آیه
وَالَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ
وَالَّذِینَ إِذَ آ أَصَابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنتَصِرُونَ
ترجمه
و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را بر پا داشته و کارشان با مشورت میانشان انجام میگیرد و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند.
و کسانی که هرگاه به آنان ستمی رسد (تسلیم نمیشوند و) یاری میطلبند.
نکته ها
طلحه و زبیر به حضرت علی علیه السلام گفتند: ما به شرطی با تو هستیم که در هر کار با ما مشورت کنی، زیرا حساب ما از دیگران جداست، حضرت فرمودند: «نظرتُ فی کتاب اللّه و سنّة رسوله فامضیت ما دلاّنی علیه و اتبعته و لم احتج الی آرائکما فیه ولا رأی غیرکما ولو وقع حکم لیس فی کتاب اللّه بیانه ولا فی السنّة برهانه و احتیج الی المشاورة فیه لشاورتکما فیه»**شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، ص 41.*** من در کتاب خدا و سنّت رسول او نگاه میکنم هر چه بود پیروی میکنم و نیازی به رأی و مشورت شما و دیگران ندارم ولی هرگاه امری بود که در کتاب و سنّت برهانی بر آن نداشتم و نیاز به مشورت بود با شما مشورت خواهم کرد.
در آیه 38، نظام شوری برای اداره امور جامعه مورد تأکید قرار گرفته و به همین جهت این سوره شوری نام گرفته است. ما نیز به همین مناسبت، بخشی از روایات در باب مشورت و شوری را در اینجا میآوریم.**بحار، ج72، ص105.***
«شاور العلماء الصالحین» با دانشمندان وارسته مشورت کن.
«واجعل مشورتک من یخاف اللّه» در مشورت خود کسانی را قرار ده که خدا ترس باشند.
«شاور المتّقین الّذین یؤثرون الاخرة علی الدنیا» با اهل تقوی که معاد را بر معاش ترجیح میدهند مشورت نما.
«خیر من شاورت ذوی النهی والعلم و اولوا التجارب و الحزم» با عقلایی که دارای علم و تجربه هستند مشورت کن.
«لا تدخلّن فی مشورتک بخیلاً و لا جباناً و لا حریصا» با افراد بخیل و ترسو و حریص مشورت مکن.
«رأی الرجل علی قدر تجربته» ارزش هر رأی به مقدار تجربه صاحب رأی است.
«أن یکون حرّاً متدیّناً صدیّقاً و ان تطلعه علی سرّک» با افرادی مشورت کن که راستگو باشند و وابستگی نداشته باشند و او را بر راز خود آگاه کن تا بتواند رأی جامع و کامل ارائه دهد.
«مشاورة العاقل الناصح رشد و یمن و توفیق من اللّه» در مشورت با عاقل خیرخواه رشد و برکت و توفیق الهی است.
«شاور فی امورک من فیه خمس خصال...» در کارهای خود با کسی مشورت کن که در او پنج خصلت باشد: عقل، علم، تجربه، خیرخواهی و تقوا.
سؤال: چرا در نامه 31 نهج البلاغه از مشورت با زنان نهی شده است؟
پاسخ: مشورت تابع جنسیّت نیست، بلکه تابع معیار و ملاک است. امام علی علیه السلام میفرماید: «فانّ رأیهن الی افن»، چون زن عاطفی و احساساتی است، معمولاً رأی و نظر او استدلالی نیست. لذا در حدیث دیگری میفرماید: هرگاه تجربهای از عقل و کمال یک زن داشتید، با او مشورت کنید. بنابراین دلیل نهی از مشورت با زنان، سستی رأی بوده است و هرگاه مردی نیز این گونه باشد نباید مورد مشورت قرار گیرد.
سؤال: با اینکه قرآن میفرماید: اکثر مردم اهل اندیشه نیستند، «اکثرهم لا یعقلون»**مائده، 103.***، «اکثرهم لا یعلمون»**انعام، 37.***، بسیاری از آنان فاسقند، «اکثرهم فاسقون»**توبه، 8.*** و بسیاری در برابر حقّ تسلیم نیستند، «اکثرهم للحق کارهون»**مؤمنون، 70.*** پس سفارش به مشورت برای چیست؟
پاسخ: قرآن اکثریّتِ مردمی را در نظر دارد که گرفتار شرک و فساد و هوس هستند و هرگز مرادش «اکثر المتّقین» و «اکثر المؤمنین» نیست.
فواید مشورت:
- احتمال خطا را کم میکند.
- استعدادها را شکوفا میکند.
- مانع استبداد میشود.
- مانع حسادت دیگران است. اگر با مشورت کامیاب شدیم چون دیگران رشد ما را در اثر فکر و مشورت خودشان میدانند نسبت به ما حسادت نمیورزند. فرزندی که رشد میکند هرگز پدرش به او حسادت نمیورزد، چون رشد او را بازتابی از رشد خود میداند.
