در نامه 72 نهجالبلاغه حضرت میفرمایند:
«اَمّا بَعْدُ فَإِنَّكَ لَسْتَ بِسابِقٍ اَجَلَكَ وَ لامَرْزُوقٍ ما لَیْسَ لَكَ»؛ یعنی آنچنان نیست كه تو از اجل خود پیشی گیری، همچنان كه آنچنان نیست كه آنچه روزی تو نیست به تو برسد.
چون نه قرار این است كه ما تا ابد در این دنیا بمانیم، و نه بنا این است كه همة اموال دنیا و رزقهای آن در اختیار ما باشد. مال و ثروت یك امكان است در دنیا تا در خدمت بندگی ما باشد، همچنان كه عمر یك فرصت است كه باید خوب از آن استفاده كنی. رزق هم در حدّ وسیلهای است، جهت ادامة زندگی در این دنیا.
حضرت میخواهند این نكته را برای انسانها روشن كنند كه ای انسان! تو از مرگ خود جلو نمیزنی، به طوری كه بتوانی مرگ خود را پشت سر بگذاری و باز در این دنیا به زندگی خود ادامه دهی و در همین رابطه بتوانی رزقی را كه برای تو نیست بهدست آوری و از آن استفاده كنی. بعد ادامه میدهند كه:
«وَاعْلَمْ بِأنَّ الدَّهْرَ یَوْمان؛ یَوْمٌ لَكَ وَ یَوْمٌ عَلَیْكَ وَ أنَّ الدُّنْیا دارُ دُوَلٍ، فَما كانَ مِنْها لَكَ اَتَاكَ عَلی ضَعْفِكَ وَ مَا كَانَ مِنْها عَلَیْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ» یعنی؛ بدان كه روزگار دو روز است، روزی به سود توست و روزی به زیان تو، و نیز بدان كه دنیا خانة دگرگونیها است - لذا از دست این فرد به دست آن فرد میچرخد- آنچه مال تو باشد هر چند در رسیدن به آن ناتوان باشی خود را به تو خواهد رساند، و آنچه هم به زیان توست، به كمك نیروی خود نمیتوانی از خود دفع كنی.
شما تجربه كردهاید؛ عموماً پیرمردها و پیرزنان كار نمیكنند ولی چون عمرشان باید ادامه داشته باشد، رزق آن عمر هم كنار آن ادامه دارد، و لذا به راحتی زندگی میكنند. خیلی چیزها در كنار زندگی ما بنا به حكمت الهی تقدیر شده است و ما در بستر همین تقدیرات الهی باید امتحان بدهیم، آن تقدیرات، ربطی به انتخاب من و شما ندارد، من در این كار مختارم كه خودم را در عرصة آزمایشهای الهی، بپرورانم. انتخابِ خوب و یا بد كردن، به عهدة شماست، ولی تغییر تقدیرات به عهدة شما نیست. مثلاً زن یا مرد شدنِ شما تقدیر الهی است، امّا حالا كه زن شدی، میتوانی زن خوبی باشی، و لذا تغییر و تعالی تو به عهدة توست. شیطان میخواهد ما جملات دقیق امام معصوم را بد بفهمیم. حضرت میفرمایند: تقدیرات و برنامهریزیهایی در این عالم توسط ارادة حكیمانه الهی شده است و هنر انسانِ مؤمن این است كه سنّتها و تقدیرات الهی را بشناسد و بر اساس آن اصول، برای زندگی خود برنامهریزی كند و مواظب باشد كه عمر خود را صرف تغییر اصول و تقدیرات نظام الهی نكند، بلكه تلاش كند در دل آن اصولِ حكیمانة نظام خلقت، خود را بپروراند و لذا میفرمایند از قواعدِ روزگار این است كه روزی به سود تو است و روزی به زیان تو. تو این قاعده را بشناس تا در شرایط مختلف به راحتی مسیر خود را بپیمایی. از قواعد و اصول دنیا این است كه حالت دستگردان دارد، یك روز در دست تو است و یك روز در دست دیگری است و این قاعده را خوب بشناس كه جنس دنیا این است، نه اینكه گمان كنی زرنگیهای تو موجب شده است امروز در دست تو باشد و در نتیجه تا آخر هم میتوانی آن را حفظ كنی. میفرمایند: قاعده آن است كه از این دنیایِ گردان، آنچه از آنِ توست - هر چند ناتوان باشی- خود را به تو میرساند، همچنانكه آنچه از این دنیای گردان از آن تو نیست، با قدرت و مدیریت و برنامهریزیهای خود نمیتوانی در دست خود نگهداری. عمده؛ فهمِ سنن ثابت عالَم است، انسانهای بزرگ، بزرگی و عظمتشان در فهم این قواعد است. پیامبر خدا(ص) میفرمایند:
«اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعِزَّةِ الْاَنْفُسِ، فَإنَّ الْاُمُورَ تَجْری بِالْمَقادیر»؛(64) یعنی حوائج و نیازهای خود را همراه با عزّت نفس پیگیری و برآورده سازید، چراكه امور عالم بر اساس مقادیر و قواعدی تنظیم شده است.
پس فكر نكنید با تلاشهای افراطی و خود را به ذلّت انداختن، میتوانید قواعد و مقادیر عالم را به هم بزنید و چیز بیشتری بهدست آورید.
همچنانكه حضرت در جای دیگر میفرمایند:
«در طلب دنیا معتدل باشید، زیرا به هر كس هر چه قسمت اوست میرسد.»(65)
ریشة همه این سخنان، بصیرتی است كه این عزیزان نسبت به تقدیرات و برنامهریزیهای عالم دارند، هنر ما این است كه در برخورد با این جملات از قواعد عالم آگاه شویم و خود را در یك هماهنگی با آن قواعد بپرورانیم و با تمام وجود به آن قواعد و تقدیرات حكیمانه عالم راضی باشیم.
به مرحوم میرزا رضای كرمانی - قاتل ناصرالدین شاه- گفتند: سیّد جمال كه به تو گفت ناصرالدین شاه را بكش، الآن كه تو در زندانی، و سید جمال آزاد، او به ریشهای تو میخندد. گفت: اگر سیّد عزیز به ریش من میخندد، حتماً ریش من خندهدار است. این را پذیرش و ارادت گویند. كاری بكنید كه سخنان معصومین را كه تماماً اظهار قواعد و سنن عالم است، بپذیرید تا چشمانتان نسبت به نظام حكیمانة عالم باز شود، یعنی در یك كلمه بیایید عقل امام را بگیرید و جای وَهمیات خود بگذارید، ما هر چه ضرر كردیم به جهت بازیهای وَهم است، گفت:
تو درون چاه رفتستی زكاخ
چه گُنه دارد جهانهای فراخ
یك قدم از گرد و غبار وَهم خود بیرون بیایید تا بفهمید امام(ع) چه میگویند. حرفهای امام و پیامبر، آسمانی است، با زمینیبودن خود، نمیتوان آن را فهمید. پیامبر خدا(ص) میفرمایند:
«اِبْنَ آدَمَ! عِنْدَكَ ما یَكْفیِكَ وَ تَطْلُبُ ما یُطْغیكَ، اِبْنَ آدمَ! لا بِقَلیلٍ تَقْنَعُ وَ لا بِكَثیرٍ تَشْبَعْ»(66) یعنی؛ ای فرزند آدم! آنچه برای تو كافی است در دسترس خود داری و در طلب آنی هستی كه تو را به طغیان وامیدارد، ای فرزند آدم! نه به اندك و قلیل قناعت میكنی و نه از بسیار سیر میشوی.