تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 4
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب آنانكه ایمان عاریه دارند

بَابُ الْمُعَارِینَ
1- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِیمَانِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْكُفْرِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً بَیْنَ ذَلِكَ وَ اسْتَوْدَعَ بَعْضَهُمُ الْإِیمَانَ فَإِنْ یَشَأْ أَنْ یُتِمَّهُ لَهُمْ أَتَمَّهُ وَ إِنْ یَشَأْ أَنْ یَسْلُبَهُمْ إِیَّاهُ سَلَبَهُمْ وَ كَانَ فُلَانٌ مِنْهُمْ مُعَاراً
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 145 روایة: 1@*@
ترجمه :
1- محمد بن مسلم از یكى از دو امام باقر و یا امام صادق علیه السلام حدیث كند و گوید: شنیدم كه مى‏فرمود: همانا خداى عزوجل خلقى را براى ایمان ثابت آفریده كه ایمانشان زوال ندارد، و خلقى را براى كفر آفریده كه كفرشان زوال ندارد، و خلقى را میانه این دو آفریده، و برخى از ایشان ایمان را به عاریت داده، كه اگر بخواهد براى آنها به پایان رساند مى‏رساند، و اگر بخواهد از ایشان بگیرد مى‏گیرد، و فلان كس از آنها بود كه ایمانش عاریت بود.
شرح:
مجلسى (ره) گوید: گفته شده است: «لام» در «للایمان» لام عاقبت است یعنى خلقى آفریده كه سرانجام و عاقبت آنها در علم ازلى ایمان است و زوال در ایمانشان نیست و آنها پیمبران و اوصیاء آنها و پیروانشان از مؤمنین بوده‏اند كه در ایمان ثابت و پابرجا بوده‏اند، و خلقى آفریده كه عاقبت و سرانجام آنها در علم ازلى خداى عزوجل كفر بوده و دسته‏اى هم در این میان آفریده كه در علم ازلى او در زمره مستضعفین (و ناتوانان) بوده‏اند... تا آنكه گوید:
و ظاهر این است كه مقصود از فلان كس ابوالخطاب (محمد بن مقلاص كه حضرت صاق (علیه السلام) او را به واسطه غلوش لعن فرمود) و احتمال داده است كه مقصود ابن عباس یا دیگران باشند. و در آخر گوید: لكن در اخبار بعدى بیایید كه امام (علیه السلام) تصریح بنام ابوالخطاب فرموده است، و فیض (ره) نیز همین معنا را اختیار كرده است.
2- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ وَ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِیِّ عَنْ كُلَیْبِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْأَسَدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ یُصْبِحُ مُؤْمِناً وَ یُمْسِیَ كَافِراً وَ یُصْبِحُ كَافِراً وَ یُمْسِیَ مُؤْمِناً وَ قَوْمٌ یُعَارُونَ الْإِیمَانَ ثُمَّ یُسْلَبُونَهُ وَ یُسَمَّوْنَ الْمُعَارِینَ ثُمَّ قَالَ فُلَانٌ مِنْهُمْ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 146 روایة: 2@*@
ترجمه :
2- حضرت صادق علیه السلام فرمود: همانا بنده بامداد كند در حالى كه مؤمن است و شام كند در حالى كه كافر است، و (بالعكس گاهى شود كه) صبح كند كافر و شام كند مؤمن، (و در این میان) مردمى هستند كه ایمانشان عاریت است و سپس از آنها گرفته شود و آنها را معارین (یعنى عاریت داده شدگان) نامند، سپس فرمود: فلانى از آنها است.
3- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ وَ غَیْرِهِ عَنْ عِیسَى شَلَقَانَ قَالَ كُنْتُ قَاعِداً فَمَرَّ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع وَ مَعَهُ بَهْمَةٌ قَالَ قُلْتُ یَا غُلَامُ مَا تَرَى مَا یَصْنَعُ أَبُوكَ یَأْمُرُنَا بِالشَّیْ‏ءِ ثُمَّ یَنْهَانَا عَنْهُ أَمَرَنَا أَنْ نَتَوَلَّى أَبَا الْخَطَّابِ ثُمَّ أَمَرَنَا أَنْ نَلْعَنَهُ وَ نَتَبَرَّأَ مِنْهُ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع وَ هُوَ غُلَامٌ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِیمَانِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْكُفْرِ لَا زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً بَیْنَ ذَلِكَ أَعَارَهُ الْإِیمَانَ یُسَمَّوْنَ الْمُعَارِینَ إِذَا شَاءَ سَلَبَهُمْ وَ كَانَ أَبُو الْخَطَّابِ مِمَّنْ أُعِیرَ الْإِیمَانَ قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَخْبَرْتُهُ مَا قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع وَ مَا قَالَ لِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّهُ نَبْعَةُ نُبُوَّةٍ
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 146روایة: 3@*@
ترجمه :
3- عیسى شلقان گوید: (روزى) نشسته بودم و حضرت موسى بن جعفر علیه السلام (كه در آنزمان كودكى بود بر من) گذر كرد و بره‏اى با او بود، گوید: من عرض كردم: اى پسر من مى‏بینى پدر شما چه مى‏كند؟ ما را به چیزى فرمان دهد سپس از همان چیز نهى (و جلوگیرى) كند، بما دستور داده كه ابوالخطاب را دوست بداریم سپس دستور داد كه او را لعن كنیم و از او بیزازى جوئیم؟ پس آن حضرت علیه السلام در حالى كه پسر بچه‏اى بود فرمود: همانا خداوند خلقى را براى ایمان آفرید كه (آن ایمان) زوال ندارد، و خلقى را آفرید براى كفر كه زوال ندارد، و در این میان هم خلقى آفرید و ایمان را به عاریت به آنها داد و اینها را معارین نامند، كه هرگاه (خداوند) بخواهد ایمان را از ایشان برگیرد و ابوالخطاب از كسانى است كه ایمان را به عاریت بدو داده بودند. گوید: پس از آن من خدمت حضرت صادق علیه السلام شرفیاب شدم و آنچه (بفرزندش) ابوالحسن (موسى) گفته بودم و پاسخى كه بمن داده بود همه را بعرض امام صادق علیه السلام رساندم، حضرت فرمود: این كلام از جوشش نبوت است (یعنى از سرچشمه نبوت جوشیده است. از فیض (ره).
