توجه کاملِ قلبی نسبت به دوری از حرام خدا، همان تفکر و تمرکز دینی است که با سایر تمرکزها و تفکرها که در ریاضیات و یا در فلسفه دارید فرق میکند، هر چند مزاحم هم نیستند. در تمرکز ریاضی، شما کمّیتها و رابطهی بین آنها را مدّ نظر دارید و با محاسبههای دقیق، ظریفترین وسایل را میسازید ولی هرگز از این نوع تفکر، «ورع» مورد بحث حاصل نمیشود، هر چند همچنان که عرض کردم این تفکر مزاحم ورع نیست. در تفکر و تمرکز منطقی و فلسفی مفاهیم مورد نظر قرار میگیرند. مثل مفهوم خدا و اثبات خدا از نظر فکری. این تفکر به خودی خود موجب ظهور «ورع» در انسان نمیشود، هر چند میتواند دریچهی ورود به «ورع» باشد. علاوه بر تفکر و تمرکزهایِ از نوع ریاضی و فلسفی، تمرکز دیگری داریم که قلب انسان نسبت به حرامهای الهی متمرکز میشود و خود را نگه میدارد. توجه به حرامها ناخودآگاه انسان را در تفکری خاص وارد میکند که اولاً: دائم خدا را مدّ نظر دارد نه خود را. ثانیاً: موضوعات را از جنبهی حرامبودن و از آن جهت که آن عمل را خدا نهی کرده، دنبال میکند و نه از جنبهی مضر بودن، از این طریق است که قلب انسان به درجهای از توحید میرسد و میتواند در عوالم اعلا سیر کند، چون توحید نافذ است و قلب توحیدی چنین خاصیتی پیدا میکند. امام خمینی(رض) در بارهی مرحوم قاضی(رض) فرموده بودند: «قاضی کوه توحید است.» به این معنی که قلب خود را تماماً در معرض اوامر و نواهی خداوند قرار داده و قلب خود را در این امر سخت نگهبانی کرده است.