امیرالمؤمنین (ع)قیامتِ افرادی را كه از پذیرش خود سر باز زدهاند و گرفتار ناکجاآباد شدهاند چنین ترسیم میفرماید كه:
«وَ هَلْ زوَّدَتْهُمْ اِلَّا السَّغَبَ؟ اَوْ اَحَلَّتْهُمْ اِلاَّ الضَّنَكَ؟ اَوْ نَوَّرَتْ لَهُمْ اِلاَّ الظُّلْمَةَ؟»؛(146)
آیا این افراد جز گرسنگی و نیازمندی در آخرت توشهای دارند؟ آیا در جایگاهی جز تنگی و سختی فرود میآیند؟ آیا روشنائی جز ظلمت و تاریكی برای خود دارند؟
خودِ دور شده از خودِ حقیقی، به جهت بازی خیالات و آرزوهای دنیایی، خودی است كه در بالقوّگیهای استعدادهای خود متوقف شده و به فعلیّتهایش دست نیافته است، او میتوانست از دریچه خود همه چیز را ببیند، حالا خودِ دورشده از حقیقت را با خود دارد، پس چیزی نمییابد، حتی خود را. در توصیف این انسان است كه امام میفرمایند: «در ظلمت قرار میگیرد» این انسان خودش را در مقابل دنیا از دست داده است، چون با خدا، یعنی با نور هستی آشتی نیست، و این بزرگترین خطر، یا بگو تنها خطر واقعی است. انسانِ دنیا زده حتی نام خود را -به مفهوم الهی آن- فراموش میكند. شهامت ندارد خود را كه تنها راه نورانی بین خود و خالق اوست باور كند، خود بودن را امری بیش از اندازه ماجراجویانه و غیرمعمول مییابد. مانند دیگران بودن برای او آسانتر و اَمنتر است، در حالیکه نسخه تقلیدیبودن، نمره و عددی در میان جمعیتبودن، در میان جمعیت و با آرزوی آنها بهسربردن، كاری آسان است ولی بیثمر است.
انسانی كه در آرزوهای دنیایی، خودی خودش را به سراب تبدیل کرده، و از حقیقت خود درآمده، انسان بالقوّهای است كه هرگز ارادة بالفعلشدن در خود پدید نیاورده و به خود نیامده است، حالا «بیخود» است ولی به دنبال خود میگردد، گمشدن خود را دارد ولی خود را ندارد، میتوانست كمالات بینهایتی بهدست آورد ولی حالا هیچ چیز از آنها را ندارد. باید از طریق آشتی با خود به حداقل آن چیزی كه میتوانست دست بیابد، دست مییافت. ولی با خود آشتی نبود، و خود را نپذیرفت و با خود آرام نبود، حالا با نفسی روبهروست كه فاقد واقعیت است، مثل آن شخصی كه دنبال سایة پرندهای راه افتاد، و تمام كارش همین شد، بالاخره شب فرا رسید و تاریكی او را احاطه كرد، بدون هیچ نتیجهای، دنیا هم همین طوری ما را دنبال خود میبرد، و بعد با ظلمت خود و استعدادهای به ثمرنرسیدة خود روبهرو میشویم.
آری! باید با پذیرش و شناخت خود، از خودْ پنجرهای به عالَم الهی بسازیم و از طریق آن پنجره به عوالم وسیع و گسترده غیب سفر كنیم و خود را به ثمر رسانیم، و روشن است که ایمان به خدا و عبادت او، راهِ یافتن آن پنجره و روش سیر و سفر به عالم قدس است. که گفت:
گر تو خواهی حرّی و دل زندگی
بندگی كن ، بندگی كن، بندگی
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»