شرح:
ابولخطاب محمد بن مثلاص اسدى كوفى است كه در آغاز كارش از اصحاب حضرت صادق (علیه السلام) و از بزرگان آنها بود سپس برگشت و مذاهب باطلى اختراع كرد و امام صاق (علیه السلام) او را لعن كرد و از او بیزارى جست، و روایات بسیارى در مذمت او رسیده كه دلالت بر كفر و لعنتش كند، و گویند كه درباره حضرت صادق علیه السلام غلو كرد تا بدانجا كه آن حضرت را خدا میخواهد و خود را از طرف آن حضرت پیغمبر بر اهل كوفه میدانست.
4- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ص قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ النَّبِیِّینَ عَلَى النُّبُوَّةِ فَلَا یَكُونُونَ إِلَّا أَنْبِیَاءَ وَ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْإِیمَانِ فَلَا یَكُونُونَ إِلَّا مُؤْمِنِینَ وَ أَعَارَ قَوْماً إِیمَاناً فَإِنْ شَاءَ تَمَّمَهُ لَهُمْ وَ إِنْ شَاءَ سَلَبَهُمْ إِیَّاهُ قَالَ وَ فِیهِمْ جَرَتْ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ وَ قَالَ لِی إِنَّ فُلَاناً كَانَ مُسْتَوْدَعاً إِیمَانُهُ فَلَمَّا كَذَبَ عَلَیْنَا سُلِبَ إِیمَانُهُ ذَلِكَ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 147 روایة: 4@*@
ترجمه :
4- از برخى از اصحاب ما حدیث شده است كه حضرت ابوالحسن علیه السلام (موسى بن جعفر یا فرزندش رضا علیهم السلام) فرمود: بدرستى كه خداوند پیغمبران را به نبوت خلق فرموده و جز پیغمبر نباشند، و مؤمنین را بر ایمان آفریده و بجز مؤمن نباشد (یعنى اینان بر نبوت و ایمانشان ثابت قدم هستند و هرگز برنمى‏گردند.) و مردمى را ایمان عاریت داده، پس اگر بخواهد براى آنها بپایان رساند، و اگر بخواهد از ایشان باز گیرد، فرمود: و درباره ایشان جارى است (معناى آیه شریفه) «پس پایدار باشد و ناپایدار» (سوره انعام آیه 98) و بمن فرمود: فلانى ایمانش عاریتى بود، و همین كه بر ما دروغ بست آن ایمان عاریه از او گرفته شد.
توضیح:
تمام آیه شریفه این است كه خداوند فرماید: «او است كه شما را از یك تن آفرید پس مستقر (پایدار) و مستودع (ناپایدار) همانا تفصیل دادیم آیتها را براى گروهى كه در مى‏یابند».
5- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ حَبِیبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ جَبَلَ النَّبِیِّینَ عَلَى نُبُوَّتِهِمْ فَلَا یَرْتَدُّونَ أَبَداً وَ جَبَلَ الْأَوْصِیَاءَ عَلَى وَصَایَاهُمْ فَلَا یَرْتَدُّونَ أَبَداً وَ جَبَلَ بَعْضَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْإِیمَانِ فَلَا یَرْتَدُّونَ أَبَداً وَ مِنْهُمْ مَنْ أُعِیرَ الْإِیمَانَ عَارِیَّةً فَإِذَا هُوَ دَعَا وَ أَلَحَّ فِی الدُّعَاءِ مَاتَ عَلَى الْإِیمَانِ‏
@@اصول كافى جلد 4 صفحه: 147 روایة: 5@*@
ترجمه :
5- حضرت صادق علیه السلام فرمود: خداوند پیمبران صلى اللّه علیه و آله را بر سرشت نبوت آفرید پس هرگز بر نگردند و اوصیاء (آنهارا) بر سرشت وصیتها (و آنچه بآنها سفارش شده) آفرید، پس هرگز بر نگردند، و برخى از مؤمنین را بر سرشت ایمان آفریده پس هرگز بر نگردند، و برخى از ایشان كسى است كه ایمانش عاریتى است، پس اگر دعا كند و در دعا اصرار ورزد با ایمان بمیرد.