تربیت
Tarbiat.Org

رمضان دریچه رؤیت (سیر الی الله در سایه‌ی جوع، صوم و ماه رمضان)
اصغر طاهرزاده

ماه صعود تا بیت المعمور

إن‌شاءالله این برای عزیزان یک قاعده باشد که با رعایت حرمت زمان‌ها و مکان‌های مقدس، زمینه‌ی ارتباط قلب خود را با جنبه‌های ملکوتی آن‌ها فراهم کنید و مواظب باشید با بی‌تفاوتی از کنار چنین زمان‌ها و مکان‌ها نگذرید به همین جهت عملاً برای حضور و ورود در فضای معنوی آن زمان‌ها و مکان‌ها توصیه می‌کنند غسل کنید.
باطن ملکوتی زمان‌ها و مکان‌های مقدس به عرش متصل می‌باشد و عالم عرش منور به اسماء الهی است. از حضرت صادق(ع) پرسیده شد: «أَنَّهُ سُئِلَ لِمَ سُمِّیَ الْكَعْبَةُ كَعْبَةً قَالَ لِأَنَّهَا مُرَبَّعَةٌ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَتْ مُرَبَّعَةً قَالَ لِأَنَّهَا بِحِذَاءِ بَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْبَیْتُ الْمَعْمُورُ مُرَبَّعاً قَالَ لِأَنَّهُ بِحِذَاءِ الْعَرْشِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْعَرْشُ مُرَبَّعاً قَالَ لِأَنَّ الْكَلِمَاتِ الَّتِی بُنِیَ عَلَیْهَا الْإِسْلَامُ أَرْبَعٌ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَر»(125) چرا كعبه، كعبه نامیده شد؟ فرمودند: چون چهار گوش است، گفته شد: چرا چهارگوش شده؟ فرمودند: چون در برابر بیت المعمور است كه چهار گوش است، و گفته شد: چرا بیت المعمور چهار گوش است؟ فرمودند: چون در برابر عرش است كه چهار گوش است، گفته شد؟ چرا عرش چهار گوش شده؟ فرمودند: زیرا اسلام بر چهار اسم بنا شده که عبارت است از سبحان الله، و الحمد للّه و لا إله إلاّ اللّه و اللَّه أكبر. ملاحظه بفرمائید چگونه انسان در طواف خانه‌ی خدا محاذی بیت المعمور قرار می‌گیرد که محاذی عرش است و عرش الهی منور به اسماء چهارگانه‌ای است که دریچه‌ی نظر به حضرت حق می‌باشند. به همین جهت گفته می‌شود انسان در سفر حج به ملاقات خداوند نایل می‌گردد.
حفص بن غیاث می‌گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: «أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» كَیْفَ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ وَ إِنَّمَا أُنْزِلَ الْقُرْآنُ فِی مُدَّةِ عِشْرِینَ سَنَةً أَوَّلُهُ وَ آخِرُهُ فَقَالَ(ع) أُنْزِلَ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَى بَیْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ أُنْزِلَ مِنَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ فِی مُدَّةِ عِشْرِینَ سَنَة»(126) به من خبر ده از گفته‌ی خداى عزّ و جلّ که می‌فرماید: «ماه رمضان، ماهى است كه نازل شده در آن قرآن» چگونه قرآن در ماه رمضان نازل شده در حالی که قرآن در مدت بیست سال از اول تا آخرش نازل شده؟ فرمود همه‌ی قرآن در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شده و در مدت بیست سال از بیت المعمور نازل شده است.
ما از طریق رعایت آداب و دستورات ماه رمضان با بیت المعمور که مقام جامعیت قرآن در آن قرار دارد مرتبط می‌شویم.
با رعایت محرماتِ ماه رمضان، نفس امّاره در کنترل شما در می‌آید و از این طریق حجابِ بین شما و باطن ملکوتی زمان‌ها و مکان‌های مقدس رفع می‌شود. در همین رابطه به ما توصیه می‌شود به زیارت ائمه(ع) و امام‌زاده‌ها بروید، ورود به حرم ائمه(ع) مثل ورود به ماه رمضان است، فرقش آن است که ماه رمضان به سراغ ما می‌آید ولی ما باید به سراغ مکان‌های مقدس برویم تا با زیر پاگذاردن نفس امّاره و تحمل سختیِ راه در فضای روحانی مخصوص به آن مکان‌ها قرار گیریم.
مشکل بشر در ابتدای امر آن است که امیال نفس امّاره‌اش را امیال خودش می‌داند، غافل از آن که حقیقت او از جنس ملکوت است ، ناخود را خود گرفته و نفس امّاره‌‌‌ی او کاملاً خود را به جای خودِ واقعی او جا زده و به این راحتی‌ها هم آدم نمی‌فهمد چه کلاهی سرش رفته است. یک مرتبه بعد از ده سال انسان متوجه می‌شود به جای رجوع به حقیقتِ معنوی خود که عین بندگیِ خدا است، در قالب زندگیِ دینی به دنبال ارضای امیال خود بوده است. حتی ممکن است متوجه شود تمام کشف و شهودهایش، کشف و شهودِ نفس‌اش بوده است، نظر می‌کرده تا این بیمار شفا پیدا کند و شفا پیدا می‌کرده، فکر می‌کرده فانی در خود شده‌ و به حق باقی گشته‌ و مظهر اسم شافی خداوند شده است، بعد متوجه شده نفس‌اش قوی بوده و با قوت نفس آن بیماری را بهبود می‌بخشیده و قدمی در مسیر عبودیت الهی برنداشته است‌، عبدالنفس بوده‌، نه عبدالله و به همین جهت به هیچ قربی نرسیده است. این‌قدر کار سخت است، ولی بحمدالله برای رهایی از این خطر، جلوی ما راه قرار داده‌اند، راهش این است که آدم کاری بکند تا نفس امّاره‌اش را از خودش جدا ببیند. وجود مقدس پیامبر(ص) فرمودند: «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک»(127) دشمن‌ترین دشمنانت همان نفسی است که از همه به تو نزدیک‌تر است. «بَیْنَ جَنْبَیْک» را اگر آسان بخواهیم معنا کنیم یعنی پیش خودت. پس معلوم است که دشمن ما همچون دیوی در پیش ما است، به این معنی که احتمال این خطر هست که خودتان ضد خودتان بشوید. دشمن درونی شما خود را به اسم شما مطرح می‌کند و شما می‌توانید از طریق رعایت محرمات الهی از آن فاصله بگیرید و این بهترین وسیله‌ای است که نفس امّاره را از فطرتمان جدا کنیم.
باید بدانیم در ماه مبارک رمضان بنا است با درگیری با نفس امّاره، حقیقت خود را از دست و چنگال آن نجات دهیم تا در فضایی دیگر تنفس کنیم و به عالم ملکوت متصل شویم. اگر دقت بفرمائید تمام دستورات شریعت به طور کلی و در ماه رمضان بخصوص، برای جدایی نفس امّاره از حقیقت خودمان است تا آن را خود به حساب نیاوریم. اگر کسی این فاجعه را که به کرّات نفس امّاره‌ی خود را خود گرفته، حس نکند نمی‌فهمد دستور‌العمل‌های ماه رمضان که پیامبر(ص) در خطبه‌ی شعبانیه می‌فرمایند چه اندازه اساسی است. به قول مولوی:
حیله کرد انسان و حیله‌اش دام بود

