ما وقتی موجودات مختلف را که در مسیر تکاملی خویش به کمالات گوناگون میرسند در نظر میگیریم، در مییابیم که هر موجودی از نیروهای خاصی برخوردار است و بهره وجودی برخی بیش از بهره وجودی موجودات دیگر است. مثلاً وقتی یک درخت را با یک پاره سنگ مقایسه میکنیم، میبینیم که درخت بالفعل واجد نیروهای خاصی است که در سنگ یافت نمیشود، و علی رغم مشابهتی که میان اتم ها و ملکول های آنها وجود دارد، آثاری از درخت ظاهر میشود که از سنگ پدید نمیآید. این بدان جهت است که نباتات از جمادات
﴿ صفحه 38﴾
کامل ترند و گرچه عناصر سازنده نباتات با جمادات فرق نمیکند و نباتات نیز از اتم ها و ملکول هایی تشکیل یافتهاند، اما در نباتات خاصیّتی هست که در جمادات نیست و آن، همان صورت نباتی و مبدء ظهور افعال و آثار مخصوص به نباتات است.
هم چنین نباتات بالقوه دارای کمالاتی هستند که جمادات استعداد رسیدن به آنها را ندارند، چنان که نهال یک درخت میوه دار استعداد دارد که خروارها میوه شیرین به بار آورد؛ ولی چنین استعدادی در سنگ و چوب وجود ندارد.
بدیهی است که نبات با دارابودن فعلیّت و قوه مزبور نه تنها صفات جسمانی و نیروهای طبیعی را از دست نمیدهد و این صفات مشترک در همه جمادات و نباتات و حیوانات محفوظ میمانند، بلکه با استفاده از آنها، استعدادهای خود را به فعلیت میرساند و مسیر تکاملیاش را میپیماید. پس یک موجود نباتی برای رسیدن به کمالات خود نیروهای طبیعی را استخدام میکند و در حدی که بتواند از آنها در جهت رسیدن به تکامل بهره برداری کند، به آنها نیازمند است.
هم چنین یک حیوان واجد نیروهای نباتی است و به علاوه، برخوردار از حس و حرکت ارادی است که لازمه صورت حیوانی اوست و نیروهای نباتی را برای رسیدن به کمالات حیوانی استخدام میکند و در حدی که برای تکامل خویش مفید باشند، به آنها نیازمند است.
نتیجه میگیریم که در یک سلسله مراتب طولی و متناسب با صورت نوعیه و ماهیت موجودات غیر مجرد، آنها از نیروهای طبیعی، نباتی و حیوانی برخوردار هستند و در صورت فراهم بودن شرایط بیرونی، هریک به کمال لایق خود دست مییابد. مثلاً سنگ متناسب با صورت نوعیه خود از نیروهای طبیعی برخوردار است که متناسب با کمال لایق آن تعبیه شدهاند. درخت علاوه بر برخورداری از صفات جسمانی، از خاصیت نباتی برخوردار است که در صورت فراهم بودن شرایط بیرونی نیروهای خود ـ از جمله نیروی جذب و دفع ـ را به کار میگیرد تا به کمال لایق خویش دست یابد و استعدادهایش را به فعلیت برساند. هم چنین حیوانات علاوه بر نیروهایی که در نباتات وجود دارد، از نیروهای غریزی و حیوانی و حرکت
﴿ صفحه 39﴾
ارادی برخوردارند که آنها را در رسیدن به کمال حیوانی یاری میدهند. در نهایت، انسان نیز واجد نیروهای طبیعی، نباتی و حیوانی است و علاوه بر آنها واجد نیروهایی است که از انسانیت او سرچشمه میگیرد و از این جهت از سایر حیوانات متمایز میگردد و مجموعه نیروهای به ودیعت سپرده شده در وجود او، مقدمه رسیدن او به کمال متعالی انسانی است که متناسب با فعلیت اخیر او میباشد. بر این اساس، او نباید برای کمالات نباتی و حیوانی اصالت قائل شود، بلکه باید همه نیروهای مادون را به سود تکامل انسانی خود استخدام کند و در حدّی خود را به آنها نیازمند بداند که برای رسیدن به کمالات انسانیاش مؤثر میباشند؛ چون همانگونه که شاخ و برگ زیاد برای درخت سیب مطلقاً مفید نیست، نمیتوان بهره برداری بی قید و شرط از نیروهای نباتی و حیوانی را برای انسان مفید دانست.