- امداد الهی را به دنبال دارد، در فرهنگ دینی ماست که «یداللّه مع الجماعه»
- استفاده از آرای دیگران طرح را پخته و جامع میکند. «من شاور الرجال شارک فی عقولها»
- مشورت نوعی احترام به مردم است، ممکن است در مشورت حرف تازهای به دست نیاید ولی احترام به شخصیّت مردم است.
- وسیله شناخت دیگران است. تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد با مشورت میتوان درجه علمی و فکری و تعهّد و برنامه ریزی افراد را شناخت.
سؤال: آیا مشورت پیامبر با مردم جنبه ظاهری داشت؟
پاسخ: هرگز، زیرا اگر مشورت میفرمود و خلاف آن را انجام میداد نه تنها به امّت احترام نگذاشته بود، بلکه به نوعی روح آنان را جریحهدار میکرد.
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله در جنگهای بدر، اُحد، خندق، حدیبیه، جنگ با بنیقریظه و بنینظیر و فتح مکّه و جنگ تبوک با مسلمانان مشورت فرمود.
مشورت در مسائلی است که مربوط به مردم باشد، ولی در اموری که مربوط به خداوند است نظیر بعثت، امامت و عبادت، جای مشورت نیست. نماز پیمان الهی است، «الصلاة عهد اللّه» عهد خدا را باید انجام داد و نیازی به مشورت ندارد. امامت و رهبری امّت نیز عهد الهی است، زیرا همین که حضرت ابراهیم از خداوند درخواست کرد که نسل او رهبر جامعه شود، خداوند فرمود: رهبری و امامت پیمان و عهد من است و سپردن آن مربوط به گزینش من است نه دعای تو و اگر از شخصی ظلمی سربزند لایق رهبری نیست، «لاینال عهدی الظالمین» پس در رهبری امّت، باید تسلیم او باشیم، چنانکه قرآن میفرماید: «انی جاعلک للناس اماماً» امامت به انتخاب من است.
اسلام دین جامع و کامل است و در همه امور پرداخته است:
- در مسائل اعتقادی: «آمنوا و یتوکّلون»
- در مسائل اخلاقی: «یجتنبون، یغفرون»
- در مسائل اجتماعی: «شوری بینهم»
- در مسائل عبادی: «اقاموا الصلاة»
- در مسائل اقتصادی: «ینفقون»
- در مسائل سیاسی و نظامی: «ینتصرون»
جالب است این صفات در قالب فعل مضارع آمده که نشان استمرار است.
پیام ها
1- شیفتگان نماز و انفاق، از نعمتهای برتر و ابدی قیامت برخوردارند. «ما عنداللّه خیر و ابقی... والّذین استجابوا...»
2- توجّه به ربوبیّت خداوند سبب شیفتگی انسان نسبت به انجام دستورات است. «استجابوا لربّهم»
3- اجابت دعوت خدا، باید با عمل باشد نه ادّعا. «استجابوا... اقاموا»
4- غرائز را کنترل و موانع را برطرف کنیم تا راه بندگی خدا باز شود. «یجتنبون - یغفرون - استجابوا لربهم»
5 - مؤمن استبداد ندارد، اهل انزوا نیست و به رأی دیگران احترام میگذارد. «و امرهم شوری بینهم»
6- آنچه مورد سفارش است، اقامه نماز است نه فقط خواندن نماز. (یعنی انجام باشکوه نماز با تمام شرایط) «اقاموا الصلاة»
7- حساب نماز از سایر عبادات جداست. (با اینکه نماز جزو امور موجب استجابت ربّ است، ولی نام آن جداگانه آمده است.) «استجابوا لربّهم و اقاموا الصلاة»
8 - شوری و مشورت، مربوط به امور اجتماعی مردم است، نه احکام و دستورات دینی. «امرهم شوری بینهم»
9- از بیگانگان نظریه نخواهید. «بینهم»
10- انفاق مخصوص مال نیست بلکه از علم و آبرو و قدرت نیز باید به دیگران کمک کرد. «ممّا رزقناهم»
11- انفاق کننده بداند آنچه دارد از خودش نیست، رزق خداست. «رزقناهم»
12- نماز، تکبّر را؛ مشورت، استبداد را و انفاق، بخل را در جامعه محو میکند. «الصلاة، شوری، ینفقون»
13- دفاع لازم است گرچه با استمداد از مؤمنان باشد و سکوت و ظلم پذیری ممنوع است. «ینتصرون»
14- در برابر خودیها گذشت و بخشش و در برابر ستمکاران، استمداد و دفاع لازم است. «یغفرون - ینتصرون»