وقتی خدا رفت، و زندگی بیمعنی و پوچ شد، دیگر با آسمانی خالی از امید، و زمینی دستخوشِ آشفتگیها و نابسامانیها روبهرو خواهیم بود، و حیات بشر بدون هیچ چشماندازِ امیدبخشی به بنبست میرسد، و در این حال غمبارترین زندگی سربرخواهد داشت، انسان در برابر دیدگان خود فقط «خلأ» میبیند، فقط «هیچ» میبیند، در این پوچگرایی است كه سطحیترین افراد به عنوان قهرمانان پذیرفته میشوند، كه بیگانه با هر منطقی، به تحریك عصبیّتها و غرایز دست میزنند، و به همین صورت بشر همچنان چوب بیخدایی خود را میخورد چون از بزرگ شمردن اولیاء الهی محروم شد. این یك قاعده است که هر قدر افراد سطحی، مدّ نظر جامعه باشند، آن جامعه به همان اندازه چوب بیخدایی خود را میخورد، زیرا كه خداوند عمیقترین و ژرفترین معنا است، و هرچه از عمیقترین معنا دور شویم، نسبت به انسانهای ژرف و ژرف بین و حقیقت شناس بیگانه میگردیم.