه به شرایط فعلی جهان آیا میسر هست یا نه؟
با توجه به نکات فوق و جهت تبیین بیشترِ موضوع باید گفت: انسان اگر بداند که بقاء و معنایش به عالَم دینی است و متوجه باشد عالَم دینی غیر از محیط دینی است، در هیچ شرایطی نمی‌تواند از عالَم دینی دل بکَند. آنچه در این رابطه باید مورد توجه باشد اولاً: معنای عالَم دینی است و ثانیاً: این‌که مواظب باشیم چیزی را به جای عالم دینی جایگزین نکنیم.
عرض شد که انسان؛ بالذّات مجرد است. مجردبودنِ ذات انسان به این معنی است که ذات او آزاد از زمان گذشته و آینده، همواره در حال بقاء است. در حالِ بقاء‌بودن یعنی همین حالا می‌تواند با خود روبه‌رو باشد و همه‌ی وسعت خود را بیابد. در حالی که موجودِ دارای حرکت، همواره بعضی از وجوهش برایش ظاهر است. انسان در عینی که در ذات خود مجرد است، تجرد او، تجردی است فوق تجرد ملائکه، چون تجرد انسان «مِنْ روحی»(19) است، و از مقام روح که به جهت شرافت و عظمتش خداوند به خود نسبت داد، بهره‌مند است.(20) مقام روح، مقام فوق ملک است. تجرد ملک بنا به گفته‌ی خودشان در قرآن، تجردِ «ما منّا إلاّ وَ لَهُ مَقامٌ مَعْلُوم»(21) است، می‌گویند؛ هیچ‌کدام از ما را مقامی نیست، مگر مقامی معلوم و محدود. یعنی هرکدام در مرتبه‌ای خاص قرار دارند؛ یکی در مرتبه‌ی علم است، یکی در مرتبه‌ی رزق‌دادن و یکی در مرتبه‌ی احیاء، اما انسان از آن جهت که خلیفة‌الله و حامل همه‌ی اسمای الهی است، مقامش مقام جامع همه‌ی اسمای الهی است. پس اگر انسان توانست با خود باشد با همه‌ی هستی خواهد بود. چون هستی تجلی اسمای الهی است. در حالی که جبرئیل(ع) وقتی با خود باشد، با آن اسمی که عامل تجلی میکائیل(ع) است، نیست. ولی انسان اگر با خود باشد با همه‌ی عوالم هستی یگانه است. دانشمندان اسلامی می‌فرمایند وسعت نفس ناطقه‌ی انسان لایقِفْ است و هیچ حدّی از مراتب عالمِ وجود آن را محدود نمی‌کند، مگر ذات احدی و جنبه‌ی واجب‌الوجودی خداوند، که آن تنها حدّی است که حدّ انسان نیست و حدّ خالق انسان است.