آن‌که جان پنداشت خون‌آشام بود

انسان‌ها با زرنگی‌های نفس امّاره نقشه می‌کشند به این امید که از دام‌ها رها شوند، در حالی که در فضای عملِ مطابق نفس امّاره، همان نقشه‌ها دام است و آن چه را به عنوان راحتیِ جان می‌پندارند، خون‌آن‌ها را می‌آشامد.
در ببست و دشمن اندر خانه بود

حیله‌ی فرعون از این افسانه بود

در را به امید آن که دشمن وارد خانه نشود بست، غافل از این که دشمن در خانه بود و خود را جای صاحب خانه جا زده و صاحب خانه به قصد جای دادن به خود، به دشمن خود جای داده و این راه و رسم همه‌ی فرعونیان است. فرعون مقابل حضرت موسی(ع) ایستاد تا نور حضرت وارد زندگی او نشود، زیرا چیزی را به جای خود گرفته بود که دشمن بود. به جای این که آن را بیرون کند و حضرت موسی(ع) را بپذیرد، به مقابله با حضرت برخاست. ما عموماً همین‌طور عمل می‌کنیم که دشمن را به جای دوست می‌گیریم و دوست را از خود دور می‌کنیم تا بالأخره با طلوع ماه رمضان، یوسف زندانی سر برسد و به توصیه عزیز مصرِ جان از زنان حیله‌گرِ هوس‌بازِ امیال نفس امّاره بپرسد: «مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ»(128) آن‌گاه که یوسف را به سوی خود دعوت کردید جریان چه بود؟ «قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ»(129) گفتند منزه است خدا ما هیچ عیبی در او ندیدیم. در این هنگام زلیخا - به‌عنوان مظهر کامل و تمام نفس امّاره- گفت: «الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ»(130) الآن حق آشکار شد، من بودم که او را به سوی خود دعوت می‌کردم و خداوند با ظهور حق، زلیخا و زنان مصر را به اقرار واداشت، همان‌طور که رسول خدا(ص) شیطان خود را تسلیم خود کردند.(131) با طلوع ماه رمضان شیطان بسته و نفس امّاره از تحرک باز می‌ایستد و یوسف جان شما ندا سر می‌دهد: «وَمَا أُبَرِّىءُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ»(132) من خود را از عیب‌ها بری نمی‌دانم، کار نفس دعوت به بدی‌ها است مگر آن که پروردگارم رحم کند؛ و حالا شرایط رحمت پروردگار فرا رسیده. یعنی آدم در چنین شرایطی باید مواظب باشد که یک جریانی در درون خود دارد که هر لحظه امکان ایجاد غفلت از محرمات ماه رمضان را در او پدید می‌آورد. یوسف(ع) می‌فهمد یک ناخودی در درون دارد که باید به آن سوء ظن داشت و لذا اظهار می‌دارد: «وَمَا أُبَرِّىءُ نَفْسِی» من از خودم بیمناکم، یک خودِ دروغ‌گویی آمده جای خود راستین نشسته و می‌خواهد امیال خودش را به ما تحمیل کند.