گاهی ممكن است «بدن»، آمادگی فرمان پذیری از نفس را داشته باشد ولی خود انسان كاری كند كه «بدن»، شرایط فرمان پذیری از روح را از دست بدهد و «نفس» با روبهروشدن با آن شرایط، از «بدن» منصرف شود. به عنوان نمونه در جریان بیهوشی، مادهای را به «بدن» تزریق میكنند تا به طور مصنوعی شرایطی ایجاد كنند كه تحت آن شرایط، «بدن» آمادگی فرمانپذیری از «نفس» را نداشته باشد. اینجا هم «نفس» از «بدن» منصرف میشود، پیداست كه این جریان با خواب تفاوت دارد. تفاوت این دو در آن است كه خواب، عكس العمل طبیعی «بدن» است، اما انصراف «نفس» از «بدن» در بیهوشی، مصنوعی و تحمیل شده به بدن است.
بیهوشبودن فرد تا موقعی ادامه دارد كه ماده تزریق شده، در «بدنِ» او وجود داشته باشد. معمولاً موادی كه برای بیهوش كردن، به «بدن» تزریق میكنند گازهایی هستند كه به مایع تبدیل شدهاند و لذا پس از چند ساعت آن مواد از محیط بدن دفع میشوند و بدن توان فرمانپذیری توسط نفس را پیدا میکند و فرد به هوش میآید.
البته در این مباحث نکات دقیق و ظریف فراوانی وجود دارد که در جای خود باید پیگیری شود. مثلاً هر چند كه «نفس» در موقع بیهوشی و خواب و مرگ از «بدن»، منصرف میشود و به «خود» بر میگردد اما این برگشتنها با همدیگر فرق دارد. برگشتن به عالم «غیب و قیامت» توسط مرگ، برگشتن به عالم «تُبْلَیالسّرائر» است که انسان با حقایق اعمالش روبهرو میشود. وقتی كسی میمیرد كاملاً با «خودِ» حقیقیاش روبهرو میشود و جایگاه نیات و اعمال او در نظام الهی روشن میگردد. اما در موقع خواب، بعضی از خیالات انسان متأثر از حوادث خارجی است که در روز با آن روبهرو بوده است. در بیهوشی یا در مواقعی كه انسان، مواد مخدر مصرف میكند یا بوهای تحریك كننده به مشامش میرسد، هم ممكن است انسان به خیالات صرف برگردد. این نوع برگشت به خیالات، در اثر تحریک قوهی واهمه پدید میآید و به طور مصنوعی عوامل تحریک آن قوه را تشدید میکنند. گاهی با تجربههای ممتد و از طریق آزمون و خطا متوجه میشوند که اگر مثلاً از تركیبات اوره به انسان تزریق كنند خیالات و وهمیات او تشدید میشود و به اصطلاح گرفتار خیالات دروغی میگردد! یا با داروهای روانگردان عوامل تحریک وَهم و خیال را در انسان تشدید میکنند. نوع تحریک خیال به جای اینکه انسان را به خود آورد - کاری که در برزخ و قیامت با سیر نفس به آن عوالم ظاهر میشود- انسان را از «خود»، بی«خود» میكند. مثل همان كاری كه مشروبات الکلی انجام میدهد، انسان مست شده موادی را مورد استفاده قرار داده تا «نفسش» به جای اینكه به «بدنش» توجه كند به «خیالاتش» توجه كند و با خیالاتش زندگی كند. و باز تأکید میکنم این غیر از آن حالتی است كه در قیامت برای شخص پدید میآید. انسان در قیامت در یك هوشیاری و بیداری صرف است كه زشتی اعمالش را میبیند. كسی كه بیهوش میشود هرچند روحش از بدنش خارج میشود اما در یك مجموعه خیالات غیرواقعی قرار میگیرد.
علت این امر - که پدیدههای مادی موجب ایجاد خیالات غیر مادی میشوند- آن است که همانطور که روح وقتی خواست عضوی از اعضاء ما را تحریک کند، ابتدا اعصاب ما را تحریک میکند و آن اعصاب با تحریک الکتریکی خود ماهیچهها را متأثر میکنند و در نتیجه آن عضو حرکت میکند، اگر عکس آن را انجام دهیم میتوانیم نفس خود را به خطا بیندازیم، به طوریِکه موادی را در بدن تزریق کنیم که موجب تحریک اعصاب گردند و نفس را در بُعد خیالات تحریک کنند و لذا بدون آنکه چیزی در خارج موجب تحریک خیالات شود، صِرف مواد مخدر که عامل تحریک عصبی شدهاند موجب ایجاد خیالات گردند و از این طریق نفس را به خطا بیندازیم، به طوری که در اثر تحریک عصبها، نفس در خود صورتهایی ایجاد کند که منشأ خارجی ندارند.