تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 4
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب لمم گناهان خرد، یا سبك از نظر عقاب‏

بَابُ اللَّمَمِ
1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ قَالَ هُوَ الذَّنْبُ یُلِمُّ بِهِ الرَّجُلُ فَیَمْكُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ یُلِمُّ بِهِ بَعْدُ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 175 روایة: 1@*@
ترجمه :
1- محمد بن مسلم گوید: به حضرت صاذق علیه السلام عرض كردم: آیا (تفسیر) گفتار خداى عزوجل نزد شما چیست (كه فرماید): «آنان كه دورى گزینند از گناهان بزرگ و ناشایسته‏ها جز لمم» (سوره نجم آیه 22)؟ فرمود: لمم گناهى است كه شخص بدان دست زند، سپس تا خدا خواهد (مدتى) خود دارى كند و باز دوباره بدان دست زند.
2- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ قُلْتُ لَهُ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ قَالَ الْهَنَةُ بَعْدَ الْهَنَةِ أَیِ الذَّنْبُ بَعْدَ الذَّنْبِ یُلِمُّ بِهِ الْعَبْدُ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 176 روایة: 2@*@
ترجمه :
2- و نیز محمد بن مسلم از یكى از دو امام باقر و یا صادق علیهماالسلام حدیث كند كه فرمود: به آن حضرت عرض كردم: (درباره تفسیر لمم در این آیه) فرمود: آن گناه پس از گناه است كه بنده دست بدان زند.
توضیح:
: «هنه در این حدیث به معناى «چیز» ولى چون در خود حدیث حضرت به گناه تفسیر فرموده است از ترجمه «الهنة بعد الهنة» خود دارى شد» و «هنه» كلمه كنایه است.
3- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لَهُ ذَنْبٌ یَهْجُرُهُ زَمَاناً ثُمَّ یُلِمُّ بِهِ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا اللَّمَمَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ قَالَ الْفَوَاحِشُ الزِّنَى وَ السَّرِقَةُ وَ اللَّمَمُ الرَّجُلُ یُلِمُّ بِالذَّنْبِ فَیَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 176 روایة: 3@*@
ترجمه :
3- اسحاق بن عمار گوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: هیچ مؤمنى نباشد جز اینكه براى او گناهى است كه مدتى او را از خود دور ساخته، سپس بدان دست زند تو اینست گفتار خداى عزو جل: «جز لمم» (در همان آیه كه در حدیث (1) گذشت) و از آن حضرت تفسیر (تمامى آن آیه و) گفتار خداى عزوجل را پرسیدم؟ فرمود: مقصود از فواحش (در آیه) زنا و دزدیست، و لمم آنست كه شخص به گناه دست زند پس از خداوند آمرزش خواهد.
4- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ بَهْرَامَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ جَاءَنَا یَلْتَمِسُ الْفِقْهَ وَ الْقُرْآنَ وَ تَفْسِیرَهُ فَدَعُوهُ وَ مَنْ جَاءَنَا یُبْدِی عَوْرَةً قَدْ سَتَرَهَا اللَّهُ فَنَحُّوهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ اللَّهِ إِنَّنِی لَمُقِیمٌ عَلَى ذَنْبٍ مُنْذُ دَهْرٍ أُرِیدُ أَنْ أَتَحَوَّلَ عَنْهُ إِلَى غَیْرِهِ فَمَا أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ إِنْ كُنْتَ صَادِقاً فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّكَ وَ مَا یَمْنَعُهُ أَنْ یَنْقُلَكَ مِنْهُ إِلَى غَیْرِهِ إِلَّا لِكَیْ تَخَافَهُ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 176 روایة: 4@*@
ترجمه :
