تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 4
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب در آنچه خداى عزو جل هنگام توبه آدم علیه السلام به او عطا فرمود

بَابٌ فِیمَا أَعْطَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ ع وَقْتَ التَّوْبَةِ
1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ ابْنِ بُكَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ آدَمَ ع قَالَ یَا رَبِّ سَلَّطْتَ عَلَیَّ الشَّیْطَانَ وَ أَجْرَیْتَهُ مِنِّی مَجْرَى الدَّمِ فَاجْعَلْ لِی شَیْئاً فَقَالَ یَا آدَمُ جَعَلْتُ لَكَ أَنَّ مَنْ هَمَّ مِنْ ذُرِّیَّتِكَ بِسَیِّئَةٍ لَمْ تُكْتَبْ عَلَیْهِ فَإِنْ عَمِلَهَا كُتِبَتْ عَلَیْهِ سَیِّئَةٌ وَ مَنْ هَمَّ مِنْهُمْ بِحَسَنَةٍ فَإِنْ لَمْ یَعْمَلْهَا كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ فَإِنْ هُوَ عَمِلَهَا كُتِبَتْ لَهُ عَشْراً قَالَ یَا رَبِّ زِدْنِی قَالَ جَعَلْتُ لَكَ أَنَّ مَنْ عَمِلَ مِنْهُمْ سَیِّئَةً ثُمَّ اسْتَغْفَرَ لَهُ غَفَرْتُ لَهُ قَالَ یَا رَبِّ زِدْنِی قَالَ جَعَلْتُ لَهُمُ التَّوْبَةَ أَوْ قَالَ بَسَطْتُ لَهُمُ التَّوْبَةَ حَتَّى تَبْلُغَ النَّفْسُ هَذِهِ قَالَ یَا رَبِّ حَسْبِی‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 173 روایة: 1@*@
ترجمه :
1- ابن بكیر از حضرت صادق یا حضرت باقر علیهما السلام حدیث كند كه فرمود: همانا آدم علیه السلام عرض كرد: پروردگارا شیطان را بر من مسلط كردى، و چون خون (كه در رگهاى من جریان دارد) او را بر من چیره كردى پس براى من هم چیزى مقرر فرما، خداوند فرمود: اى آدم قرار دادم براى تو كه هر یك از فرزندانت آهنگ گناهى كند بر او نوشته نشود، و اگر انجام داد یك گناه بر او نوشته شود، و هر كه آهنگ كار نیك كرد اگر آنرا انجام نداد یك حسنه براى او نوشته شود، و اگر انجم داد ده حسنه برایش نوشته شود، عرض كرد: پروردگارا برایم بیفزا، فرمود: برایت مقرر ساختم كه هر یك از فرزندانت گناهى كند سپس براى آن آمرزش خواهد برایش بیامرزم، عرض كرد: پروردگارا برایم بیفزا، فرمود: براى آنها توبه قرار دادم یا فرمود: توبه را براى ایشان گستردم تا آنكه نفس باینجا (یعنى بگلو گاه) رسد، عرض كرد: پروردگارا مرا بس است.
2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِسَنَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ السَّنَةَ لَكَثِیرَةٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِشَهْرٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الشَّهْرَ لَكَثِیرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِجُمْعَةٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْجُمْعَةَ لَكَثِیرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ مَوْتِهِ بِیَوْمٍ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ یَوْماً لَكَثِیرٌ مَنْ تَابَ قَبْلَ أَنْ یُعَایِنَ قَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهُ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 174 روایة: 2@*@
ترجمه :
2- حضرت صادق (ع) فرمود: رسولخدا (ص) فرموده است: هر كه یك سال پیش از مرگش توبه كند خداوند توبه‏اش را بپذیرد سپس فرمود: یكسال هر آینه زیاد است هر كه یكماه پیش از مرگش توبه كند خدا توبه‏اش را بپذیرد، سپس فرمود یكماه زیاد است، هر كه یكهفته پیش از مرگش توبه كند خدا توبه‏اش را بپذیرد، سپس فرمود: یك هفته زیاد است هر كه یك روز پیش از مرگش توبه كند خدا توبه‏اش را بپذیرد، سپس فرمود: یك روز زیاد است هر كه پیش از دیدار مرگ (ملك الموت) توبه كند خدا توبه‏اش را بپذیرد.
شرح:
مجلسى (ره) از شیخ بهائى در اربعین نقل كند گفته است: مقصود بپذیرفتن توبه ساقط كردن عقابى است كه بر این گناهى كه از آن توبه كرده مترتب شده بود و سقوط عقاب بسبب توبه از چیزهائى است كه مورد اتفاق اهل اسلام است، و خلافى كه هست در این است كه آیا پذیرش توبه بر خدا لازم است كه اگر بعد از توبه عقاب كند ستم باشد، یا آن تفضلى است كه خداوند از جهت كرم و رحمت ببندگانش فرموده؟ معتزله باولى قائل شده‏اند و آنرا بر خدا لازم دانند، و اشاعره به دوم قائل شده‏اند و شیخ طوسى (ره) در كتاب اقتصاد و علامه (ره) در برخى از كتابهاى كلامى خود همین قول را اختیار فرموده‏اند، و محقق طوسى در كتاب تجرید توقف كرده است، و آنچه شیخ طوسى و علامه اختیار كرده‏اند همان ظاهر است.
3- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِذَا بَلَغَتِ النَّفْسُ هَذِهِ وَ أَهْوَى بِیَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ لَمْ یَكُنْ لِلْعَالِمِ تَوْبَةٌ وَ كَانَتْ لِلْجَاهِلِ تَوْبَةٌ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 174 روایة: 3@*@
ترجمه :
3- حضرت باقر علیه السلام فرمود: همینكه جان باینجا رسید و اشاره بگلوى خود فرمود براى عالم (و دانا) توبه نباشد، و براى نادان وقت توبه (باقى) است.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: این حدیث در باب «لزوم حجت بر عالم» گذشت، و اینكه فرمود: «براى عالم توبه نیست....» گویا مراد بعالم كسى است كه شاهد بر احوال آخرت باشد، و مقصود از جاهل آنكس است كه آنرا مشاهده نكرده، و ممكن است مقصود از عالم و جاهل همان معناى معروف و متبادر آن باشد و در اینصورت حدیث موافق شود با ظاهر آیه شریفه «انما التوبة على اللّه للذین یعملون السوء بجهالة...الایه» (سوره نساء آیه 17) سپس تفاسیرى كه در آیه شده است نقل كند.
4- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ خَرَجْنَا إِلَى مَكَّةَ وَ مَعَنَا شَیْخٌ مُتَأَلِّهٌ مُتَعَبِّدٌ لَا یَعْرِفُ هَذَا الْأَمْرَ یُتِمُّ الصَّلَاةَ فِی الطَّرِیقِ وَ مَعَهُ ابْنُ أَخٍ لَهُ مُسْلِمٌ فَمَرِضَ الشَّیْخُ فَقُلْتُ لِابْنِ أَخِیهِ لَوْ عَرَضْتَ هَذَا الْأَمْرَ عَلَى عَمِّكَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یُخَلِّصَهُ فَقَالَ كُلُّهُمْ دَعُوا الشَّیْخَ حَتَّى یَمُوتَ عَلَى حَالِهِ فَإِنَّهُ حَسَنُ الْهَیْئَةِ فَلَمْ یَصْبِرْ ابْنُ أَخِیهِ حَتَّى قَالَ لَهُ یَا عَمِّ إِنَّ النَّاسَ ارْتَدُّوا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَّا نَفَراً یَسِیراً وَ كَانَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع مِنَ الطَّاعَةِ مَا كَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَانَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْحَقُّ وَ الطَّاعَةُ لَهُ قَالَ فَتَنَفَّسَ الشَّیْخُ وَ شَهَقَ وَ قَالَ أَنَا عَلَى هَذَا وَ خَرَجَتْ نَفْسُهُ فَدَخَلْنَا عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَعَرَضَ عَلِیُّ بْنُ السَّرِیِّ هَذَا الْكَلَامَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ هُوَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ قَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ السَّرِیِّ إِنَّهُ لَمْ یَعْرِفْ شَیْئاً مِنْ هَذَا غَیْرَ سَاعَتِهِ تِلْكَ قَالَ فَتُرِیدُونَ مِنْهُ مَا ذَا قَدْ دَخَلَ وَ اللَّهِ الْجَنَّةَ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 175 روایة: 4@*@
ترجمه :
4- معاویة بن وهب گوید: (سالى ما) بطرف مكه حركت كردیم و با ما پیرى بود خداپرست و اهل عبادت (ولى) معترف - بمذهب شیعه نبود (و اطلاعى از آن نداشت) و (بمذهب سنیها كه تمام خواندن نماز را براى مسافر جایز دانند) نمازش را در راه تمام میخواند و برادر زاده‏اى داشت مسلمان (و شیعه مذهب) كه همراهش بود، پس آن پیر بیمار شد من ببرادر زاده‏اش گفتم: كاش مذهب شیعه را بعمویت پیشنهاد میكردى شاید خدا او را نجات دهد؟ همه همراهان ما گفتند: بگذارید پیر مرد بحال خو بمیرد زیرا همین حال كه دارد خوب است، ولى برادرزاده‏اش تاب نیاورد تا بالاخره بدو گفت: اى عموجان همانا مردم پس از رسولخدا (ص) مرتد شدند جز عده كمى، و على بن ابیطالب مانند رسولخدا (ص) بود كه پیروى و اطاعتش لازم بود، و پس از رسول خدا حق و طاعت از آن او بود: گوید: آن پیر مرد نفسى كشید و فریاد زد و گفت: من هم بر همین عقیده هستم، و جانش از تن بیرون آمد (و مرد) و پس ما شرفیاب خدمت حضرت صادق (ع) شدیم، على بن سرى (یكى از همراهان ما) سخن پیر مرد را (یا جریان را) بآنحضرت عرض كرد: حضرت فرمود: او مردیست از اهل بهشت، على بن سرى عرض كرد: آنمرد جز در آن ساعت از مذهب شیعه هیچ اطلاعى نداشت؟ فرمود چه چیز دیگر از او مى‏خواهید؟ بخدا سوگند وارد بهشت شد.