تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر سوره شوری
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 42. شوری آیه 39،38

آیه
وَالَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی‏ بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ‏
وَالَّذِینَ إِذَ آ أَصَابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنتَصِرُونَ‏
ترجمه
و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را بر پا داشته و کارشان با مشورت میانشان انجام می‏گیرد و از آنچه روزیشان داده‏ایم انفاق می‏کنند.
و کسانی که هرگاه به آنان ستمی رسد (تسلیم نمی‏شوند و) یاری می‏طلبند.
نکته ها
طلحه و زبیر به حضرت علی علیه السلام گفتند: ما به شرطی با تو هستیم که در هر کار با ما مشورت کنی، زیرا حساب ما از دیگران جداست، حضرت فرمودند: «نظرتُ فی کتاب اللّه و سنّة رسوله فامضیت ما دلاّنی علیه و اتبعته و لم احتج الی آرائکما فیه ولا رأی غیرکما ولو وقع حکم لیس فی کتاب اللّه بیانه ولا فی السنّة برهانه و احتیج الی المشاورة فیه لشاورتکما فیه»**شرح نهج‏البلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، ص 41.*** من در کتاب خدا و سنّت رسول او نگاه می‏کنم هر چه بود پیروی می‏کنم و نیازی به رأی و مشورت شما و دیگران ندارم ولی هرگاه امری بود که در کتاب و سنّت برهانی بر آن نداشتم و نیاز به مشورت بود با شما مشورت خواهم کرد.
در آیه 38، نظام شوری‏ برای اداره امور جامعه مورد تأکید قرار گرفته و به همین جهت این سوره شوری نام گرفته است. ما نیز به همین مناسبت، بخشی از روایات در باب مشورت و شوری را در اینجا می‏آوریم.**بحار، ج‏72، ص‏105.***
«شاور العلماء الصالحین» با دانشمندان وارسته مشورت کن.
«واجعل مشورتک من یخاف اللّه» در مشورت خود کسانی را قرار ده که خدا ترس باشند.
«شاور المتّقین الّذین یؤثرون الاخرة علی الدنیا» با اهل تقوی که معاد را بر معاش ترجیح می‏دهند مشورت نما.
«خیر من شاورت ذوی النهی والعلم و اولوا التجارب و الحزم» با عقلایی که دارای علم و تجربه هستند مشورت کن.
«لا تدخلّن فی مشورتک بخیلاً و لا جباناً و لا حریصا» با افراد بخیل و ترسو و حریص مشورت مکن.
«رأی الرجل علی قدر تجربته» ارزش هر رأی به مقدار تجربه صاحب رأی است.
«أن یکون حرّاً متدیّناً صدیّقاً و ان تطلعه علی سرّک» با افرادی مشورت کن که راستگو باشند و وابستگی نداشته باشند و او را بر راز خود آگاه کن تا بتواند رأی جامع و کامل ارائه دهد.
«مشاورة العاقل الناصح رشد و یمن و توفیق من اللّه» در مشورت با عاقل خیرخواه رشد و برکت و توفیق الهی است.
«شاور فی امورک من فیه خمس خصال...» در کارهای خود با کسی مشورت کن که در او پنج خصلت باشد: عقل، علم، تجربه، خیرخواهی و تقوا.
سؤال: چرا در نامه 31 نهج البلاغه از مشورت با زنان نهی شده است؟
پاسخ: مشورت تابع جنسیّت نیست، بلکه تابع معیار و ملاک است. امام علی علیه السلام می‏فرماید: «فانّ رأیهن الی افن»، چون زن عاطفی و احساساتی است، معمولاً رأی و نظر او استدلالی نیست. لذا در حدیث دیگری می‏فرماید: هرگاه تجربه‏ای از عقل و کمال یک زن داشتید، با او مشورت کنید. بنابراین دلیل نهی از مشورت با زنان، سستی رأی بوده است و هرگاه مردی نیز این گونه باشد نباید مورد مشورت قرار گیرد.
سؤال: با اینکه قرآن می‏فرماید: اکثر مردم اهل اندیشه نیستند، «اکثرهم لا یعقلون»**مائده، 103.***، «اکثرهم لا یعلمون»**انعام، 37.***، بسیاری از آنان فاسقند، «اکثرهم فاسقون»**توبه، 8.*** و بسیاری در برابر حقّ تسلیم نیستند، «اکثرهم للحق کارهون»**مؤمنون، 70.*** پس سفارش به مشورت برای چیست؟
پاسخ: قرآن اکثریّتِ مردمی را در نظر دارد که گرفتار شرک و فساد و هوس هستند و هرگز مرادش «اکثر المتّقین» و «اکثر المؤمنین» نیست.
فواید مشورت:
- احتمال خطا را کم می‏کند.
- استعدادها را شکوفا می‏کند.
- مانع استبداد می‏شود.