4- عمروبن جمیع گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: هر كه نزد ما آید و فقه و قرآن و تفسیر انرا جوید از او دست بدارید (تا بیاید و فرا گیرد) و هر كه نزد ما آید تا عیبى كه خدا پوشانده است فاش كند او را دور كنید (و از آمدنش به نزد ما جلوگیرى كنید» یكى از آنمردم (كه حاضر بود) عرض كرد: قربانت بخدا سوگند همانا من دیر زمانى است دچار گناهى هستم و هرچه خواهم كه از آن گناه بسوى كار (نیك) دیگرى بیرون روم و آنار وانهم نتوانم؟ حضرت باو فرمود: اگر راستگوئى پس همانا خدا تو را دوست دارد و چیزى جلوگیر او نشده كه تو را از آن بكار (نیك) دیگرى نقل دهد جز اینكه (خواهد) كه تو از او در ترس باشى.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: عورت بچیز قبیح گویند، و بهر چیز كه از آن شرم آید و ظاهر این است كه مقصود اظهار و آشكار نمودن گناهان خودش باشد كه اعتراف بآن موجب حد و تعریز بوده، دستور داد كه «آنها را دور سازید» تا نزد ما بگناه خود اقرار نكنند بلكه (برود) و میان خود و خداوند توبه كند، و محتمل است مقصود اظهار عیبب دیگرى بوده كه مشهور بدان نشده چه براى غیبت كردن از او یا براى اداء شهادت، زیرا پنهان كردن عیبها بهتر است، لكن احتمال اول ظاهرتر است و در كتاب حدود مؤیدى بر آن بیاید، و گفته شده است: آنحضرت جمعى از اصحابش كه فراست داشتند به آنها دستور داده بود كه از ورود كسانى كه اهل افشاء اسرار هستند به نزد آنها جلوگیرى كنند، زیرا با شدت خوف و تقیه كه در كار بوده فاش شدن اسرار ائمه علیهم السلام براى آنها و شیعیانشان مصلحت نبوده است.
5- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا وَ قَدْ طُبِعَ عَلَیْهِ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ یَهْجُرُهُ الزَّمَانَ ثُمَّ یُلِمُّ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ قَالَ اللَّمَّامُ الْعَبْدُ الَّذِی یُلِمُّ الذَّنْبَ بَعْدَ الذَّنْبِ لَیْسَ مِنْ سَلِیقَتِهِ أَیْ مِنْ طَبِیعَتِهِ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 177 روایة: 5@*@
ترجمه :
5- حضرت صادق (ع) فرمود: هیچ گناهى نیست جز آنكه بنده مؤمنى بدان خو گرفته، مدتى آنرا واگذارد سپس (دوباره) بآن دست زند، و آن است گفتار خداى عزوجل: «آنانكه دورى گزینند از گناهان بزرگ و ناشایسته‏ها جز لمم» فرمود: لمام: آن بنده ایست كه بگناهى پس از گناهى دست زند كه موافق سلیقه او یعنى از طبیعت او نیست.
شرح:
فیض (ره) گوید: «و قد طبع علیه» یعنى بخاطر پیش آمدى كه كرده بر آن گناه خو گرفته و میتواند از خود دور كند، و مقصود از «طبع علیه» طبیعت اولیه و سرشت در آفرینش نیست وگرنه ترك آن براى او ممكن نبود و بنابراین منافاتى میان اول حدیث با آخر آن نیست.
6- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَكُونُ سَجِیَّتُهُ الْكَذِبَ وَ الْبُخْلَ وَ الْفُجُورَ وَ رُبَّمَا أَلَمَّ مِنْ ذَلِكَ شَیْئاً لَا یَدُومُ عَلَیْهِ قِیلَ فَیَزْنِی قَالَ نَعَمْ وَ لَكِنْ لَا یُولَدُ لَهُ مِنْ تِلْكَ النُّطْفَةِ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 177 روایة: 6@*@
ترجمه :
6- على بن رئاب گوید: شنیدم حضرت صادق (ع) مى‏فرمود: سرشت و طبیعت مؤمن دروغ و بخل و زناكارى نیست، گاهى بچیزى از آنها دست زند ولى ادامه ندهد، عرض شد: (ممكن است كه) او زنا كند؟ فرمود: آرى ولى از آن نطفه فرزندى نیارد.
توضیح:
مجلسى (ره) گوید: اگر كسى بگوید: كه ما مى‏بینم كه از نطفه زناى مؤمن هم فرزند بهم رسد؟ در جواب گوئیم: براى مؤمن معانى و درجات بسیارى است و شاید این فضیلت بیك دسته خاصى از مؤمنین اختصاص دارد با اینكه از آخر كار جز خدا كسى دانا نیست، (چه بسا كسانى كه بظاهر اكنون مؤمنند ولى تا بآخر نرسانند) و محتمل است حمل بر غالب شود....