تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر سوره شوری
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 42. شوری آیه 53،52

آیه
وَکَذَ لِکَ أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ رُوحاً مِّنْ أَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَکِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَّهْدِی بِهِ مَن نَّشَآءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَی‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ‏
صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ أَلَا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ
ترجمه
و بدین گونه ما روحی (به نام قرآن) را از فرمان خود به تو وحی کردیم و تو نه کتاب را می‏دانستی چیست و نه ایمان را، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که هر که از بندگانمان را بخواهیم به وسیله آن هدایت کنیم و همانا تو (مردم را) به راه راست هدایت می‏کنی.
راه خداوندی که آنچه در آسمان‏ها و زمین است برای اوست. بدانید که همه امور به سوی او باز می‏گردد.
نکته ها
این سوره با آیه وحی شروع شد، «حم، عسق، کذلک یوحی الیک» و با آیه وحی پایان می‏پذیرد. «و کذلک اوحینا الیک»
مراد از «روح» در این آیه را بعضی روح الامین گرفته‏اند و بعضی فرشته‏ای بالاتر از سایر فرشتگان که همراه آنهاست، نظیر «تنزّل الملائکة والروح فیها»**قدر، 4.*** و گروهی قرآن دانسته‏اند که به نظر این معنا بهتر است.
روح مایه حیات و زندگی است و قرآن رمز حیات معنوی انسان است. همان گونه که جسم بدون روح متلاشی و متعفن می‏شود، جامعه‏ی بدون کتاب و قرآن در معرض متلاشی شدن است. آن گونه که حقیقت روح درک نشدنی است، حقیقت قرآن نیز درک ناشدنی است و آن طور که روح کهنه نمی‏شود قرآن نیز کهنه شدنی نیست.
امام علی علیه السلام در نهج‏البلاغه می‏فرماید: «لقد قرن اللّه به صلی اللّه علیه و آله من لدن کان فطیماً اعظم ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن الاخلاق لیله و نهاره»**نهج‏البلاغه، خطبه 192.*** همانا خداوند از لحظه از شیر گرفتن پیامبر، یکی از بزرگ‏ترین فرشتگان خود را همراه او گرداند تا راه مکارم و محاسن اخلاق را شب و روز به او تعلیم دهد. بنابراین مراد از جمله «ولا الایمان» رها بودن و گمراه بودن و بی‏ایمان بودن پیامبر، قبل از بعثت نیست، بلکه مراد آن است که پیامبر از جزئیّات و محتویّات آئین خبر نداشت.
برای حرکت معنوی انسان اموری لازم است از جمله: راه، «صراط مستقیم» راهنما، «انّک لتهدی» نور، «و جعلناه نوراً» نقشه، «اوحینا الیک روحاً من امرنا» و هدف و مقصد. «الی اللّه تصیر الامور»
پیام ها
1- وحی به پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله استمرار وحی به انبیای پیشین است. «و کذلک اوحینا الیک»
2- سه نوع وحی که در آیه قبل آمده بود برای پیامبر اسلام بوده است. «و کذلک اوحینا الیک»
3- پیامبر اسلام امّی و درس نخوانده بود. «ما کنتَ تَدری ما الکتاب»
4- حتّی پیامبران بدون هدایت الهی راهی از پیش نمی‏برند. «ما کنتَ تَدری...»
5 - صفا و صداقت نشانه نبوّت است. رهبران عادّی حاضر نیستند سابقه‏ی خود را این گونه برای مردم مطرح کنند. «ما کنتَ تَدری...»
6- گرچه هدایت به دست خداست «من نشاء» لکن بستر هدایت، روح بندگی و دوری از تکبّر است. «عبادنا»
7- کسی که می‏خواهد دیگران را هدایت کند باید خود بر راه حقّ مسلط باشد. «انّک لمن المرسلین علی صراط مستقیم»**یس ، 3 - 4.***، «انّک لتهدی الی صراط المستقیم»
8 - قرآن و رسول وسیله هدایتند. «نوراً نهدی به... انک لتهدی»
9- ملاک، لیاقت فعلی افراد است، گرچه در گذشته دست آنها خالی باشد. «ما کنت تدری... انک لتهدی»
10- تکامل حتّی برای انبیا نیز هست. «و ما کنت تدری... انک لتهدی»
11- اگر لطف خدا شامل حال انسانی شود، ناآگاه دیروز معلم امروز می‏شود. «ما کنت تدری... انک لتهدی»
12- قرآن به تنهایی کافی نیست، با اینکه قرآن نور هدایت است «نوراً نهدی به...» لکن باز هم نیاز به رسول است. «انک لتهدی»
13- راه راست همان راه خداست. (مکاتب غیر الهی از تعیین راه درست برای بشر عاجزند.) «صراط مستقیم صراط اللّه الّذی»)
14- راه کسی را بپیمائیم که فرمانروای هستی باشد. «صراط اللّه الّذی له ما فی السموات...»
15- اهل ایمان دلشاد باشند و اهل لجاجت و کفر هشدار یابند که پایان کار آنها با خداست. «الی اللّه تصیر الامور»
16- حرکت جهان هستی، هدفدار و تکاملی است. «الی اللّه تصیر الامور»