تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 4
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب كسیكه دعایش باجابت نرسد

بَابُ مَنْ لَا تُسْتَجَابُ دَعْوَتُهُ
1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ صَحِبْتُهُ بَیْنَ مَكَّةَ وَ الْمَدِینَةِ فَجَاءَ سَائِلٌ فَأَمَرَ أَنْ یُعْطَى ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَأَمَرَ أَنْ یُعْطَى ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَأَمَرَ أَنْ یُعْطَى ثُمَّ جَاءَ الرَّابِعُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یُشْبِعُكَ اللَّهُ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ أَمَا إِنَّ عِنْدَنَا مَا نُعْطِیهِ وَ لَكِنْ أَخْشَى أَنْ نَكُونَ كَأَحَدِ الثَّلَاثَةِ الَّذِینَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ رَجُلٌ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَالًا فَأَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُ وَ رَجُلٌ یَدْعُو عَلَى امْرَأَتِهِ أَنْ یُرِیحَهُ مِنْهَا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْرَهَا إِلَیْهِ وَ رَجُلٌ یَدْعُو عَلَى جَارِهِ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّبِیلَ إِلَى أَنْ یَتَحَوَّلَ عَنْ جِوَارِهِ وَ یَبِیعَ دَارَهُ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 274 روایة: 1@*@
ترجمه :
1- ولید بن صبیح گوید: میان راه مكه و مدینه همراه حضرت صادق (ع) بودم پس سائلى آمد (و چیزى درخواست كرد حضرت دستور داد باو چیزى بدهند، سائل دیگرى آمد آنحضرت دستور دادند چیزى باو نیز داده شود، سپس دیگرى آمد دستور فرمود باو هم داده شود، تا اینكه سائل چهار مى‏آمد حضرت صادق (ع) فرمود: خدا سیرت كند (و براى او دستورى نفرمود) سپس رو بما كرد و فرمود: آگاه باشید هر آینه نزد ما هست چیزى كه باو بدهیم ولى مى‏ترسیم مانند یكى از آن سه كس شویم كه دعایشان مستجاب نشود: (یكى) آن مردى است كه خداوند مالى باو بدهد و آنرا در غیر مورد شایسته‏اش خرج كند، سپس بگوید: خدا یا بمن بده (كه چنین كسى) دعایش مستجاب نشود، و (دیگر) مردى كه درباره زن خود دعا كند كه خدا خود دعا كند كه خدا او را از آن زن راحت كند با اینكه خداى عزوجل كار طلاق آن زن را باو واگذار كرده (و مى‏تواند او را طلاق دهد و بدین وسیله راحت شود)، (سوم) مردى كه بر همسایه خود نفرین كند (و از همسایه آزادى او بخدا شكایت كند) با اینكه خداى عزوجل براى او راهى قرار داده، و آن اینست كه خانه خود را بفروشد و از همسایگى او بجاى دیگر رود.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: ظاهر آنست كه سائلین از مخالفین و مستضعفین بوده‏اند و از این روى آنحضرت بسه نفرشان اكتفا فرمود (و بچهارمى چیزى نداد) و گرنه آنها كسانى هستند كه شیعیانشان را بر خود مقدم مى‏داشتند، یا اینكه این كردار حضرت براى یاد دادن و آموختن حكم اتفاق بوده و فهماندن اینكه بیش از این مقدار براى توسعه بر مؤمنین لازم نیست.
2- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَرْبَعَةٌ لَا تُسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ رَجُلٌ جَالِسٌ فِی بَیْتِهِ یَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ وَ رَجُلٌ كَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ فَدَعَا عَلَیْهَا فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا إِلَیْكَ وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَیَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالِاقْتِصَادِ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالْإِصْلَاحِ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ كانَ بَیْنَ ذلِكَ قَواماً وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَدَانَهُ بِغَیْرِ بَیِّنَةٍ فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالشَّهَادَةِ
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ أَبِی عَاصِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مِثْلَهُ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 275 روایة: 2@*@
ترجمه :
2- حضرت صادق (ع) فرمود: چهار كس هستند كه دعایشان باجابت نرسد: (1) مردى كه در خانه خود نشسته و مى‏گوید: خدایا بمن روزى بده، پس بوى گفته شود: آیا بتو دستور ندادم كه بجستجوى روزى برو؟ (2) مردى كه زنى دارد و بر او نفرین كند كه باو گفته شود: آیا كار او را بتو واگذار نكردم؟ (اختیار طلاق و رها كردنش بدست تو است) (3) مردى كه مالى دارد و ان را از بین برده و فاسد كرده و مى‏گوید: خدایا بمن روزى بده، پس بوى گفته شود: آیا بتو دستور میانه روى ندادم؟ آیا بتو دستور اصلاح مالت را ندادم؟ سپس (باین آیه استشهاد كرده) فرمود: «و كسانیكه هرگاه اتفاق كنند نه اصراف كنند و نه بر خود تنگ گیرند و باشند میان ایندو» (سوره فرقان آیه 67) (4) مردى كه مالى را بدون شاهد و گواه بدیگرى وام دهد (و سپس بانكار مدیون برخورد كند، و براى دریافت طلبش از مدیون منكر بدرگاه خداوند متعال رو آورد و از او استمداد جوید) كه باو گفته شود: آیا بتو دستور ندادم (كه هنگام وام دادن) گواه بگیرى؟
و مانند این حدیث بسند دیگر نیز از آنحضرت روایت شده.
3- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ ثَلَاثَةٌ تُرَدُّ عَلَیْهِمْ دَعَوْتُهُمْ رَجُلٌ رَزَقَهُ اللَّهُ مَالًا فَأَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ وَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ أَرْزُقْكَ وَ رَجُلٌ دَعَا عَلَى امْرَأَتِهِ وَ هُوَ لَهَا ظَالِمٌ فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا بِیَدِكَ وَ رَجُلٌ جَلَسَ فِی بَیْتِهِ وَ قَالَ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی فَیُقَالُ لَهُ أَ لَمْ أَجْعَلْ لَكَ السَّبِیلَ إِلَى طَلَبِ الرِّزْقِ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 276 روایة: 3@*@
ترجمه :
3- ولید بن صبیح گوید: از آنحضرت علیه السلام شنیدم كه مى‏فرمود: سه كس هستند كه دعاى آنها بخودشان برگردد و باجابت نرسد: (1) مردى كه خداوند باو مالى ارزانى داشته و او بیجا و بى‏مورد خرج كرده و سپس بگوید: خدایا بمن روزى ده، كه باو گفته شود: آیا بتو روزى ندادم؟ (2) مردى كه بر همسر خود باینكه باو ستم نفرین كند كه باو گفته شود: آیا كار (جدائى و طلاق) او را بدست تو ندادم؟ (3) مردى كه در خانه‏اش بنشیند و بگوید: پروردگارا بمن روزى بده كه باو گفته شود: آیا براى تو راه پیدا كردن روزى را قرار ندادم؟
شرح:
مجلسى (ره) در جمله «و هو لها ظالم» گوید: یعنى آن مرد بسبب آن نفرین نسبت بآن زن ستمكار است، زیرا نفرین او بر آن زن با اینكه قدرت بر خلاصى از او از راه دیگر دارد و ظلم و ستم است.