رسولخدا(ص) فرمودند: « لا بَأسَ بِالْغِنی لِمَنِ اتَّقی، و الصِّحَةُ لِمَنِ اتّقی خَیْرٌ مِنَ الْغَنیُ و طیبُ النَّفسِ مِنَ النعیم»(131) یعنی اگر انسان به مقام تقوا رسید دیگر ثروت برای او خطرناك نیست، ولی با این حال سلامتی برای انسان متقی از ثروت بهتر است و آرامش ضمیر، به خودی خود یك نعمت است.
چنانچه ملاحظه میكنید رسولخدا(ص) میفرمایند: اگر انسان به مقام تقوی رسید و جهت قلب او خدایی شد، دیگر «ثروت» آنچنان نیست كه قلب او را به خود مشغول كند، و سپس میفرمایند: سلامت بدن برای چنین فردی از ثروت بهتر است، چرا كه در بستر سلامت بدن، راحتتر میتواند خود را به سوی قرب حق سیر دهد و هرچه بیشتر به مقصد واقعی خود نزدیك شود، و در آخر میفرمایند: اگر میبینی در یك آرامش روحی بهسر میبری آن را نعمتی بزرگ بدان، چرا كه قلب در این حالت از وسوسة شیطان آزاد است و راه ارتباط با خدا برایش فراهم است.
خواجه احمد غزّالی همواره مریدان را از داشتن شتران و اسبانِ كثیر، منع میكرد و توصیه میكرد آنها را بفروشند، در حالی كه خودش چندین اسب و شتر داشت. روزی مریدان عرض كردند چرا آنچه بر شما رواست بر ما روا نیست؟ فرمود: شما میخ اسبها و شترها را در قلب خود فرو میكنید و من میخِ آنها را در گِل طویله فرو میكنم، پس تا وقتی كه شما میخ اسبان و شتران خود را در گِل طویله فرو نكردهاید، داشتن آنها برای شما روا نیست.
نكتة فوق را عرض كردم تا شرحی باشد بر قسمت اول حدیث فوق كه رسولخدا(ص) فرمودند: «لا بَأسَ بِالْغِنی لِمَنِ اتَّقی» یعنی؛ اگر كسی به مقام تقوی رسید، دیگر ثروتمندی برای او خطرناك نیست، حالا خود دانید كه چگونه خود را مراقبت كنید.
در آخر با دعای امام سجاد(ع) كه به واقع جامع همة مباحث گذشته است، بحث را به انتها میرسانیم. حضرت با خدای خود چنین مراوده میكنند:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ حُسْنَ الْمَعِیشَةِ مَعِیشَةً أَتَقَوَّى بِهَا عَلَى جَمِیعِ حَوَائِجِی وَ أَتَوَصَّلُ بِهَا فِی الْحَیَاةِ إِلَى آخِرَتِی مِنْ غَیْرِ أَنْ تُتْرِفَنِی فِیهَا فَأَطْغَى أَوْ تَقْتُرَ بِهَا عَلَیَّ فَأَشْقَى أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ حَلَالِ رِزْقِكَ وَ أَفِضْ عَلَیَّ مِنْ سَیْبِ فَضْلِكَ نِعْمَةً مِنْكَ سَابِغَةً وَ عَطَاءً غَیْرَ مَمْنُونٍ ثُمَّ لَا تَشْغَلْنِی عَنْ شُكْرِ نِعْمَتِكَ بِإِكْثَارٍ مِنْهَا تُلْهِینِی بَهْجَتُهُ وَ تَفْتِنِّی زَهَرَاتُ زَهْوَتِهِ وَ لَا بِإِقْلَالٍ عَلَیَّ مِنْهَا یَقْصُرُ بِعَمَلِی كَدُّهُ وَ یَمْلَأُ صَدْرِی هَمُّهُ أَعْطِنِی مِنْ ذَلِكَ یَا إِلَهِی غِنًى عَنْ شِرَارِ خَلْقِكَ وَ بَلَاغاً أَنَالُ بِهِ رِضْوَانَكَ وَ أَعُوذُ بِكَ یَا إِلَهِی مِنْ شَرِّ الدُّنْیَا وَ شَرِّ مَا فِیهَا لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا عَلَیَّ سِجْناً وَ لَا فِرَاقَهَا عَلَیَّ حُزْناً أَخْرِجْنِی مِنْ فِتْنَتِهَا مَرْضِیّاً عَنِّی مَقْبُولًا فِیهَا عَمَلِی إِلَى دَارِ الْحَیَوَانِ وَ مَسَاكِنِ الْأَخْیَارِ وَ أَبْدِلْنِی بِالدُّنْیَا الْفَانِیَةِ نَعِیمَ الدَّارِ الْبَاقِیَةِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَزْلِهَا وَ زِلْزَالِهَا وَ سَطَوَاتِ شَیَاطِینِهَا وَ سَلَاطِینِهَا وَ نَكَالِهَا وَ مِنْ بَغْیِ مَنْ بَغَى عَلَیَّ فِیهَا (132)
پروردگارا! از تو خوبی زندگی را تقاضا دارم، زندگیای كه از طریق آن برای همة حاجتم نیرو گیرم و از آن طریق زندگیام به آخرتم متصل گردد، بدون آنكه مرا در آن به خوشگذرانی و ریخت و پاش گرفتار كنی، تا در نتیجه سركش شوم، و بدون آنكه در آن زندگی، بر من تنگ گیری كه در نتیجه شقی و گناهكار گردم.
رزق مرا با رزق حلال خود وسعت بده و از باران فضل خود بر من فرو ریز، نعمتی گوارا و بدون انقطاع، سپس مرا با زیادی آن نعمت از شكر باز مدار، به طوریكه زیباییها و شادابیهای آن مرا به خود سرگرم سازد، و درخشندگی شكوفههایش مرا فریب دهد، و نیز مرا به كمی و قلّت آن دچار مساز كه رنج بهدست آوردن رزق، مرا از وظایف و عباداتم باز دارد و سینهام را اندوه رزق فرا گیرد.
ای معبود من! آنقدر عطا كن كه از انسانهای فرومایه بینیاز و در رسیدن به رضوان تو موفق باشم.
ای معبود من! به تو پناه میبرم از شرّ دنیا و آنچه مربوط به دنیاست، دنیا را برای من زندان مساز و جدایی آن را اندوه من قرار نده و مرا از فتنههای آن خارج كن، بدانسان كه تو از من راضی باشی و عمل من در دنیا برای قیامت مورد قبول باشد. به جای دنیای فانی، نعمتهای عالَم باقی را برای من قرار ده.
خدایا! به تو پناه میبرم از خواری و پریشانیهای دنیا و سلطة شیطان و تسلط آن، و از ستم آنكس كه در این دنیا به من ستم كند
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»