حضرت صادق(ع) میفرمایند: «الْجُوعُ إِدَامٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ غِذَاءٌ لِلرُّوحِ وَ طَعَامٌ لِلْقَلْبِ وَ صِحَّةٌ لِلْبَدَن»(180) گرسنگى؛ خورش مؤمنان و غذاى روح و طعام قلب و عامل سلامت بدن است. پس گرسنگی برای قلب همچون غذا است تا از غذاهای دروغین یعنی آرزوهای دنیایی و وَهمیات نجات یابد و به همین جهت میتوان گفت: در مسیر روزهداری اندیشهی انسان به لطفالهی به جایی میرسد که دیگر خیالات واهی بر آن حكومت نمیكند. اگر در دفع خیالات وقتگذاشته باشید و نسبت به مزاحمت آنها حساس باشید ملاحظه میکنید خیالات واهی چه اندازه آزاردهندهاند، در آن صورت است که به اهمیت راههای دفع آن پیمیبرید. قهرمانان اصلی آنهایی هستند که بر خیالات و وَهمیات خود مسلط شده باشند. وقتی بنا بود چشم علامهطباطبایی(ره) را عمل كنند، به ایشان میگویند: باید بیهوشتان كنیم چون باید بیست دقیقه پلک نزنید، میفرمایند: نیازی نیست من چشم خود را باز نگه میدارم و ایشان حدود نیم ساعت چشم خود را باز نگه داشتند تا آن را عمل کنند. ما یك خار و خاشاك نزدیك چشممان میآید آنچنان واهمه فعال میشود که بر خلاف اختیارمان، چشممان بسته میشود، حالا میخواهند چشم علامه(ره) را جرّاحی كنند آقا چشم خود را باز نگه میدارند! كسی میتواند این اندازه روی چشم خود تمركز كند كه دلش جای دیگری نرود و کاملاً در اختیار ارادهاش قرار داشته باشد. بنده اگر بخواهم الآن روی موضوعی تمركز كنم، همین كه میخواهم تمركز كنم خطوراتی وارد میشود و بر خلاف ارادهی من ذهنم را متوجه اموری دیگر میکند و همین منجر به آن میگردد که تمركزم از دستم برود. اگر كسی بخواهد نیمساعت تمركز كند كه چشم خود را باز بگذارد، باید قلب خود را در مقابل وَهمیات و خطورات، در كنترل كامل داشته باشد. این نشان میدهد که میشود قلب را در كنترل گرفت، راهش انصراف نفس ناطقه است از امور کثیر به حقیقت واحد هستی- یعنی خدا - و در ذیل نظر به حضرت حق و به دستور او، نفس ناطقه را از نظر به غذا آزادکردن که همان روزهداری است، در این راستا است که گفته میشود: «اگر رویکردمان از كنترل غذاخوردن به كنترل اندیشیدن باشد دیگر خیالات مزاحم نیست».
ما به اندازهای كه نمیتوانیم تمركز كنیم، ضعیف هستیم. زیرا در عدم تمرکز، خودمان در اختیار خیالات و وَهمیات هستیم و از رجوع به حقیقیترین حقایق، یعنی حضرت اَحد، محرومیم. قهرمانان اصلی کسانی هستند که خیالات و وَهمیات خود را در اختیار گرفته باشند.
وای به حال كسی كه قوهی خیال خود را ادب نكردهاست! و خوشا بهحال آن كس كه با روزهی اندیشه خود را آرامآرام از ظلمت خیال راحتكرده و از دستِ خیالاتِ چموش آزادشده و مشغول رؤیت گشته!
ممكن است بفرمائید: مشکل را گفتی امّا راه حل را نگفتی! عرض بنده آن است که راه حل در دل فهم درست مسأله نهفته است؛ این سیر را دنبال كنید، بقیهاش گفتنی نیست. گفت:
بیش از این گر شرح گویم ابلهی است
چون که فهم آن ورای آگهی است
تا اینجایی كه دست شماست بروید، و مطلوبتان این باشد كه اندیشهتان مشغول پراكندگیهای بیرون نباشد. همین كه شما اندیشه را تا آنجا كه میتوانید در اختیار حكم خدا بگذارید، آرامآرام بقیهاش درست میشود.
چگونه من وقتی به این لیوان نگاهمیكنم بهراحتی میتوانم متمركز بشوم؟! اگر قلب وارد برنامهی رؤیت خدا شد، تمركز پیش میآید، در نتیجه رؤیت به صورت ملموستر نصیب انسان میشود. این رؤیت را خودِ خدا میدهد زیرا از زبان پیامبرش فرمود: «لِلصّائِمِ فَرْحَتان، فَرْحَةٌ عِنْدَالْاِفْطار وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقاءِ رَبِّه»(181) برای روزهدار دو شادی هست، یکی موقع افطار، و دیگر موقع لقاء حق، روزهدار در طریق روزهداری تا آنجا جلو میآید که منوّر به لقاء حق میشود. شادی حقیقی در روزه، رؤیت و لقاء حق است. عمده آن است كه خود را وارد برنامهی رؤیتِ حق كنیم، ابتدا با شروع روزه یك رؤیت اجمالی محقق میشود، سپس با نور همین رؤیتِ اجمالی توجه اولیهای به خدا حاصل میشود و تمركز قلبی شروع میگردد، با روزهی اندیشه این تمركز به رؤیت نسبتاً روشنتری بدل میشود و نتیجهی آن تمركز قلبیِ شدیدتری خواهد بود که منجر به رؤیت روشنتر میگردد و همین طور مطلب ادامه مییابد. عمده عزم و ارادهای است كه بخواهیم خود را وارد برنامهی رؤیت بكنیم و قلب را در این مسیر جلو ببریم. نمیگویم آسان است، عرض میكنم رسیدن به این مقام ممكن است. آری:
از وی همه مستی و غرور است و تکبر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
او به ما نیاز ندارد، ولی همهی مقصد و مقصود ما اوست و لذا راه كوتاه نیست، به همین جهت حافظ(ره) در دستور سلوكی خود میگوید:
شرح شکن زلف خَم اندر خَم جانان
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
هركس میخواهد بدون خونِ دلخوردن و بدون باقی ماندنِ دائمیِ جهت قلب در تمركز، به رؤیت خدا برسد، بداند نمیرسد. باید تمام دیدهی دل را به سوی حق معطوف کرد و به كمك روزهی چشم، چشم خود را از همهچیز، غیرِ خدا باز دارد تا رؤیت شروع شود. حافظ(ره) در رابطه با چشمبرداشتن از همهی عالم و بازشدن دیده به سوی رخ حضرت حق میگوید:
بردوختهام دیده چو باز از همه عالم
تا دیدهی من بر رخ زیبای تو باز است
و اینکه بتوانیم چشم خود را از همهی عالم باز داریم و نظر به رخ زیبای پروردگارمان بیندازیم، به کمک روزه عملی است.