تربیت
Tarbiat.Org

اسماء حسنا، دریچه‌های نظر به حق(شرحی بر دعای سحر)
اصغر طاهرزاده

ضرورت نظر به اسماء الهی

قبل از آن‌که از منظر دعای سحر به اسماء الهی بنگریم به طور مختصر نکاتی در مورد اسماء الهی عرض می‌شود، ولی اصل موضوع را باید در شرح متن دعای سحر دنبال فرمایید. چرا که زبان قرآن و روایت و دعا در تبیین اسماء الهی، کامل‌ترین و صحیح‌ترین زبان است.
1- قرآن می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏»(1) یا می‌فرماید: «لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏»(2) خداوند دارای بهترین و زیباترین اسم‌ها است. «اسم» عبارت است از آن‌چه خبر می‌دهد از ذاتی با صفت خاص. مثلاً «حیّ» اسم است و بر ذاتی با صفتِ حیات دلالت می‌کند. از آن‌جایی که از هر اسمی «حُسنای» آن برای خدا هست پس حیات به معنی مطلق آن برای خدا است، حیاتی که ذاتی او باشد و هیچ محدودیتی نداشته باشد. و هر موجودی که بهره‌ای از حیات دارد، قالبی است که به اندازه‌ی خود نور حیات مطلق را به عالم می‌تاباند و مجلای کمال حق می‌باشد. لذا حی‌ّ‌بودن خداوند و سمیع و بصیربودن او با حیّ و سمیع و بصیربودن انسان تفاوت اساسی دارد. با این‌همه هر کمالی که در جمیع مراتب ظاهر است، پرتو کمال اوست، همچنان که هر دانایی حقیقی، اثر دانایی او می‌باشد تا ما با نظر به آن جلواتِ نازله، راه نظر به حقیقت آن اسماء را بیابیم.
2- تدبّر در قرآن کریم و سخنان حضرات معصومین(ع) حکایت از آن دارد که در نظام وجود، اسماء الهی اهمیت خاصی دارند و خداوند هر آنچه را در نظام وجود می‌گذرد به اسماء خود مرتبط می‌کند. یک‌جا خود را به اسم خالق و یک‌جا به اسم قیّوم و یک‌جا به اسم ربّ معرفی می‌کند و روشن می‌فرماید با کدام اسم از اسماء الهی آن واقعه واقع شده است. وقتی می‌فرماید: «إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِكُمُ اللّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»(3) در واقع شکافته‌شدن دانه را به خود نسبت می‌دهد منتها با تجلی نور اسم فالق، همچنان که زنده‌شدن مردگان را به اسم «محیی» نسبت می‌دهد. در دعا می‌خوانیم: «أسْأَلُكَ بِنُورِكَ الْقَدِیمِ، وَ أَسْمائِكَ الَّتِی كَوَّنْتَ بِها كُلَّ شَیْ‏ءٍ»(4) خداوندا از تو به نور قدیم‌ات و اسمائی که به وسیله‌ی آن‌ها همه‌ی اشیاء را ایجاد کردی تقاضا می‌کنم. این جمله می‌رساند خدای‌تعالی به نور اسماء خود به همه‌چیز وجود بخشیده است.
فقراتی که در ادعیه می‌فرماید: «بِاسْمِکَ الّذی» یا «بِأسماءِ الّتی» حکایت از آن دارد که همه‌‌ی موجودات عالم از طریق اسماءالهی ظهور کرده و به صحنه‌ی وجود آمده‌اند. می‌فرماید: «وَ بِاسْمِكَ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ النُّورَ الَّذِی اضاءَ كُلَّ شَیْ‏ءٍ»(5) خداوندا به نور اسمی از اسماء تو تقاضای توجه دارم که از طریق آن اسم همه‌ی اشیاء را نورانی کردی. یا «اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ فَجَعَلَهُ دَكّا وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقا،وَبِالاسْمِ الْمَخْزُونِ الْمَكْنُونِ، وَبِاسْمِكَ الَّذِی فَلَقْتَ‌بِهِ‌الْبَحْرَ لِمُوسى‏بْنِ عِمْران».(6) در این فراز نظر به اسمی دارید که به کوه تجلی کرد و حضرت موسی(ع) را به مقام فناءِ فی‌الله نایل کرد و به اسم مخزون و مکنون که بین خداوند و حضرت موسی(ع) بود و به اسمی‌که خداوند به نور آن دریا را برای حضرت موسی(ع) شکافت. بنا به فرمایش امام خمینی(رض): «اسم» عبارت است از نفس تجلّى فعلى كه به آن، همه‌ی دارِ تحقّق، متحقّق است. و اطلاق «اسم» بر امور عینیّه در لسان خدا و رسول و اهل بیت عصمت(ع) بسیار است، چنانچه فرمودند «اسماء حسنى» ما هستیم. و در ادعیه‌ی شریفه «‏و باسمك الّذى تجلّیت على فلان»‏ بسیار است»(7)
در ادعیه‌ی مأثوره از ائمه(ع) نظر به اسم جمال و جلالِ حق می‌شود تا انسان‌ها بتوانند حضرت حق را با آن اسماء بشناسند. مثلاً حضرت سجاد(ع) در مناجات الراغبین عرضه می‌دارند: «وَافِداً إِلَى حَضْرَةِ جَمَالِكَ مُرِیدا وَجْهَكَ» خداوندا به سوی حضرت جمالت آمدم در حالی‌که طالب نظر تو هستم. و نیز در دعایی که رسول خدا(ص) اظهار می‌داشتند داریم که « أَسْأَلُكَ بِجَلالِكَ سَیِّدِی وَ جَمالِكَ مَوْلایَ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِی وَ تَرْحَمَنِی وَ تَتَجاوَزَ عَنِّی، إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیم»(8) که حضرت با نظر به جمال و جلال الهی تقاضای عفو دارند و یا نظر به «تجلی» اسماء می‌کنند و اظهار می‌دارند: «أَسْأَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الْكَرِیمِ الَّذِی تَجَلَّیْتَ بِهِ لِلْجَبَلِ، فَجَعَلْتَهُ دَكّا، وَ خَرَّ مُوسى‏ صَعِقا»(9) در این قسمت از دعا همانند آیه‌ی 143 سوره‌ی اعراف موضوع «تجلّی» به میان آمده است.