در این فراز از دعا نظر به ذات میکنیم با جلوهی خاص که همان «نور» است. آن نور در این عالم هست، اگر به حضور روید آن را مییابید، کافی است در این رابطه برای قلب خود برنامهریزی کنید و جهت آن را به سوی آن اسماء بیندازید تا با آنها روبهرو شوید. مثل اینکه برنامهریزی میکنید با روزهی ماه مبارک رمضان به لطف الهی در روز عید فطر به لقاء حق بروید. به قول حضرت امام خمینی(رض):
افطار به می کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه به بار و ثمر افتاد
«می» همان غلبهی عشق است تا قلب بتواند به محبوب خود نظر کند. وقتی دل به میان آید، چشم دل به میان خواهد آمد و به واقع روزهدار به نور لقاء الهی روزهاش را افطار کرده است. وقتی انسان بداند که نور الهی سراسر عالم را پر کرده، عالم را روشن میبیند و هیچچیز برای او پنهان نیست و هرچیزی را درست میبیند. میفهمد انقلاب اسلامی و امام خمینی(رض) چه جایگاهی دارند. وقتی مولوی نور را میشناسد شمس تبریزی را که میبیند میگوید: «شمس من و خدای من» او اول نور را میشناسد بعد میبیند همهی حرکات و سکنات شمس حکایت از آن نور میکند.
خدا میداند اگر انسان نور الهی را درست بشناسد و بر آن نظر کند چون با نور الهی به عالم مینگرد هرگز گرفتار باطل نمیشود. در همین رابطه حضرت محمّد(ص) میفرمایند: «إتَقوا مِنْ فراسةِ الْمُؤمِن فَإنَّهُ ینْظُر بِنورِ الله»(89) از هوشیاری مؤمن پروا کنید و قصد فریب او را نداشته باشید زیرا او به نور خداوند مینگرد. تجربه کردهاید که آدمها حرفهای زیادی زدهاند و بعضی از آنها هم خیلی زیبا است ولی چون نور ندارد نمیماند. وقتی انسان متوجه اسم نور الهی شد و تحت تأثیر آن قرار گرفت آن را در هر منظری که دید میشناسد و میفهمد این نور کجا هست و کجا نیست و در نتیجه راه هدایت را گم نمیکند چون وقتی نور را شناخت ظلمت را هم میشناسد و راحت میتواند از حرام بگذرد.
در این فراز از دعای سحر از خدا میخواهید ای خدایی که به نورت تمام عالم را پر کردهای، من تو را به آن نور میخواهم. با توجه به این امر و بهرههای فراوانی که در اثر آن نور نصیب شما میشود تقاضای کاملترین تجلی نوری را میکنید و در این مسیر به جایی میرسید که با رفع حجاب اَنانیت در هر حال کاملترین جلوه را مییابید و اظهار میدارید: «وَ كُلُّ نُورِكَ نَیِّرٌ» خدایا در عین اینکه تقاضای نورت را دارم و نورانیترینِ آن را طلب میکنم، حقیقت آن است که هر جلوهی نوری تو نورانیترین است.
تمام مطلبی که در این دعا مطرح است موضوع نگاه است و اینکه مواظب باشیم به خطا ننگریم. در این فراز ابتدا حق را به اسم «نور» نگاه میکنید و به حضور نور میروید. بعد تقاضا میکنید تا جلوهی أنوَر خود را به شما بدهد در نتیجه او را به نورانیترین جلوه مینگرید. وقتی نورانیترین جلوه را شناختید متوجه میشوید آن حقیقت نورانی در همهی صحنهها به صورت اَنور و شدیدترین شکل در صحنه بوده است، مشکل نگاه ما بود که آن حقیقت را به نورانیترین شکل نمیدیدیم. میگوئید جایتان خالی در حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) نور حق را به جلوهی اَنوَر آن دیدم. با چنین سرمایهای به هر منظری بنگرید حق را با جلوهی عالیترین نور مینگرید و به نور امام الموحدین(ع) همهی عالم را به نورانیترین حالت میبینید و اظهار میدارید: «وَ كُلُّ نُورِكَ نَیِّرٌ».