- مانع حسادت دیگران است. اگر با مشورت کامیاب شدیم چون دیگران رشد ما را در اثر فکر و مشورت خودشان می‏دانند نسبت به ما حسادت نمی‏ورزند. فرزندی که رشد می‏کند هرگز پدرش به او حسادت نمی‏ورزد، چون رشد او را بازتابی از رشد خود می‏داند.
- امداد الهی را به دنبال دارد، در فرهنگ دینی ماست که «یداللّه مع الجماعه»
- استفاده از آرای دیگران طرح را پخته و جامع می‏کند. «من شاور الرجال شارک فی عقولها»
- مشورت نوعی احترام به مردم است، ممکن است در مشورت حرف تازه‏ای به دست نیاید ولی احترام به شخصیّت مردم است.
- وسیله شناخت دیگران است. تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد با مشورت می‏توان درجه علمی و فکری و تعهّد و برنامه ریزی افراد را شناخت.
سؤال: آیا مشورت پیامبر با مردم جنبه ظاهری داشت؟
پاسخ: هرگز، زیرا اگر مشورت می‏فرمود و خلاف آن را انجام می‏داد نه تنها به امّت احترام نگذاشته بود، بلکه به نوعی روح آنان را جریحه‏دار می‏کرد.
پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله در جنگ‏های بدر، اُحد، خندق، حدیبیه، جنگ با بنی‏قریظه و بنی‏نظیر و فتح مکّه و جنگ تبوک با مسلمانان مشورت فرمود.
مشورت در مسائلی است که مربوط به مردم باشد، ولی در اموری که مربوط به خداوند است نظیر بعثت، امامت و عبادت، جای مشورت نیست. نماز پیمان الهی است، «الصلاة عهد اللّه» عهد خدا را باید انجام داد و نیازی به مشورت ندارد. امامت و رهبری امّت نیز عهد الهی است، زیرا همین که حضرت ابراهیم از خداوند درخواست کرد که نسل او رهبر جامعه شود، خداوند فرمود: رهبری و امامت پیمان و عهد من است و سپردن آن مربوط به گزینش من است نه دعای تو و اگر از شخصی ظلمی سربزند لایق رهبری نیست، «لاینال عهدی الظالمین» پس در رهبری امّت، باید تسلیم او باشیم، چنانکه قرآن می‏فرماید: «انی جاعلک للناس اماماً» امامت به انتخاب من است.
اسلام دین جامع و کامل است و در همه امور پرداخته است:
- در مسائل اعتقادی: «آمنوا و یتوکّلون»
- در مسائل اخلاقی: «یجتنبون، یغفرون»
- در مسائل اجتماعی: «شوری‏ بینهم»
- در مسائل عبادی: «اقاموا الصلاة»
- در مسائل اقتصادی: «ینفقون»
- در مسائل سیاسی و نظامی: «ینتصرون»
جالب است این صفات در قالب فعل مضارع آمده که نشان استمرار است.
پیام ها
1- شیفتگان نماز و انفاق، از نعمت‏های برتر و ابدی قیامت برخوردارند. «ما عنداللّه خیر و ابقی... والّذین استجابوا...»
2- توجّه به ربوبیّت خداوند سبب شیفتگی انسان نسبت به انجام دستورات است. «استجابوا لربّهم»
3- اجابت دعوت خدا، باید با عمل باشد نه ادّعا. «استجابوا... اقاموا»
4- غرائز را کنترل و موانع را برطرف کنیم تا راه بندگی خدا باز شود. «یجتنبون - یغفرون - استجابوا لربهم»
5 - مؤمن استبداد ندارد، اهل انزوا نیست و به رأی دیگران احترام می‏گذارد. «و امرهم شوری بینهم»
6- آنچه مورد سفارش است، اقامه نماز است نه فقط خواندن نماز. (یعنی انجام باشکوه نماز با تمام شرایط) «اقاموا الصلاة»
7- حساب نماز از سایر عبادات جداست. (با اینکه نماز جزو امور موجب استجابت ربّ است، ولی نام آن جداگانه آمده است.) «استجابوا لربّهم و اقاموا الصلاة»
8 - شوری و مشورت، مربوط به امور اجتماعی مردم است، نه احکام و دستورات دینی. «امرهم شوری بینهم»
9- از بیگانگان نظریه نخواهید. «بینهم»
10- انفاق مخصوص مال نیست بلکه از علم و آبرو و قدرت نیز باید به دیگران کمک کرد. «ممّا رزقناهم»
11- انفاق کننده بداند آنچه دارد از خودش نیست، رزق خداست. «رزقناهم»
12- نماز، تکبّر را؛ مشورت، استبداد را و انفاق، بخل را در جامعه محو می‏کند. «الصلاة، شوری، ینفقون»
13- دفاع لازم است گرچه با استمداد از مؤمنان باشد و سکوت و ظلم پذیری ممنوع است. «ینتصرون»
14- در برابر خودی‏ها گذشت و بخشش و در برابر ستمکاران، استمداد و دفاع لازم است. «یغفرون - ینتصرون»