تربیت
Tarbiat.Org

رمضان دریچه رؤیت (سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان)
اصغر طاهرزاده

نتیجه‌ی نهایی روزه

با توجه به نکاتی که عرض شد می‌خواستم دو نتیجه بگیریم: یكی این‌كه از روزه باید ‌شدیداً نگهبانی ‌كرد چون می‌توان از آن استفاده‌ها‌ی فراوان نمود، دوم این‌كه این نگهبانی به كمك نظر امام زمان(عج) ممكن است، به کمک امامی که در مقام فعلیتِ همه‌ی ابعاد دین هستند، و نظر به چنین مقامی عقاید و اعمال ما را متعادل می‌کند و جهت می‌دهد. از چنین امامی تقاضای کمک می‌کنیم تا بتوانیم روزه‌ی خود را حفظ کنیم و به مقام متقین برسیم و با حضور قلب در اعمال، زمینه‌ی رجوع به امام فراهم می‌شود. آن وقت روشن می‌شود «روزه‌داری كه از همه‌چیز روزه‌گرفت، در هر فعل و صفت و ذات، حق را می‌یابد».
موحد یعنی کسی که توانسته است به درجه‌ای برسد که «کثرت را در وحدت و وحدت را در کثرت» بنگرد زیرا توحید مشاهده‌ی جمع است در عین تفصیل، و مشاهده تفصیل است در عین جمع، که همان تمیز حق است از خلق و فانی نمودن خلق است در حق و همه‌ی عالم را در حیطه‌ی علم خدا دانستن و تصدیق این آیه شریفه که فرمود: «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ اِلاّ یَعْلَمُها»(214) هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر این‌که خداوند به آن علم دارد و در حیطه‌ی اختیار او است. اگر فعلی در عالم واقع ‌شود و اگر صفتی ظهور کند همه و همه آینه‌ی نمایش انوار و اسماء الهی هستند. انبیاء(ع) می‌خواهند از طریق عبادات الهی ما را موحد کنند تا جز حق را نبینیم. خدا هم در بسیاری امور نشان‌مان می‌دهد كه ببینیم همه‌ی کارها به دست اوست. ملاحظه کرده‌اید چگونه به همه‌ی افراد امید داشتیم و کارمان حل نشد و بر خلاف همه‌ی كسانی كه به آن‌ها امیدوار بودیم، خداوند مسأله‌ی ما را حل ‌كرد، پس او را باید دید. حیف كه باز یادمان ‌می‌رود و از زیباترین عقیده که همان توحید است و قرآن برای آن نازل شده، محروم می‌شویم. اگر شیطان همین توحید را از ما بگیرد همه چیز را از ما گرفته ‌است و با بسته‌شدن شیطان در ماه رمضان إن‌شاءالله به‌مرور با روزه به جایی می‌رسیم كه همه‌چیز را از خدا می‌دانیم، یا به عبارت دیگر در ضیافت الهی به جایی می‌رسیم كه خدا خود را به ما می‌ دهد.
این روایت را در ماه‌رمضان فراموش نفرمائید و امیدوارانه کار را دنبال کنید كه حضرت ‌حق فرمود: «برای هر نیكی ده برابر تا هفتصد برابرِ آن پاداش است مگر روزه، كه آن برای من است و من پاداش آن هستم.»(215) به وعده‌ی الهی امید داشته باشید و معنی ضیافت الهی هم به همین معنی است.
وقتی انسان علاوه بر انجام‌ واجبات و ترك محرمات در حدّ توان خود، از آنچه مباح است و ضروری نیست اجتناب كند و برای نیل به جوار حق و رضوان او از آنها دوری ‌جوید و به خواسته‌های مجاز و مباح خود نیز جواب ردّ دهد و قلب خویش را از یاد اغیار باز دارد و با تمام وجودش در طلب مقصود باشد، در حقیقت خود را كنار می‌زند و خود را نادیده می‌گیرد و خداوند را به صحنه می‌آورد و این معنی توحیدی است که قرآن برای تحقق آن نازل شده است و پیامبران و امامان(ع) شخصیت‌های فعلیت‌یافته در این توحید هستند.
در مقام کنارگذاشتن خود و به صحنه‌آوردن حق است كه انسان در باطنِ امر به جوار قدس ربوبی راه می‌یابد و لایق جوار او می‌گردد و در جوار او قرار می‌گیرد و از افاضات او بهره‌مند گشته و از طعام و شراب پاكِ ربوبی محظوظ می‌شود و به واقع در ضیافت الهی قرار می‌گیرد و اگر پرده‌ها كنار رود این ضیافت ربوبی برایش مشهود می‌شود و می‌فهمد در اثر روزه و در اثر قرارگرفتن در ماه میهمانی خدا، چگونه خداوند انوار خاص خودش را به میهمانش داده‌است.
برای این‌كه بحث به انتهای خوبی برسد و این سؤالِ عزیزان هم كه بالاخره اگر بخواهیم از طریق روزه به رؤیت حق نایل شویم، چه باید بكنیم، جواب داده شود؛ به این کلام متذکر می‌شوم که حضرت حق می‌فرماید: «مَنْ طَلَبَنی وَجَدَنی، وَ مَنْ وَجَدَنی عَرَفَنی، وَ مَنْ عَرَفَنی أحَبَّنی، وَ مَنْ أحَبَّنی عَشَقَنی، وَ مَنْ عَشَقَنی قَتَلْتُهُ، وَ مَنْ قَتَلْتُهُ فَعَلَیَّ دِیَتُهُ، وَ أنا دِیَتُهُ» ‌کسی که مرا طلب کرد می‌یابدم و آن‌کس که مرا یافت می‌شناسدم و آن‌کس که مرا شناخت دوستدارم می‌شود و آن‌کس که دوستدارم شد، عاشقم می‌گردد و آن‌کس را که عاشقم شد می‌کشم و هرکس را که کشتم دیه‌ی او بر من است و خودم دیه‌ی او هستم. حرف روی نکته‌ی آخر است که می فرماید خودم دیه‌ی او می‌شوم یعنی خودم را به او می‌دهم.
ممکن است هنوز این سؤال باقی باشد که چطور دامن امام زمان‌مان را بگیریم؟! خداوند در سخن فوق می‌فرماید: كافی است تو خدا را مطلوب خود قرار دهی و بخواهی او را پیدا کنی، او را می‌یابی و این یک قاعده است که اگر نفس ناطقه، حقایق قدسی را مطلوب خود را قرار داد، به جهت وسعتی که نفس دارد، آن حقایق را می‌یابد(216) و نه‌تنها حقایق را می‌یابد و جایگاه قدسی آن‌ها را می‌شناسد، بلکه چون با عالی‌ترین مرتبه‌ی وجود روبه‌رو شده به آن‌ها علاقمند می‌شود. زیرا این‌طور نیست که شناخت حقایق قدسی مثل شناخت‌های حصولی باشد که انسان تحت تأثیر انوار آن‌ها قرار نگیرد، وقتی انسان از نور حقایق قدسی چشید با تمام وجود دل به آن‌ها می‌بندد و عاشق آن‌ها می‌شود و دیگر خودی برای خود نمی‌خواهد و تماماً خود را در مقابل نظر به آن‌ها فراموش می‌کند و می‌سوزاند. این‌که فرمود: «قَتَلْتُهُ» او را از خودش خلاص ‌می‌كنم، خداوند او را از نفس امّاره‌اش می‌گیرد و به خودِ حضرت حق مشغول می‌كند. همان چیزی که حافظ از خدا طلب می‌کند و از او می‌خواهدکه:
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر

خرمن سوخته‌گان را تو بگو باد ببر

خداوند سالکِ طالب را به جایی می‌رساند که او دیگر جز به خدا نظر ندارد، چون خودش سوخته است و این است معنی آن که فرمود خودم را دیه‌ی او قرار می‌دهم و خدا سرمایه‌ی قلب و جان او می‌شود. عمده آن است که انتظار خود را از روزه‌داری ماه رمضان تصحیح کنیم و راه رسیدن به مقصد را نیز به کار گیریم و قلب را همواره در صحنه داشته باشیم. گفت:
جمله معشوق است و عاشق پرده‌ای

زنده معشوق است و عاشق پرده‌ای

نباید بپرسی چطور به امام‌زمان(عج) برسم و از طریق آن حضرت روزه بگیرم كه موجب رؤیت شود. همه‌ی این كارها با «طلب» و «تمنا» محقق می‌شود.
این فراز از آخر دعای ابوحمزه‌ی ‌ثمالی راهنمای ماست که اظهار می‌دارید: «...حَبِّبْ اِلَیَّ لِقائِكَ وَ اَحْبِبْ لِقائِی وَاجْعَلْ لی فی لِقائِكَ الرّاحَهَ وَالْفَرَجَ وَالْكَرامَهَ» خدایا لقاء و رؤیت خودت را برایم دوست‌داشتنی بگردان و تو نیز ملاقات مرا محبوب خود بدار و رؤیت خودت را برای من زمینه‌ی راحتی و گشایش و كرامت قرار ده
«والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته»