تربیت
Tarbiat.Org

رمضان دریچه رؤیت (سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان)
اصغر طاهرزاده

شرط‌ رسیدن به روزه‌ی واقعی

1- شكم خالی؛ مقدمه‌ی صعود: نفس ناطقه وقتی گرفتار هضم غذاهایی که در معده انبار شده نبود، آرام‌آرام متوجه عهدی می‌شود که فطرتاً با خدای خود داشته و روحیه‌ی یگانه شدن و اُنس با یگانه‌ی مطلق در او تقویت می‌شود.
از اواسط ماه رمضان نفس بین دو عهد سرگردان می‌شود یکی عهدی که با خدا داشته و به جهت فاصله‌گرفتن از بدن، به یاد آن می‌افتد و دیگر عهدی که از طریق بدن و امیال آن، با نفس امّاره دارد و به یاد می‌آورد قبل از ماه رمضان چقدر راحت ظهرها غذا می‌خورد، در این حالت چموش ‌می‌شود زیرا از یک طرف می‌خواهد پرواز‌ كند و از طرف دیگر با خاک و زندگی خاکی مأنوس است. اینجاست که باید اولاً: كنترل بیشتری بر خود اِعمال کنید و نگذارید روحیه‌ی معنوی شما با پرخوری و پرحرفی ضعیف شود. ثانیاً: وقتی خیالات عجیب و غریب سراغتان آمد، سعی‌ کنید یاد خداوند و مسیری را که به رؤیت الهی ختم می‌شود را به خود تذکر دهید. این‌كه شنیده‌اید تهذیب‌هایی مثل چلّه‌نشینی خطرناك است، برای این است كه وقتی نفس از بدن و خیالات و افكار روزمرّه آزاد شد و مدّتی در تنهایی و روزه‌داری به سر برد و آماده‌ی پرواز شد و عزم عبور از زندگی زمینی در او به وجود آمد، عهد زندگی زمینی نیز سر بر می‌آورد و نفس انسان‌ چموش ‌می‌گردد. اگر بتوانیم در این حالت نفس را جهت ‌بدهیم توجه آن به عالم معنویت می‌افتد و حالاتی را احساس می‌کند که به دنبال آن بود. ولی اگر مواظب ‌نباشیم و حالت معنوی خود را حفظ نکنیم شوق برگشت به چیزهایی كه كمی از طریق روزه از آن‌ها آزاد شده‌‌ایم دوباره در قلب ما سر بر می‌آورد و نسبت به گرسنگی بی‌قرار‌می‌شویم. چون این گرسنگی، فقط گرسنگیِ از غذا نیست، یک نوع میلِ به سیربودن روحی و روانی است و ریشه در قوه‌ی واهمه‌ی ما دارد و نه در نیاز طبیعی بدن. مثل وقتی که دل بهانه‌ی غذا می‌گیرد بدون آن‌که گرسنه باشد.
در وسط صحرای محشر هم با این بدن دنیایی که طالب غذا است روبه‌رو نیستیم، در آن جا دلی که گرسنگی در ماه رمضان را زیر پا نگذارده، به‌شدت هوس نان و آبِ دنیا را می‌كند، در این حالت بسیار اذیت‌ می‌شود زیرا اذیت دل اذیت روحی است و نه «اذیت و عذاب بدنی»؛ با نظر به این موضوع می‌فرمایند: با تشنگی و گرسنگیِ روزه، به یاد گرسنگی و تشنگیِ قیامت بیفتید و با مقاومت در مقابل این گرسنگی و تشنگی خود را از آن حالت که در قیامت برایتان اتفاق می‌افتد نجات دهید. گرسنگی و تشنگیِ دنیا در مقابل گرسنگی و تشنگی قیامت که از روح انسان‌ها سرچشمه می‌گیرد چیز اندکی است. این‌که دلمان هوای نان بكند غیر از این است كه بدنمان ‌نان بخواهد. در ماه رمضان بعضی مواقع با دلی روبه‌رو می‌شوید که هوس نان کرده است، اگر توانستید این میل را پشت سر بگذارید بر میل خود مسلط شده‌اید و حجابِ بین خود و عالم معنویت را رقیق کرده‌اید، این میل است كه جلوی پرواز روح را می‌گیرد و برنامه‌ی ما در روزه‌گرفتن باید این باشد که بر این میل مسلط شویم زیرا نیاز خود به غذا را در افطار و سحر برآورده می‌کنیم.
وقتی كه انسان روزه‌گرفت و روح انسان از تن آزاد شد اگر دارای نگاه توحیدی باشد، مسیر نزدیکی به حقایق را شروع می‌کند. می‌فرمایند: در ماه رمضان قرآن ‌بخوانید و اذکاری را که نظر به اسماء و صفات الهی دارد به قلب متذکر شوید، تا پرواز نفس ناطقه به سوی حقایق درست انجام گیرد. البته و صد البته «معارف الهی»، قبل از تدبّر در قرآن و تکرار اذكار معنوی باید برای عزیزان روشن باشد.
2- پرحرفی؛ مانع تمركز در یاد حق: از دیگر شروط تحقق روزه‌ی واقعی روزه‌ی زبان است.
«باید مریم‌وار در جایی كه نیاز نیست، سخن ‌نگوییم و سكوت پیشه ‌كنیم، تا عیسای جان در گهواره‌ی خود به ‌كلام ‌آید؛ زیرا دیگر وقت رؤیت است نه وقت گفتن، و رسول خدا(ص) فرمودند: كسی كه خدا را شناخت، زبان و نطق او لال و گنگ می‌شود.»
خداوند در خلوتی که با رسول خود در معراج داشت او را متذکر برکات گرسنگی و سکوت و خلوت نمود و فرمود: « یَا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلَاوَةَ الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَةِ وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا »(168) ای احمد! خوب بود که شیرینی گرسنگی و سکوت و تنهایی و آن‌چه در اثر آن پیش می‌آید را می‌چشیدی. و سپس برای حضرت روشن نمود که نتیجه‌ی جوع، حکمت و حفظ زبان و تقرب به خدا است و سپس فرمود: «اوّلُ الْعِبادةِ الصُّمتُ وَ الصّوم» ابتدای عبادت، سکوت و روزه‌داری است. آری: «یا با جوع هم‌آغوش شو یا سخن‌ات را كم‌كن تا با حق هم‌آغوش گردی». زیرا سخن‌گفتن، پراكندنِ گَرد و غبار است بین عبد و مولا.
این‌كه می‌فرمایند زبان باید روزه باشد، به این معنا نیست که فقط نباید سخنان رکیک بگوید و از گفتن چنین سخنانی امساک کند بلکه باید از سخن مباح نیز امساک کند، مگر وقتی در ماه رمضان معده‌ی ما از غذا خالی است، از غذای حرام خودداری می‌کنیم که در این ماه باید از سخن حرام خودداری کنیم؟ روزه‌ی زبان مثل روزه‌ی غذا، کم‌کردن سخن است حتی از آنچه مباح است گفته شود. زیرا صِرفِ سخن‌گفتن - بیشتر از آن‌چه چاره‌ای از آن نیست- ما را از نتایجی که می‌توانیم در ماه رمضان به‌دست آوریم، عقب‌می‌اندازد.
امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَاؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَاؤُهُ قَلَّ حَیَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَیَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار»(169) هركس پر حرف شد خطایش هم زیادتر مى‏گردد، و هركس این چنین باشد حیائش كم مى‏گردد و ورعش كاسته می‌شود، و هر كس ورعش کم شد دلش مى‏میرد و هر كس دلش مرد وارد آتش مى‏گردد.
در ماه رمضان زمینه‌ی رسیدن لطف‌هایی به روزه‌داران فراهم می‌شود كه باید شرایط رسیدن به آن‌ها را فراهم کرد، یکی از آن لطف‌ها نسیمی است که بر قلب شما می‌وزد و در نتیجه حرصِ سخن‌گفتن در شما فرو می‌نشیند و بیش از آن که مایل باشید با سخن‌گفتن خود را به میان آورید، دل خود را به میان می‌آورید، مثل اهل بهشت. در بهشت دل‌ها با همدیگر سخن می‌گویند. اگر احساس می‌کنید روح‌تان آماده است كه سخن نگوید، گمان نكنید چیزی گم‌كرده‌اید، متوجه باشید درجه‌ای از روحانیت در شما ایجاد شده است.
باید متوجه بود حال كه نفس ناطقه از گرفتاری در هضم غذایِ شكم آزاد شده، با «تمركز در یاد خدا» آن را به بالاها پرواز دهید، و از پرحرفی که مانع آن پرواز است عبور کنید.
در روزه‌ی زبان روزه‌دار به جایی می‌رسد كه دیگر جهت‌ روحش از میل‌های زمینی عبور کرده و طالب انوار آسمانی شده. گفت:
زین خورش‌ها اندک اندک باز بُر

کان غذای خر بود، نی آنِ حُرّ

تا غذای اصل را قابل شوی

لقمه‌های نور را آکل شوی

انسان از طریق زبان و سخن‌گفتن، به غیرِ خود تعلق پیدا می‌كند. همین‌که بنده در خدمت شما هستم و سخن می‌گویم، وقتی به خانه می‌روم مشغولیات این سخن‌گفتن را با خود می‌برم، چون همین‌كه می‌خواهم مطلب خود را خدمت شما طرح کنم قلبم مشغول ‌می‌شود، این است كه فرموده‌اند نفْسِ «سخن‌گفتن» مزاحم است. با روزه‌ی زبان آماده‌ می‌شوید تا روح، مشغول آدم‌ها نشود، و به سوی خدا سیر ‌كند. به قول مولوی:
خامشی بحراست و گفتن همچو جو

بحر می‌جوید ترا، جو را مجو

از اشارت‌های دریا سر متاب

ختم کن، و الله اَعلم بالصواب

تا انسان همچون جوی آب محدود است، پرحرف است. اگر به‌سوی دریایِ وجود و كمالات نامحدود سیر كرد، دیگر سكوت بر او غلبه دارد.
به عیسى(ع) گفتند: «ما را به كارى راهنمائى كن كه به وسیله‌ی آن به بهشت رویم. فرمود: هرگز سخن مگوئید ، گفتند: نمى‏توانیم. فرمود: جز به نیكى و خیر سخن مگوئید» و نیز فرمود: «عبادت ده جزء است، نه جزء آن در خاموشى است». و فرمود: «در غیر ذكر خدا سخن بسیار مگوئید، زیرا كسانى كه در غیر ذكر خدا بسیار سخن مى‏گویند دل‌هاشان را قساوت فرا گرفته است و خود نمى‏دانند»(170)
پیامبرخدا(ص) می‌فرمایند: «إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً وَقُوراً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ یُلْقِی الْحِكْمَة»(171) چون مؤمنی را دیدید که كم سخن می‌گوید و دارای وقار است به او نزدیك شوید، زیرا كه به او حكمت تلقین می‌شود.
رسول خدا(ص) به اباذر فرمودند: «أَ لَا أُعَلِّمُكَ عَمَلًا ثَقِیلًا فِی الْمِیزَانِ خَفِیفاً عَلَى اللِّسَانِ قَالَ بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الصَّمْتُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ تَرْكُ مَا لَا یَعْنِیك‏»(172) آیا تو را عمل و كردارى نیاموزم كه بر زبان آسان و در میزان سنگین باشد؟ عرض كرد بلى اى رسول خدا. حضرت فرمودند: آن عمل سكوت و خوش خلقى و ترك‌نمودن حرف‌هاى بى‏فایده است.
3- امساك از حرام و حلال: از دیگر شروط روزه‌ی واقعی پس از امساكِ زبان از کثرت کلام، امساك از مباح است، یعنی امساک از آنچه حلال است ولی ضروری نیست.