انسان از طریق عبادات الهی ابتدا با نور حق روبهرو میشود و إنشاءالله به حضور نور پروردگار میرود، هرچند ممکن است بعضی در چنین حالتی قرار گیرند و آن را نشناسند. یک مرتبه در مکه یا در حرم رسول خدا(ص) و ائمهی هدی(ع) متذکر میشود که خوب است چنین کاری را انجام دهم و یا بروم حقِّ آن آقا را بدهم. از خودتان نمیپرسید این شعور و بصیرت کجا بود که حالا در شما پیدا شد؟ در آن حالت نور حضرت پروردگار تجلی کرد و شما را منور به چنین تصمیمی نمود و در همین رابطه فرمودهاند وقتی زائرِ بیتالله و یا زائر امامان معصوم(ع) از زیارت برگشت، ملائکة الله با او برمیگردند، ملائکة الله همان انوار الهیاند که بر قلب او تجلی کرده و او با بصیرتی بیشتر به منزل و مأوای خود رجوع میکند و از آن به بعد در سعهی صدر دیگری بهسر میبرد، به طوری که میتواند به توصیهی امام صادق(ع) - به جناب عُنوان بصری- عمل کند که میفرمایند: «فَمَنْ قَالَ لَكَ إِنْ قُلْتَ وَاحِدَةً سَمِعْتَ عَشْراً- فَقُلْ إِنْ قُلْتَ عَشْراً لَمْ تَسْمَعْ وَاحِدَةً وَ مَنْ شَتَمَكَ فَقُلْ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فِیمَا تَقُولُ- فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَهَا لِی وَ إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فِیمَا تَقُولُ فَاللَّهَ أَسْأَلُ أَنْ یَغْفِرَهَا لَك»(90) اگر كسى به تو گفت: اگر یكى بگویى ده تا مىشنوى، بگو: اگر ده تا هم بگویى یكى نمىشنوى. و اگر كسى دشنامت داد بگو: اگر راست مىگویى از خدا مىخواهم كه مرا ببخشد و اگر دروغ مىگویى از خدا مىخواهم كه تو را ببخشد. این حالتی را که حضرت برای سالک توصیه میکنند از حالت معمولی، انور و نورانیتر است و موجب رفع حجاب میشود. آری یک وقت به طرفِ مقابل میگویید اگر یکی بگویی یکی جوابت را میدهم. در این حالت گناه نکردهای ولی به آن نتیجهای که با توصیهی حضرت میتوان رسید، دست نیافتهاید.
در دستورالعمل حضرت صادق(ع) بصیرت دیگری نیز نهفته است که انسان به نوری برتر دست مییابد و نیّر میشود. در این مسیر به مرحلهای میرسید که مشتاق میشوید همیشه همینطور برخورد کنید چون خداوند نیز همیشه به عالیترین شکل با بندگانش برخورد کرده است و به حضرت حق اظهار میکند: «وَ كُلُّ نُورِكَ نَیِّرٌ» نوری که از تو تجلی کرده و خلق را راهنمایی نموده، از عالیترینها بوده است. با رسیدن به این مرحله آنچه در کربلا و نجف و مکه و مدینه به عنوان عالیترین کمالات بهدست آورده بود همان حالات را با خود برمیدارد و به شهر و منزل خود برمیگردد و با نوری که شدت یافته و نیّر شده زندگی را شروع میکند. سیر او شروع میشود و قلب آرامآرام شروع میکند جلو بیاید. آری خیلی پهلوان میخواهد که بتواند به جایی برسد که در هر صحنهای عالیترین جلوهی حضرت رب العالمین را ببیند. ولی وقتی انسان موضوع را شناخت آرامآرام پیش میرود. مثل اینکه وقتی خطری برایمان پیش میآید و میبینیم چه اندازه خداوند حفظمان کرد و میگوئیم خدا رحم کرد. در حالیکه وقتی آن خطر پیش نیامده بود که خداوند بیشتر رحم کرده بود. چون ما در حالت طبیعی متوجه حضور خداوند در صحنه نیستیم تازه وقتی لطفش را کمی عقب کشید متوجه میشویم چه خطرهایی ما را تهدید میکرده و خدا حفظ میکرده است. به جهت آن است که آن نیّر را نمیبینیم. وقتی یک اشتباهی میکنیم و او کمی عقب میرود نورش را حسّ میکنیم و متوجه میشویم چقدر او در جایجای زندگی ما به نور حفیظِ خود حاضر بوده است. و بر این اساس اظهار میدارید: «اللّهم إِنِّی أَسْأَلُكَ بِنُورکَ کُلِّه» و از حضرت حق هرگونه نوری را طلب میکنید به این اعتبار که هر نوری از حضرت مطلق، أنور است.