تربیت
Tarbiat.Org

اسماء حسنا، دریچه‌های نظر به حق(شرحی بر دعای سحر)
اصغر طاهرزاده

رؤیت حق در مظاهر

اولین چیزی که باید مواظب بود از قلب بیرون نرود رؤیت حق است به نورانیت و نه به ماهیت. اگر یک خدایی مثل یک شخص بسازید، هرگز با خدا روبه‌رو نمی‌شوید تا بتوانید قلب خود را محل تجلیات انوار او قرار دهید. اولین شرطِ ارتباط با خدا این است که حجاب کثرت و ماهیت را در بین خود و حضرت احدی کنار بزنید و متوجه باشید خدا شخص نیست همچنان که وحدتش وحدت عددی مثل یک‌بودن این سیب یا آن پرتقال نیست، در ارتباط با خدا به دنبال نورِ جلال و حقیقت کبریایی باشید. این گل و درخت و رزمندگان و حضرت امام خمینی(رض)، نوری را با خود دارند که شما خدا را باید در ارتباط با آن نورها پیدا کنید و حق را در این مظاهر می‌توانید ببینید. اگر به دنبال خدایی بیرون از این مظاهر هستید مشغول خدای انتزاعی و ذهنی می‌شوید و نه خدای واقعی که در سراسر عالم حاضر است. خودِ خداوند می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»(19) خداوند را اسماء حسنایی هست با او از طریق آن اسماء اُنس بگیرید و او را طلب کنید. «فَادْعُوهُ بِها» یعنی او را از اسماء حسنایش بخواهید و از آن طریق به او نظر کنید. حضرت «الله» از طریق آن اسماء، خود را به ما می‌نمایاند تا ما هم از همان طریق به او نظر کنیم. اسماء الهی عبارت است از نورِ جلال و جمال و سمیع و بصیر. ما خودش را می‌خواهیم و می‌خواهیم با خودش مرتبط شویم ولی او خود را در نور جمال و جلال می‌نمایاند. وقتی شما می‌خواهید با خدا مرتبط شوید اول باید او را بشناسید و نحوه‌ی حضورش را بدانید تا یک مفهوم ذهنی را خدای خود نکرده باشید که هیچ واقعیتی در خارج ندارد و بخواهید با آن مفهوم مرتبط شوید. با چیزی که نیست چگونه مأنوس شویم؟ خدای ساختگی که نور جمال و جلال و کبریایی ندارد. خدایی که ما در ذهن خود خلق کنیم که خدا نیست، به گفته‌ی مولوی:
هرچه اندیشی پذیرای فنا است

آن‌که در اندیشه ناید، او خداست

خدا را باید پیدا کرد، او خود را در مظاهرش نمایانده است و اگر قلب‌ها را آماده دید به سراغ آن‌ها می‌آید. ممکن است اشکال کنید مگر می‌شود خدا گم شود؟ خیر! خدا هرگز گم نمی‌شود چون او اول و آخر و ظاهر و باطن است، ولی اگر ما آماده‌ی ظهور حق در جان خود نباشیم و در نتیجه او با اسماء حسنایش مثل جلال و جمال و کبریایی و غیره بر قلب ما تجلی نکند ما خدا را گم می‌کنیم. ولی اگر آماده بودیم تا او بر جان ما تجلی کند با هر اسمی هم که تجلی کند او را خواهیم شناخت و می‌گوییم:
به هر رنگی که خواهی جامه می‌پوش

که من آن قد رعنا می‌شناسم

در چنین حالت است که می‌توانید دعای سحر بخوانید و با خداوند مرتبط شوید. جمال او به سراغ شما می‌آید و لذا در مظاهرِ جمال او، او را می‌نگرید. «گُل» مظهر جمال اوست، اگر خداوند به نور جمالش به سراغ شما آید، او را در گل به اسم جمال می‌بینید.
در دعای سحر در فراز «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِیٌّ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ‏» پس از آن‌که از خدا بهاء او را تقاضا می‌کنید و کامل‌ترین بهاء یعنی «اَبْهاء» را می‌خواهید، متذکر می‌شوید همه‌ی بهاء او بَهیّ و کامل است، در نتیجه در آخرِ این فراز «بهاءِ» او را به صورت کلی تقاضا می‌نمایید و عرضه می‌دارید: «بِبَهائِکَ کُلّه» یعنی از تو نور بهاءات را به صورت کلی طلب می‌کنم.
در این دعا عرض می‌کنیم خدایا! با توجه به نور بهاء و روشنی و حُسن و جلال و جمالِ تو، به تو نظر داریم تا تو نیز به نور همان اسماء به سراغ ما بیایی. همان‌طور که به خدا عرضه می‌دارید به حقِّ فاطمه‌ی زهرا(س) ما را از این مشکل نجات بده. چون می‌دانید حضرت حق در جلوه‌‌ای خاص بر قلب مبارک حضرت صدیقه‌ی طاهره(س) جلوه کرده و او را به مقام فاطمی رسانده است، حال وقتی از خدا می‌خواهید به حقِّ فاطمه(س) گشایش لازم را در امور ما إعمال کند، به آن نوری از خداوند نظر دارید که در جمال حضرت فاطمه(س) نمایان است و با امیدِ تجلی آن نور بر اموراتتان از طریق نظر به نور آن حضرت، از خداوند تقاضا می‌کنید و به آن جلوه‌ی ناب الهی که بر جان حضرت زهرا(س) تجلی کرده نظر می‌نمایید و مدد می‌گیرید. می‌خواهید با توجه به آن جلوه با خدا مرتبط شوید، چون شما در همه حال می‌خواهید با خدا مرتبط باشید و منظری زیبا پیدا کرده‌اید که راه ارتباط با خدا را آسان و ممکن می‌کند، آن منظر، جمال معنوی حضرت فاطمه(س) است. با توجه به چنین قاعده و معرفتی عرضه می‌داری: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ» خدایا با نظر به همه‌ی نورِ بهاء و تابش و روشنایی و حُسن‌ات از تو می‌خواهم که به نورِ همان اسم بر من نظر کنی.