تربیت
Tarbiat.Org

آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین
اصغر طاهرزاده

تن ظرف ظهور حالات من

«تن» انسان در قبضه «من» انسان است و در حقیقت انسان دخالت ندارد ولی آنچنان آن دو با همدیگر متحد شده‌اند كه تن از حالات نفس متاثر می‌شود و عملاً به نحوی ظرف ظهور باطن خود یعنی من خواهد بود. از این‌جا نیز روشن می‌شود که «تن» انسان، یك حقیقت غیبی به نام «من» دارد که در قبضه‌ی آن است و آینه‌ی نمایش بعضی از احوالات آن می‌باشد. ابتدا حالاتی برای «من» پیش می‌آید و سپس در «تن» ظهور پیدا می‌نماید و آن تن حکایت از حالات حقیقت باطنی خود می‌کند. مثلاً حالتی به نام خشم برای «منِ» انسان پدید می‌آید و بعد آن حالت به صورتی خاص که تن ظرفیت آن را دارد در «تن» ظهور می‌كند و شما با درهم‌رفتنِ چهره طرف، خبر از ناراحتی نفس او پیدا می‌کنید. از بررسی این مطلب، دو نكته مهم به دست می‌آید:
یکی این‌که آثار یك پدیده معنوی و غیبی می‌تواند در یك پدیده مادی ظاهر شود. همانطور‌که «تنِ» انسان، آثار «منِ» انسان را نشان می‌دهد و به همین معنی می‌توان فهمید یعنی چه که صفات الهی در عالم ماده جلوه می‌كند و یا چرا بعضی از مکان‌ها مثل مسجدالحرام و یا حرم ائمه معصومین(ع)و یا بعضی از زمان‌ها مثل شب قدر، برکات خاص خود را دارند. چون این‌ها ظرفیت ظهور حقایق غیبی را بیشتر از سایر مکان‌ها و زمان‌ها داشته‌اند، همان‌طور که صورت ما حالات «من» را بیشتر نشان می‌دهد تا کف دست‌های ما.
نکته‌ی دیگر این‌که تمام حالات «تن»، تحت تاثیر «نفس» و «من» انسان است. به طوری‌که «تن»، محل ظهور «من» است هر چند تن ظرفیت ظهور بسیاری از خصوصیات نفس را ندارد، ولی هر چه دارد از من انسان است. خیلی از حالات و خصوصیات در «روح» انسان هست كه «تن» نمی‌تواند نشان دهد مثل حالات روحانی و کمالات علمی و یا میل‌های درونی، ولی هرچه هم که «تن» دارد تحت تأثیر و تدبیر من انسان دارد و به این معنی تن در قبضه «نفس» است.